برخيز و اول بكش (355)
فصل سي و دوم –شقايقها را بچين
شكست يك حمله
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
نحستوزير شارون اخبار حملات را در حالي كه در دهلي نو با همتاي هندياش، آتال بيهاري واج پايي جلسه داشت، دريافت كرد. در غياب او وزير امور خارجه، سيلوان شالوم براي «گرفتن هر گونه عمليات لازم» اختيار تام داشت. شالوم نشست اضطراري از سران ايدياف و جامعه اطلاعاتي در وزارت دفاع برگزار كرد.
در ساعت 10 بعدازظهر 4 ساعت پس از آنكه سربازان در تزريفين به قتل رسيدند، شالوم از نمايندگان شينبت و آمان حاضر در جلسه پرسيد كه چه كسي در حماس را ميتوانند، سريعا بكشند. يك بمبگذاري انتحاري را نميتوان بدون جواب گذاشت. يك مقام شين بت گفت: «ما به خوبي روي محمود الظاهر نظارت كامل داشتيم.» الظاهر جدا از آنكه يك جراح بود يكي از بنيانگذاران حماس هم به حساب ميآمد و به عنوان رهبر شاخه افراطي در سازمان ديده ميشد.«ما شايد بتوانيم او را بزنيم اما تا آنجا كه ميدانيم، نشانهاي از آنكه او جزو افراد دخيل باشد، نيست.» يك ساعت گذشت. بخشي از بحث روي اين سوال ميچرخيد كه با ياسر عرفات چه كنند. سيلوان شالوم مدتها بود كه خواهان كشتن عرفات يا حداقل كنار گذاشتن او بود. «او ترور را رهبري ميكند، او پشت حملات است و تا زماني كه او هست هيچ شانسي براي متوقف كردن حمام خون و رسيدن به يك توافق با فلسطينيها وجود ندارد.» شالوم گفت كه يك مقام خيلي ارشد در دولت ايالات متحده پس از شنيدن حمله با او تماس تلفني گرفته و پرسيده «آيا شما نميخواهيد آن حرامزاده را بكشيد؟» نگاهها روي عرفات متفاوت بود. در هر صورت مشخص بود كه اين يك تصميم اصلي است كه فقط نخستوزير ميتواند بگيرد. در ساعت 11:20 بعدازظهر، مشاوران به داخل اتاق آمدند. صورت آنها مثل گچ سفيد بود. يك بمبگذاري انتحاري ديگر صورت گرفته بود. اين بار در كافه هيلل در بخش آلمانينشين بيتالمقدس. 7 نفر كشته شده بودند و 57 نفر زخمي. تلفات شامل دكتر ديويد اپل بام، مدير بخش اورژانس در مركز پزشكي شئير زدك و دخترش ناوا كه روز بعد قرار بود ازدواج كند، ميشد. الظاهر ديگر يك مرد مرده بود. شالوم از تلفن ماهوارهاي براي تماس با يوآو گالانت، فرمانده سابق فلوتيلا 13 كه در بسياري از عمليات كشتن هدفمند مشاركت داشت و اكنون به عنوان مشاور نظامي نخستوزير عمل ميكرد، استفاده كرد. گالانت، شارون را بيدار كرد(هند دو ساعت و نيم جلوتر از اسراييل بود) و او هم سريعا حمله موشكي به خانه الظاهر را تصويب كرد اما فقط بعد از ساعت 8:30 صبح زماني كه بزرگسالان سر كار رفتهاند و بچه مدرسهايها سر كلاس درس هستند و خيابان هم خالي است. اما خانواده الظاهر چطور؟ در فضايي كه متعاقب دو حمله مخوف به فاصله 6 ساعت صورت گرفته بود كه اسراييل را به وحشت فرو برده بود هيچكس توجه زيادي به اين سوال نكرد. در صبح روز بعد، حسگرهاي توربان، الظاهر را رديابي كردند كه از خانه با استفاده از خطي كه در دفترش در طبقه دوم بود، تماس گرفته است. اتاق مشترك جنگ به شالوم اطلاع داد. چند ثانيه بعد گزارش ديگري از توربان آمد: تماس مصاحبه الظاهر با شبكه عربي بيبيسي بود. شالوم درباره تاثير ضربه حين پخش زنده نگران شد-«خداوند شنيدن صداي انفجار را منع كرده»- و دستور داد تا زماني كه مصاحبه تمام نشده، حمله را به تعويق بيندازند. افراد اتاق مشترك جنگ تا زماني كه الظاهر گوشي را قطع نكرده بود، منتظر ماندند. از آنجا كه تماس با خط ثابت و با يك خروجي بود و از آنجا كه صداي الظاهر توسط افراد ماهر به استراق سمع توربان و مصاحبهكننده بيبيسي به طور واضح شناسايي شده بود «حكم مرگ» الظاهر تاييد شد حتي با آنكه هيج يك از عوامل شينبت يا دوربيني كه در واقع الظاهر را در دفترش ببيند، نبود. دو هليكوپتر آپاچي 3 موشك شليك كردند، خانه ويران شد و خالد پسر 29 ساله الظاهر و يك محافظ كشته شد و همسر او هم به شدت مجروح شد. اما الظاهر فقط خراشي برداشت: او در باغ با يك فنجان قهوه و يك سيگار و يك تلفن بيسيم بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه