كردهاي نجيب و دوستداشتني
حسن لطفي
مهران مديري و پيمان معادي تنها كساني نيستند كه به نجابت، اصالت، مظلوميت، ميهماننوازي، صداقت و... كردهاي كشورمان معتقدند. اين دو نفر در جلسه پرسش و پاسخ فيلم «درخت گردو» آخرين ساخته محمد حسين مهدويان صداي بيشتر كساني شدند كه با سفر به مناطق كردنشين به ارزشهاي انساني اغلب ساكنين آن پي بردهاند. شايد به همين دليل هنگام نمايش فيلم «درخت گردو» بعضي از تماشاگران با چشم و دستمال خشك وارد سينما شدند و با چشم سرخ و دستمالتر از آن بيرون آمدند. البته منكر تواناييهاي مهدويان و فيلمنامهنويسان فيلم ابراهيم اميني و حسين حسني، در ساخت موقعيتهاي تاثيرگذار نيستم. موقعيتهايي كه بازيهاي خوب پيمان معادي، مينو شريفي و ... باعث تقويتش شده است اما آنچه در مورد اين فيلم به خصوص برايم اهميت بيشتري دارد انعكاسي است كه اين فيلم ميتواند در دنيا داشته باشد. منظورم صرفا سنديت تاريخي و مظلوميت كردهاي حلبچه، سردشت و روستاهاي اطرافشان در آن مقطع تاريخي نيست. در فيلم مصيبت بزرگي پنهان است كه اگر جامعه جهاني از آن غافل بماند، هر لحظه ممكن است دستي ماشهاي را بچكاند، عشقهايي را به نابودي بكشاند و كودكان اميدوار و سرشار از زندگي را زير «درخت گردو» دفن كند. درختي كه زندگان را به خوابيدن زير آن توصيه نميكنند. به گمانم اين مصيبت علاوه بر تصاوير مربوط به مجروحان بمبهاي شيميايي در چند صحنه كليدي هم به شكل پنهانتري به تصوير در آمده است. صحنهاي كه خلبان هواپيماي جنگي ميخواهد ماشه را بچكاند و راوي از او و خانوادهاش و تمايلش براي به سلامت به منزل رسيدن ميگويد. يا در صحنه ديگري كه قادر (با بازي خوب پيمان معادي) در كشور هلند درون اتومبيلي نشسته و به دختران و مردمان سرخوشي نگاه ميكند كه به دور از هياهوي جنگ و عواقبش شاد از خيابانهاي تميز عبور ميكنند. چنين صحنههاي تكميلكنندهاي در فيلم كم نيست. صحنههايي كه براي بهروز كردن يك فاجعه قديمي و جدي كردن هشداري كه لازمه چنين فيلمي است، كمك شاياني كرده است. حضور كولبرها (اگرچه گذرا و سطحي) نيز از اين نشانههاي بهروزكننده است؛ نشانهاي كه هشداري است براي خودمان! خودمان كه نجابت، ميهماننوازي، وطندوستي و صداقت كردها را باور داريم اما براي از بين بردن فقر و مظلوميت بعضيهايشان تلاش و برنامهاي نداريم.