غضنفر ركنآبادي در گفتوگو با «اعتماد» مطرح كرد
تغيير تحولات ميداني سوريه ، دليل دعوت از ايران است
گروه ديپلماسي| از امروز نشست مذاكرات صلح سوريه در مقر اروپايي سازمان ملل متحد در ژنو سوييس آغاز ميشود؛ اجلاسي كه برخي از آن به عنوان اجلاس ژنو۳ نام ميبرند و از سوي ديگر، عدهاي آن را به دليل تفاوتهاي بسيار ادامه دو اجلاس پيشين نميدانند. از جمله تفاوتهايي كه نشست مذكور با دو اجلاس قبلي دارد، حضور جمهوري اسلامي ايران يكي از مهمترين اتفاقات و تفاوتهاي اين نشست است. غضنفر ركنآبادي، مديركل اسبق خاورميانه وزارت امور خارجه در گفتوگو با «اعتماد» اعتقاد دارد كه دعوت از جمهوري اسلامي ايران براي اجلاس صلح سوريه ميتواند گام مهم و تاثيرگذار براي حل بحران سوريه باشد با اين حال سفير سابق ايران در لبنان تاكيد دارد تا زماني كه به ريشههاي بحران سوريه توجه نشود و بازيگران خارجي در امور سوريه دخالت ميكنند، نميتوان انتظار حل مشكل سوريه را داشت. وي شكستهاي سياسي و نظامي رخ داده در صحنه ميداني سوريه را عامل مهمي در پذيرش واقعيات و دعوت از ايران براي نشست مذكور ميداند. اين كارشناس مسائل خاورميانه نقش ثباتزا، امنيتآفرين، سازنده و مثبت ايران را نشاتگرفته از معيارهاي انقلاب اسلامي وعامل موثر در تغيير وضعيت موجود ميداند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با غضنفر ركنآبادي در ادامه ميآيد:
قرار است امروز اجلاس مذاكرات صلح سوريه در ژنو سوييس برگزار شود. به نظر شما، با توجه به حضور جمهوري اسلامي ايران در اين نشست، اجلاس مذكور چه تاثيري ميتواند در راستاي حل بحران سوريه داشته باشد؟
لازم است كه در ابتداي صحبتهاي خود، به مسالهاي اشاره كنم و آن، اين است كه پس از گذشت چندين سال از آغاز بحران سوريه و برگزاري 2 نشست ژنو يك و دو، با آنكه طرفين به نقش مهم و تاثيرگذار جمهوري اسلامي ايران براي حل بحران سوريه و رسيدن به نتيجه آگاه بوده و به آن نيز اعتراف داشته و دارند، اما از آنجايي كه خود بحراني را به ملت سوريه تحميل كرده بودند، ميگفتند ايران بخشي از بحران است و نه راهحلي براي پايان بحران ولي اكنون همين افراد به اين مساله رسيدهاند كه ايران، نهتنها بخشي از بحران نيست بلكه بخشي از راهحل است، اين خود ميتواند گامي مهم براي خروج سوريه براي پايان بحران باشد. جمهوري اسلامي ايران نيز از ابتداي بحران سوريه، اعتقاد داشته است تا زماني كه به ريشههاي بحران سوريه توجه نشود و بازيگران خارجي در امور سوريه دخالت ميكنند، نميتوان انتظار حل مشكل سوريه را داشت.
دليل دعوت از حضور ايران در اين نشست چيست؟ به عبارت ديگر، چه عواملي موجب دعوت از ايران براي حضور در اين اجلاس شد؟
عوامل متعددي در دعوت از ايران براي حضور در اين نشست موثر بوده است كه در راس آنها، تحولاتي است كه در صحنه ميداني سوريه رخ داده است. در چهار سال گذشته، همه تلاشها و اقدامات صورتگرفته در جهت تغيير نظام اين كشور و تحميل خواست طرفهاي خارجي به ملت سوريه بوده است در حالي كه خواست اصلي مردم سوريه، انجام اصلاحاتي با مركزيت رياستجمهوري بشاراسد بود و اين خواست، ناديده قرار گرفت. در انتخابات رياستجمهوري سال ۲۰۱۴ سوريه نيز ديديد كه ۷۷ درصد از كساني كه ميتوانستند در انتخابات رياستجمهوري اين كشور شركت كنند، در انتخابات مشاركت داشتند و ۸۴ درصد آنها به بشاراسد راي دادند. گزارش يك مركز نظرسنجي در دانشگاه مريلند امريكا نيز گزارش داد كه ۷۰درصد مردم سوريه خواستار بشاراسد هستند و بسياري ديگر از مراكز نظرسنجي و پژوهشي وابسته به دولتهاي عربي و غربي نيز مويد آن هستند كه مردم سوريه مايل به رييسجمهوري كنوني اين كشورند كه اين مساله، اين باور را در ميان دولتمردان غربي تقويت كرده است كه نميتوانند خواست ملت سوريه را مورد لحاظ قرار ندهند و براي همين نيز مشاهده ميكنيد هنگامي كه طرح ديمسيتورا براي صلح در سوريه مطرح شد، در نشست وزراي خارجه اتحاديه اروپا، اين مساله به شكل كتبي مطرح شود كه معارضان كنوني اين كشور جزو معترضان داخلي هستند كه بايد در حاكميت اين كشور مشاركت داده شوند و اين، يعني اينكه بحران سوريه يكي از امور داخلي اين كشور است و بر اساس حقوق بينالملل، كسي نميتواند در امور داخلي كشورها دخالت كند و از طرفي، اين خواست يك عقبنشيني از خواستهاي قبلي است كه از تغيير نظام سخن رانده ميشد. جان كري وزير امور خارجه امريكا نيز حدود دو، سه ماه قبل بيان كرد كه اين كشور آمادگي لازم را براي مذاكره با بشاراسد دارد و اين يعني به اين مساله رسيدهاند كه براي حل بحران سوريه، چارهاي جز پذيرش واقعيات داخلي سوريه ندارند. همچنين شكستهاي پيدرپي تروريستها در سوريه نيز حاكي از آن است كه حل بحران سوريه، راهحل نظامي ندارد و همين شكستهاي سياسي و نظامي، راه را براي دعوت از ايران ميسر كرده است.
تحولات منطقهاي كه در يك سال اخير در خاورميانه رخ داده، به چه ميزان در دعوت از كشورمان اثرگذار بوده است؟
نقشي كه جمهوري اسلامي ايران در عرصه بينالمللي ايفا ميكند، برگرفته و در چارچوب قانون اساسي است كه از عدم دخالت در امور داخلي كشورها و كمك به مستضعفان و كساني كه درخواست حمايت دارند و ايفاي كمك به آنها براي نقشآفريني در امورشان است، حكايت ميكند. در طول سالهاي اخير شاهد نقش مثبت و سازنده ايران در منطقه بوديم كه آن را در عراق و بسياري از كشورهاي منطقه شاهد هستيد. اين در حالي است كه غربيها و در راس آنها امريكا تمام تلاشش را در طول سالهاي اخير براي انزواي ايران از طريق انواع و اقسام تحريم، فشار و محدوديت انجام داد ولي در آخر به اين رسيدند كه هرچه بيشتر تلاش كردند، كمتر به نتيجه رسيدند و ايران حرف براي گفتن دارد. پس از دستيابي هياتهاي مذاكرهكننده به تفاهم سياسي در پي مذاكرات لوزان هم شما مشاهده كرديد كه آقاي اوباما اعتراف كرد كه چارهاي براي گفتوگو با ايران نداريم. در سالهاي اخير هم شما مشاهده ميكنيد كه شش قدرت جهاني به پاي ميز مذاكره با ايران آمدهاند و حرفهاي ايران را ميشنوند. نه آمدن و گوش كردن نه از روي خواستن آنهاست بلكه اين نشان از عجز آنها است زيرا اگر ميتوانستند به پاي ميز مذاكره با ايران نميآمدند و مجبور به پذيرش خواست جمهوري اسلامي و احترام ملت ايران نميشدند. اكنون آنها به اين رسيدهاند كه براي حل بحران و اختلافات چارهاي جز پذيرش خواست ملت ايران ندارند و از طرفي، نقش مثبت، سازنده، ثبات آفرين و توام با مسووليت ايران را ديدهاند.
سياست ايران در حمايت از سوريه نشات گرفته از چيست؟
جمهوري اسلامي ايران معيار دارد و آن معيار، احقاق حقوق مردم و حمايت از آنهاست. در مورد سوريه نيز ايران از ابتدا به خواست ملت سوريه توجه داشته است و چون مردم سوريه از ابتدا خواستار اصلاحات در چارچوب نظام كنوني بود، از دولت بشار اسد حمايت كرد.
راهكار ايران براي حل بحران سوريه چيست؟
جمهوري اسلامي ايران از ابتداي بحران سوريه اعتقاد داشته است كه تنها راهحل بحران سوريه، توجه به گفتوگوهاي سوري و حمايت از خواست ملت سوريه است و تا زماني كه اين مساله، مدنظر قرار نگيرد، به نتيجهاي هم دست نخواهيم يافت. درباره تاثير جمهوري اسلامي ايران در اين نشست هم بايد بگويم كه حضور كشورمان بيترديد موثر است ولي زماني اين حضور ميتواند تاثيرگذاري بالايي داشته باشد و اثرگذار باشد كه همه بازيگران موثر و حاضر در اين نشست به اين مهم رسيده باشند كه هيچكس حق دخالت در امور داخلي سوريه و تعيين تكليف براي سرنوشت ملت اين كشور را ندارد و فقط مردم سوريه هستند كه ميتوانند براي خود و آيندهشان تصميمگيري كنند و اگر ايران نيز از سوريه حمايت ميكند، بر اساس خواست حقطلبانه مردم اين كشور و امنيت ملياش است و برايش مصر، سوريه، لبنان، بحرين و يمن تفاوتي ندارد.