به نظر ميرسد «جمهوريت» از جمله مهمترين وجوه مميزه حكومت فعلي است با حاكميت پيش از انقلاب؛ نظرتان در اين رابطه چيست و اين ركن اساسي انقلاب تا چه ميزان محقق شده است؟
تعريف «جمهوريت» مشخص است. درواقع حكومتي جمهوري است كه جمهورِ مردم تصميمگير اصلي و اساسي است و اجزاي حكومتي با راي و نظر ملت انتخاب شده و با نظر و راي مردم نيز كنار ميروند. اين نكتهاي است كه پيش از انقلاب اساسا محلي از اعراب نداشت. به بيان ديگر عنوان حكومت پهلوي، حكومت سلطنتي بود كه البته اين هم تنها در سطح كلام بود، چراكه سلطنت مشروطه نيز شرايطي دارد و مقام سلطنت بايد از دل مشروطه ملت بيرون بيايد حال آنكه در حكومت پهلوي، چنين وضعيتي حاكم نبود. از طرفي شاه نيز سلطنت نميكرد، بلكه حكومت ميكرد. درواقع حكومتي ديكتاتوري بر ملت ايران حاكم بود و مردم هيچ نقشي در انتخاب اركان حاكميت نداشتند.
البته درپي انقلاب مشروطه كه منجر به تشكيل پارلمان شد، مجلس ايجاد شد اما نمايندگان برخاسته از آرا مردم نبودند و شخص شاه نيز در همين زمينه در كتاب «ماموريت براي وطنم» و هم «انقلاب سفيد» گفته بود كه انتخابات مجلس تنها تئاتر و نمايش بود، نه انتخابات واقعي. شاه ميگويد در 20 سال نخست حكومتش، سفير انگليس با يك ليست و سفير روسيه با ليستي ديگر نزد او ميآمدند و خواستار ورود افراد مشخصي به مجلس ميشدند. واقعيت آن است كه در سالهاي بعد نيز اوضاع به همين نحو بود و مجلس واقعي ايجاد نشد تا جايي كه رييس ساواك، وزراي دربار و كشور و رييس شهرباني، اسامي كانديداها را در شهرهاي مختلف تعيين ميكردند، اين اسامي از سوي وزير كشور به استانداران ابلاغ ميشد و همان اسامي نيز از صندوق خارج ميشد. بنابراين انتخابي به معناي واقعي آن در حكومت پهلوي وجود نداشت به همين دليل شعار «استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي» شعار اصلي انقلاب بود.
جمهوريت به معني انتخاب مردم و حق تعيين سرنوشت از سوي آنان است. نكته مهم در اين ميان همان دموكراسي است. در اين ميان بايد توجه داشت كه دموكراسي مركب است از دو واژه «دمو» و «كراسي». دمو به معناي مردم است و كراسي به معناي قدرت. بنابراين «دموكراسي» به معناي حكومتي است كه قدرت در آن در اختيار مردم است. در اين ميان چندين و چند تعريف از كليدواژه دموكراسي به فارسي شده كه به عقيده من ترجمههاي چندان دقيقي نيست. مردمسالاري، حاكميت مردم، حكومت مردم بر مردم و واژههايي از اين دست از جمله ترجمههاي صورت گرفته است.
با اين حال مقصود ما از جمهوري اسلامي به معناي سپردن امور به دست مردم و تصويب قوانين توسط نمايندگان مردم در چارچوب دين اسلام است. البته مبحث آزادي نيز در كنار جمهوري اسلامي وجود دارد كه شامل آزادي بيان، قلم، احزاب، گروههاي سياسي و مسائلي از اين دست است كه اهداف اصلي انقلاب اسلامي به شمار ميروند.
اگر قرار بر آسيبشناسي 4 دهه گذشته باشد، آيا ميتوان مقاطعي را تحت عنوان بهترين و بدترين زمان به لحاظ توجه به مقوله جمهوريت معرفي كرد؟
بله، به عقيده من در زمينه توجه به مقوله جمهوريت بهترين دوران را ميتوان متعلق به دولت اصلاحات و سيدمحمد خاتمي دانست؛ چراكه شعار اصلي آقاي خاتمي نيز همين توسعه سياسي بود كه توسعه سياسي دقيقا در همين چارچوب معنا و مفهوم پيدا ميكند. توسعه سياسي يعني آزادي احزاب، رسانهها و سازمانهاي مردمنهاد و در عين حال رعايت حقوق ديگران و حتي مخالفان. دولت آقاي خاتمي شعار خود را «زندهباد مخالف» انتخاب كرد، چراكه واقعا به اين مساله معتقد بود. بايد توجه داشت در جايي كه آزادي سياسي وجود دارد، آزادي احزاب نيز وجود دارد. بهطوري كه يا يك حزب انتخابات را ميبرد يا ائتلاف چند حزب. اما به هر حال احزاب شكستخورده نيز حقوقي دارند كه بايد رعايت شود. نميشود در دموكراسي يك حزب در انتخابات پيروز شود ولي در نقطه مقابل خواهان زير پا گذاشتن حقوق احزاب مخالف يا به زندان انداختن آنان شوند. دموكراسي يعني حكومت اكثريت با رعايت حقوق اقليت.
در دوران پسا انقلاب در دولت اصلاحات بود كه اين مساله بهطور كاملا جدي اجرا شد، چراكه دولت اصلاحات واقعا به حقوق مخالفان خود احترام ميگذاشت. دولت اصلاحات به مقوله توسعه سياسي پايبند بود و از اينرو توفيقات بسياري نيز براي كشور ايجاد شد به ويژه در زمينه سياست خارجي كه درهاي توسعه به روي ايران باز شد.
به عقيده من بدترين دوره از حيث توجه به حقوق مخالفان و مقوله جمهوريت نيز متعلق به دولت آقاي احمدينژاد است كه از همه نظر چه سياست خارجي، چه سياست داخلي و اقتصاد به عقب برگشتيم. اين اما همه ماجرا نبود. دولت آقاي احمدينژاد دولت افت اخلاق و شروع دروغ در جمهوري اسلامي نيز بود، دروغي كه متاسفانه همچنان نيز بهطور كامل از بين نرفته است.
پرسش اينجاست كه تغيير رويكردها در دولت آقاي خاتمي با آقاي احمدينژاد چه تاثيري بر افكار عمومي گذاشت كه يكي منجر به انتخابات نه چندان پرشور هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي شد و ديگري انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري را برگزار كرد كه فارغ از ابهامات فراوان، دستكم پرشور و با مشاركت بالا برگزار شد؟
واقعيت آن است كه من در حال حاضر انتخابات مجلس هفتم و اتفاقات رخ داده در آن را در ذهن ندارم، اما بر فرض هم كه چنين باشد و انتخابات كم شوري برگزار شده باشد، شما ميدانيد عملكرد شوراي نگهبان در مقوله انتخابات بسيار موثر است. اينكه شوراي نگهبان چگونه عمل كند و چه كساني را تاييد صلاحيت كند، در امر رقابتيتر شدن انتخابات بسيار مهم است. اگر رقابت جانانه ميان احزاب و گروههاي مختلف سياسي ايجاد نشود، طبيعتا انتخابات برگزار شده چندان پرشور نخواهد بود ولي در جريان انتخابات رياستجمهوري سال 88 اين اتفاق افتاد و ما شاهد رقابتي جانانه و جدي ميان گروههاي سياسي بوديم.
اين نكته بنيادي و تئوريك كه بايد از سوي همه مسوولان نظام جمهوري اسلامي درك شود كه هيچ زماني يك گروه يا يك حزب نميتواند به مدت طولاني بر مردم حكومت كند، چراكه مردم هر كشور بعد از يك مدتي خواستار تحول ميشوند و دوست دارند بعد از مدتي، گروهي ديگر بر سر كار حاضر شود. درواقع اگر به مردم اين آزادي و اجازه داده شود كه اين تغيير و تحول را در چارچوب احزاب انجام دهند، هرگز به سمت انقلاب نخواهند رفت، چراكه امكان تغيير در چارچوب نظام ميسر است اما اگر حكومت تكحزبي باشد، پس از مدتي قطعا مردم خارج از نظام به دنبال تغيير خواهند رفت كه نام آن را ميتوان انقلاب گذاشت.
با اين حال آمار و ارقام امروز نشان ميدهد كه رد صلاحيتهايي كه در جريان انتخابات دوره يازدهم مجلس صورت گرفته به مراتب بدتر از انتخابات مجلس هفتم بوده است اما شما گفتيد كه بدترين دوران جمهوريت به دولت آقاي احمدينژاد برميگردد. اين تناقض ظاهري را چطور تحليل ميكنيد؟
در اين ميان بايد توجه داشت كه شرايط امروز ايران بهگونهاي است كه با فردي افراطي، كم عقل و نژادپرست به نام دونالد ترامپ مواجه هستيم كه با تحريمها و محاصره اقتصادي خود مشكلات بسياري را براي كشور ايجاد كرده است. تنها راه مقابله با اقدامات رييسجمهوري امريكا نيز حضور گسترده مردم پاي صندوقهاي راي است كه رهبري نيز چندين بار به آن اشاره كرده است. ما براي دعوت مردم به پاي صندوق راي بايد انتخاباتي شاد و پرنشاط را برگزار كنيم تا پيام حمايت مردم از نظام جمهوري اسلامي به امريكا مخابره شود. ما براي تحقق اين مهم چارهاي نداريم جز برگزاري انتخاباتي آزاد و رقابتي كه در آن كانديداي نحلههاي فكري و احزاب سياسي مختلف حضور داشته باشند.
در نهايت بايد بگوييم كه ما امروز بايد انتخاباتي تحريمشكن برگزار كنيم. انتخاباتي كه ترامپ را از توطئههاي يكي، دو سال اخير خود عليه مردم ايران پشيمان ميكند، بنابراين انتخابات پيشرو بايد پرنشاط و با حضور چندين ميليوني مردم ايران برگزار شود تا اميد جدايي مردم از نظام نااميد شود. شرايط برگزاري انتخابات همين است كه گفتم. اگر اين مهم عملياتي شود، انتخابات دشمنشكن خواهد بود.
با تمام اين تفاسير به عملكرد نظام در حوزه «آزادي» در طول 4 دهه گذشته چه نمرهاي ميدهيد؟
به قول معروف «آزادي» رياضي نيست كه بتوان به آن نمره داد اما بايد توجه داشت كه آزادي امروز با پيش از انقلاب اصلا قابل مقايسه نيست و به مراتب بهتر است ولي با مطلوب ما به عنوان افرادي كه انقلاب كرديم نيز فاصله بسياري دارد كه اميدواريم روزي به نقطه مطلوب برسد.