نيمه روشن مبارك
حجتالله جودكي
حسني مبارك كه ديروز در 91 سالگي درگذشت 3 دهه در قدرت بود و يك دهه بود كه از قدرت بركنار شده بود. در جمله عيوب او، سخنها رفته است اما هنرهايش كمتر مورد بررسي قرار ميگيرند. امروز با توجه به گذشت 9 سال از بركناري مبارك از قدرت خيلي سادهتر ميتوان ميراث مبارك براي مصر را ارزيابي كرد. امروز حسني مبارك را به عنوان ديكتاتور پيشين مصر كه با انقلابي مردمي از كرسي حكومت كنار گذاشته شد، ميشناسيم، اما 3 دهه حكومت او فقط منحصر به ديكتاتوري و سركوب مخالفان سياسي نيست، حاكميت حسني مبارك، ويژگيهاي ديگري هم داشت كه عملكرد جانشينان مبارك در حاكميت مصر، چه در دوران حكومت كوتاه اخوانالمسلمين و چه در دوران حاكميت نظامي و غيرنظامي عبدالفتاح سيسي، باعث شده است تا سادهتر بتوان در مورد عملكرد او قضاوت كرد. در 10 سال گذشته اتفاقات مهم و متعددي در منطقه رخ داده است، اتفاقاتي كه گاهي به رغم تمامي سركوبها، خودكامگيها و فساد حسني مبارك، او را نسبت به بسياري از حاكمان يا دستگاههاي حكومتي كه بعد از خيزشهاي موسوم به بهار عربي شكل گرفتند، موفقتر نشان ميدهد. در سالهاي 2010 و 2011 تصور عمومي در كشورهاي عربي بر اين بود كه جنبش اخوانالمسلمين ميتواند منجي اين كشورها از دهههاي حكومتهاي خودكامه، ديكتاتوريهاي نظامي و سلطنتي باشد. اما تجربه مصر نشان داد كه اسلامگرايي به سبك اخوانالمسلمين در اداره كشوري همچون مصر ناكارآمد و ناكام است. كساني كه بعد از انقلاب مصر قدرت را در اختيار گرفتند نه تنها موفق نشدند، الگوي موفقي جايگزين حكومت حسني مبارك كنند بلكه در ادامه با پيوندهايي كه در ارتباط با داعش و گروههاي تروريستي ديگر در منطقه غرب آسيا و شمال آفريقا پيدا كردند، حيثيت و خوشنامي اسلاف جنبش اخوانالمسلمين را نيز بر آب دادند. اخوانالمسلمين در كشورهاي عربي سابقه بسيار روشن و خوشنامي داشت و هيچگاه تصور نميشد كه اگر كار به سوداي قدرت و حكومت برسد، گروههايي كه ادعاي نسبت با جنبش اخوانالمسلمين دارند به باتلاق تروريسم و سلفيگري افراطي بيفتند. حسني مبارك 4 دهه پيش، وارث حكومت انور سادات شد. مصر در دوران سادات، مسير گذار سختي را پشت سر گذاشته بود تا جايي كه انور سادات هم در امواج اين گذار سخت، خودش گرفتار گلوله مخالفانش شد و قرباني شد. اما تلاشهاي سادات براي حل مسائل مصر در داخل و خارج، زمينهها را براي توفيق جانشينش، حسني مبارك ايجاد كرد. انور سادات به اين نتيجه رسيده بود كه فقر و عقبافتادگي در مصر به جايي رسيده كه ديگر توان ادامه جنگ و درگيري در خارج از كشور ندارد. جنگ با اسراييل و هزينههاي سرسامآور آمادهباش دائم ارتش مصر براي جنگ با اسراييل، اقتصاد مصر را به مرز ورشكستگي كشانده بود. نكته ديگر اين بود كه جنگ مصر با اسراييل عمدتا براي مصر نتيجهاي جز شكست در بر نداشت. به ويژه در جنگ 1967 بخش بزرگي از سرزمينهاي عربي به اشغال اسراييل درآمده بود. اگرچه سادات توانست در جنگ 1973 بخشي از سرزمينهاي اشغالي مصر را از اسراييل بازپس بگيرد ولي همچنان بسياري از سرزمينهاي مصر در اختيار اسراييل باقي ماند. صلح سادات زمينه بازگشت شبهجزيره سينا را به مصر فراهم كرد و در نتيجه كنترل كانال سوئز مجددا در اختيار مصر قرار گرفت. اقتصاد مصر از درآمد ترانزيت كانال سوئز، درآمد فوقالعادهاي به دست ميآورد و بازگشايي اين كانال باعث شد تا اقتصاد در حال سقوط مصر جان تازهاي پيدا كند.
به ياد ميآورم در دوراني كه در سفارت ايران در مصر مسووليت داشتم، درآمد مصر از اين كانال 5 تا 6 ميليارد دلار بود. به اضافه اينكه صلح باعث شد تا هزينههاي جنگ و خريدهاي بزرگ تسليحاتي هم از دوش مصر برداشته شود و به اضافه اينكه نزديك شدن مصر با بلوك غرب، كمكهاي نظامي و توسعهاي امريكا را هم براي مصر به ارمغان آورد كه رقم آن تا 3 ميليارد دلار در سال ميرسيد. كاهش هزينهها، افزايش درآمدها و دريافت كمكهاي خارجي باعث شد كه زمينه براي بهبود شرايط اقتصادي براي مصر فراهم شد. هر چند همه اين نتايج محصول تلاشهاي انور سادات بود اما قتل سادات به او فرصت نداد تا از محصول تلاشهاي خود بهرهمند شود و زمينههاي بهبود شرايط مصر را براي جانشينش به جا گذاشت. ترور انور سادات يك ميراث ديگر هم براي حسني مبارك به جا گذاشته بود: مبارزه با قدرت گرفتن رو به گسترش گروههاي افراطگرا و اسلامگرايان وابسته به اخوانالمسلمين. در زمان مبارك تقريبا همه گروههاي اسلامگرا دچار استحاله شدند. سركوب گسترده گروههاي اسلامگرا به بهانه ترور انور سادات بسياري از سران و اعضاي گروههاي اسلامي را راهي دادگاهها كرد كه بسياري از آنها به جوخه اعدام سپرده و بسياري نيز راهي زندانها شدند. آنها كه بيرون از زندان مانده بودند بلافاصله بعد از اشغال نظامي افغانستان از سوي اتحاد جماهير شوروي، راهي افغانستان شدند تا در جهاد تازه در مقابل شوروي مشاركت كنند. سركوب و مهاجرت اسلامگرايان يك رقيب جدي را از عرصه سياسي مصر براي حسني مبارك حذف كرد. گروه بزرگي از رهبران گروههاي اسلامگرا در زندانهاي مصر دچار دگرديسي فكري شدند. من به ياد دارم كه در طول دوران حكومت حسني مبارك، رهبران جماعت اسلامي كه مسوول ترور انور سادات بودند 24 كتاب تحت عنوان تجديد نظر منتشر كردند. در يكي از اين كتابها، سران جماعت اسلامي اعلام كردند كه از نظر آنها انور سادات، رييسجمهور پيشين مصر كه به دستور آنها ترور شد شهيد محسوب ميشود. استحاله و دگرديسي گروههاي اسلامگرا در زندانهاي مصر بسيار وسيع بود و بسياري از آنها از زندانها آزاد شدند و به فعالان ميانهرو تبديل شدند. حسني مبارك در ادامه دوران حكومتش تلاش كرد، فضاي باز سياسي ايجاد كند. سال 2005 برگزاري انتخابات در مصر اجازه داد تا 84 نماينده از اخوانالمسلمين وارد پارلمان مصر شوند. هر چند به دليل ممنوعيت فعاليت سياسي هيچ يك از اين نمايندگان به عنوان عضو اخوانالمسلمين در انتخابات شركت نكرده بود اما براي همگان روشن بود كه سبقه سياسي آنها وابسته به اخوان است. اتحاديههاي صنفي و سنديكاها در دوران مبارك فعال شدند و سنديكاي مهندسان، روزنامهنگاران و اصناف ديگر به شدت فعال بودند و حتي اجازه داشتند، اظهارنظرها و انتقادهاي تند خود را عليه حكومت مبارك مطرح كنند. پيشرفت ديگري كه در دوران حسني مبارك رخ داد، گسترش فضاي مجازي و ارتباطات در مصر بود. در آن دوران در حالي كه اينترنت و شبكههاي اجتماعي به عنوان يك پديده نوظهور در حال ورود به خاورميانه بود، تعداد كاربران شبكههاي اجتماعي در دهه اول قرن بيستويكم به شكل روزافزوني افزايش پيدا ميكرد و اينترنت پرسرعت به شكل گستردهاي در اختيار جوانان و اقشار جامعه قرار ميگرفت. بسياري از اين مسائل را امروز ميتوان به عنوان دستاوردهاي حسني مبارك حساب كرد، دستاوردهايي كه به دليل عملكرد ضعيف و مخرب جانشينان او امروز به رغم سركوبها و ديكتاتوري حسني مبارك، باعث ارزيابي مثبت از عملكرد او شده است. نه اخوانالمسلمين و نه عبدالفتاح سيسي در حفظ و بهبود اين دستاوردها موفق نبودهاند و بر خلاف حسني مبارك مسير سركوب، خشونت و خفه كردن صداي منتقد و مخالف را در پيش گرفتند. حسني مبارك به رغم اينكه شايد به دليل 3 دهه ديكتاتوري هيچگاه در افكار عمومي مصر عملا بخشيده نشود اما به دليل خدمات، كارآمدي و عملكردهاي مثبت بعد از بركناري مورد نفرت افكار عمومي نبود و ملت مصر بر خلاف همقطارانش در ليبي، عراق، تونس و سودان دنبال تنبيه، اعدام و بيآبرويي او نرفتند.