كوتاه درباره فيلم پارازيت (انگل) ساخته بونگ جون هو
نگاه عجيب به فرودست و فرادست
زهره نبيزاده
«پارازيت» محصول 2019 كره جنوبي به كارگرداني بونگ جون هو است. اين فيلم كه جايزه نخل طلايي كن و بهترين فيلم غيرانگليسيزبان 20 20 گلدنگلوب را دريافت كرد، اسكاررا نيز برد. مكان و شخصيتهاي فيلم همگي كرهاي هستند و زمان رويدادها نيز مربوط به حال ره جنوبي است. ميتوان از نامگذاري اين فيلم بخش عمدهاي از مضامينش را حدس زد. «parasite» كه ميتوان آن رابه انگل ترجمه كرد، نشان از اين دارد كه فيلم قصد دارد نوعي از زندگي انگلي را به تصوير كشد. بدينترتيب فيلم بدون در نظر داشتن و توضيح اينكه چگونه جامعه به طبقاتي تقسيم شده كه بين آنها شكاف زيادي ايجاد ميشود، به روابط بين دو خانواده از طبقه فرودست و فرادست ميپردازد. «پارازيت» را ميتوان به دو نيمه يا پرده تقسيم كرد. در نيمه اول همهچيز به شكلي كمديوار به نفع خانواده فقير پيش ميرود اما در پرده دوم اوضاع تغيير ميكند و فيلم به يك تراژدي ختم ميشود. داستان فيلم روايتي از ورود يك خانواده فقير با فريب و نيرنگ به زندگي يك خانواده ثروتمند است و حوادثي در پي آن شكل ميگيرد.
«پارازيت» با نشانهگذاريهاي سمبليك فراواني تفاوت اين دو نوع از زندگي را تصوير ميكند. از واقع شدن خانه بزرگ ويلايي در بالاي شهر با چشماندازهاي زيبا تا زيرزمين كوچك و نمور پايين شهر با چشماندازي به زبالهها و فضولات و از باراني كه باعث تفريح و سرگرمي خانواده ثروتمند است و همان باران كه سيل ميشود، پايين ميرود، فاضلاب ميشود و آشيانه فقرا را پر ميكند. از پلهها و سربالاييهايي كه به خانه ويلايي خانواده آقاي پارك ميرود و پلهها و سراشيبيهايي كه به زيرزمين آقاي كي ميرسد. از بوي نامطبوع -براي ثروتمندان- بدن فرودستان كه حتي با شستوشوي فراوان خود و لباسهايشان تا زدن عطر و خوشبوكنندهها نميتوانند آن بو را از خود دور كنند گرفته تا غذاها و حتي آب گازداري كه ثروتمندان ميخورند و تهيدستان از
آن محرومند.
بدينترتيب با نماهاي تصويري به اضافه گفتوگوها، تفاوتها و شكافها به روشني براي مخاطب بازگو ميشود. آنچه ميتواند برداشتي مشترك بين مخاطبين باشد همين اختلاف طبقاتي است كه در جامعه سرمايهداري كره به نمايش گذاشته ميشود كه خاصيت همه جوامع سرمايهداري يعني توزيع ثروت بدون عدالت اجتماعي است.
اما آنچه ميتواند مورد اختلاف باشد اين است كه: آيا فيلمساز قصد دارد تهيدستان را انگل ثروتمندان نشان دهد؟ يا اينكه ثروتمندان به علت ثروتشان افرادي مهربان، خوشخو و خوشبو هستند و برعكس فقرا ذاتا دغلباز و حيلهگر و بدبو هستند؟ يا اينكه ثروتمندشدن براي فقرا آرزويي محال است و بهتر است پاي خود را از گليمشان درازتر نكنند و تلاششان محدود به، به دست آوردن همان روزي اندك باشد؟