اخلاق در چرخه مصلحت
شهرام وزيري
امروزه روزي كه اخلاق چنين به نرخ مصلحت در بلنداي اين فوتبال معامله ميشود ديگر چه انتظار از دامنه و پاييننشينانش، چه انتظار از كهتران كه گمشدگي اخلاق را از روي دست مهترانش ننويسند ! در هنگامهاي كه حكايت اين جناب كيروش در ديوان گل و بلبلي فوتبالمان هرروز بيشتر از ديروز خواندنيتر ميشود و چنين كه ميرود اكابر ورزش به مصلحت زمانه در صف حاميان سرمربي به هم تنه زده وتغيير جبهه ميدهند، تو در اين مصلحتجويي ديگر چه توقع از آن بازيكني داري كه عربده كش ميدانها نباشد و نسق گيرش در بيرون ميدانها!؟ ديگر چه انتظار كه در چنين ملغمهاي خودساخته در آن پرسپوليس خانزادهها و صادقيانها و مكانيها بتوانند اخلاق گمشده را در لابهلاي پايه ميزها و در پس و پيش صندليهاي مديرانش جستوجو كنند يا در هم استقلالش مصلحت در حضور بابركت كرارها بر اصول بيبركتش نچربد!؟ تو بخوان وقتي آبشان و دانهشان از دست پربركت چنين مديراني بريزد و امتياز ميزنشيني رييسان به امتيازهاي ميداني چنين مرئوسان گره بخورد آيا نبايد اخلاق در پس و پيش اين معركه سوداگرانه چنين كه ميرود رنگ ببازد !؟ امروزه در انتصاب كدامين مديرفوتبال فاكتور اخلاق و اخلاقمداري لحاظ ميشود كه انتظار داريم در هنگامه انتخاب و به تبع آن زمان عقد قرارداد بازيكنان مورد ملاحظه قرار گيرد... . چرا نبايد... بايد هم جناب رييس كميته اخلاق فدراسيوني كه اين فوتبال را مديريت ميكند به اعتباري ميان مصلحت و اصول دچار آچمز اخلاقي شود و بيش از اينكه از درد اين فوتبال بنالد از درد خود و دغدغههايش بنالد !. بخوانيد «... در برخورد با يك فرد خاطي نبايد طوري تصميم بگيريم كه باشگاه متضرر شود... نمونهاش همين پرونده جاسم كرار بود كه ما نميتوانستيم به باشگاه استقلال براي يك بازيكن ضربه بزنيم... الان هم ماجراي بازيكنان پرسپوليس براي من دغدغه شده و به صورت ويژه روي اين موضوع فكر ميكنم... رفتار خانزاده و مكاني به هيچ عنوان قابل گذشت نيست و جاي كوچكترين دفاعي هم ندارد اما چرا در اين شرايط حساس كه پرسپوليس به هر دليلي خطر سقوط را هم احساس ميكند بايد تاوان سنگيني به خاطر بيانضباطي دو بازيكن خود بدهد؟... باتوجه به اينكه پرسپوليس با همين شرايط بدش چندي ديگر بايد به مصاف استقلال برود، اگر ما آنها را محروم كنيم هودارانشان خواهند گفت فلاني استقلالي است وميخواست كه پرسپوليس در داربي ببازد... البته همان طور كه گفتم رفتار بازيكنان پرسپوليس اصلا جاي تخفيف ندارد... اما من كه نبايد بازيكن را نابود كنم و سرش را ببرم يا حكمي بدهم كه فوتبالش تباه شود... با محروميت بازيكن باشگاه بهشدت ضرر ميكند و اگر محروم نشود مشكل ديگري به وجود ميآيد... نه ميتوانيم مجازات سبك داشته باشيم ونه ميتوانيم به همين راحتي آنها را محروم كنيم... حتما بايد شرايط حساس باشگاه راهم لحاظ كنيم... همان طور كه منافع باشگاه استقلال رادر رسيدگي به پرونده كرار لحاظ كرديم و... ...». سخنان جناب رييس كميته اخلاق فدراسيون فوتبال كم جاي تامل ندارد... اما تامل بيشترش وقتي است كه ايشان با ذكر دو «اما» در سخنان خود بد جوري خاطر خطير اخلاق و اخلاقمداري را كه خود پاسدارش هستند آزرده ميكند ! «اما» اول ايشان در سخنانشان آنجايي است كه ميفرمايند... رفتار خانزاده و مكاني به هيچ عنوان قابل گذشت نيست و جاي كوچكترين دفاعي هم ندارد. اما چرا در اين شرايط كه پرسپوليس در خطر سقوط است بايد تاوانش را بدهد !؟ و اما... «اما» دومشان اين است كه... اگر ما آنها را محروم كنيم هوادارانشان ميگويند فلاني استقلالي است و ميخواهد پرسپوليس در داربي تضعيف شود و ببازد. اما من كه نبايد بازيكن را نابود كنم و سرش را ببرم يا حكمي دهم كه فوتبالش تباه شود... ... !؟ خب از آنجايي كه چكش عدالت فعلا در دست ايشان است و از سويي هم جنابش با پاسداري اخلاق در فوتبال چنانچه خود گفته كم دغدغه تصميمگيري و كمدغدغه صدور حكم مربوطه را ندارد... بايدهم در ابراز نظراتش چكش عدالت يكي به نعل اصول زده شود ويكي به ميخ مصلحت... چرا كه نه!؟