گسست نظريه و عمل در ايران معاصر
ضرورت بازخواني تاريخ انديشه
صادق حيدرينيا
1- ايران معاصر طي دو قرن گذشته، جنبشها و حركتهاي سياسي ـ اجتماعي متعددي را پشت سر گذاشته است كه اغلب آنها در آغاز شكست خوردهاند يا در ميانه راه بازماندهاند. از ابتداي عصر قاجار، انديشههاي اصلاحي گوناگوني از سوي نخبگان جامعه مطرح شد تا راه برونرفتي براي عقبماندگي ايران بيابند. اين افكار در مراحل بعد در قالب اقدامات قانوني منجر به تغيير ساختار سياسي در كشور شد كه مهمترين تجلي آن، برپايي نظام مشروطه در ايران بود. از همان ابتدا، انديشهگران با دو رويكرد افكار خود را مطرح ميكردند: گروهي از روشنفكرانِ آشنا با غرب، در مقايسه ايران و غرب، نقاط قوت و راهِ رفته غرب را به عنوان الگوي اصلاحات در ايران مطرح ميكردند. در كنار اين گروه، چهرههايي نظير قائممقام فراهاني و ميرزا تقيخان اميركبير، با تكيه بر تجربه ديوانسالاري سنتي در ايران، اصلاحاتي را انجام دادند كه بهرغم كوتاهي دوران وزارتشان، آثار بلندمدتي- حداقل در خاطره ايرانيان – بر جاي گذاشتند. به همين سبب اصلاحات سهساله اميركبير كه با رويكرد درونگرا انجام شد در مقايسه با تلاشهاي دهساله سپهسالار كه معطوف به نيروها و روشهاي خارجي بود، آثار بيشتري به جاي گذاشت يا حداقل در انديشه ايرانيان جايگاه رفيعتري يافت. موضوع اصلاحات در ايران، بهرغم اختلاف رويكرد و ديدگاه، يك وجه مشترك داشتند و آن گسست و شكاف ميان نظريه و عمل در تمامي آنها بود. در واقع نظريههايي كه براي تغيير مطرح ميشد، در عرصه اجتماعي از اقبال همگاني و دوام بلندمدت برخوردار نميشد. در اين ميان، حادثه انقلاب اسلامي و استقرار يك نظام سياسي جديد، مبتني بر آموزههاي ديني تنها رويدادي است كه به عمل سياسي بادوام بدل شد. بدون شك براي پاسخ به اين پرسش كه چرا و چگونه در مدرنترين دوران حيات سياسي ـ اجتماعي ايران، سنتيترين قشر اجتماعي در قالب نظريهاي كهن و مذهبي قدرت را دست ميگيرند، بايد تجربههاي پيشين و آراي انديشهورزان ايراني در دو قرن اخير بازخواني شود. از سوي ديگر، نقد كارآمدي نظام فعلي كه گاه با طرح نقدهاي ساختاري همراه است، در صورتي به نتيجه مثبت منتهي ميشود كه بر دانشي تاريخي نسبت به راهِ طيشده استوار باشد.
2- وقتي سخن از تجربههاي تاريخي و انديشههاي سياسي ـ اجتماعي در دو سده اخير به ميان ميآيد ناگزير نام كتابهاي مهمي نظير سياستنامههاي قاجاري (تهران: نگارستان انديشه 1395) و رسايل مشروطيت (تهران: موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني 1390) به گوش ميرسد. اين آثار و كتابها نظير آنكه در ادامه تلاش ستودني مرحوم عبدالهادي حائري در كتاب نخستين روياروييهاي انديشهگران ايران (تهران: اميركبير 1372) تدوين و منتشر شده، حاصل فعاليتهاي پژوهشي دكتر غلامحسين زرگرينژاد استاد دانشگاه تهران است. وي از اوايل دهه هفتاد خورشيدي تا امروز، پيوسته تلاش كرده تا آثار تاريخ انديشه سياسي معاصر را سر و سامان داده و منتشر كند. به باور او، شناخت ما از تاريخ تحولات انديشه از عصر قاجار تا مشروطه، ناقص و اندك است و همين امر موجب داوريها و نتيجهگيريهاي نادرست در مباحث تاريخي، سياسي و اجتماعي شده است. وي در تازهترين اثر انتشار يافتهاش، انديشه و سياست در ايرانِ قاجار (تهران: نگارستان انديشه 1398) با بازخواني آراي علما و روشنفكران ايراني و ارايه ديدگاه هر كدام نسبت به وضعيت آن روز ايران، خرد سياسي ايرانيانِ قاجار را به محك سنجش گذاشته است. او پيش از اين بين سالهاي 1374 تا 1380 دهها رساله سياسي از عصر قاجار تا مشروطه را منتشر كرد اما از آنجايي كه ريشه نخستين كنشگري فكري انديشمندان ايراني در مواجهه با دنياي بيرون را در شكستهاي پياپي از روسيه تزاري ميدانست؛ لذا همزمان با انتشار رسالههاي سياسي، كتاب ارزشمند ميرزا عيسي قائممقام فراهاني با نام احكامالجهاد و اسبابالرشاد (تهران: بقعه 1379) را تصحيح و منتشر كرد تا نمونهاي از ديدگاه عالمان شيعي و ديوانسالاران ايراني در مواجهه با دشمن فرنگي را ارايه دهد. غلامحسين زرگرينژاد، اينك در آستانه هفتادسالگي همچنان پژوهش در رسالههاي سياسي و اهتمام به انتشار آنها را امري ضروري براي آينده ايران ميداند و همواره رجال سياسي را به خواندن تاريخِ فكري ايران معاصر توصيه كرده و غفلت از مسائل و تجربههاي آن را تهديدي براي ايرانِ فردا ميداند.
دانشآموخته تاريخ