قهرمان جنجالي و محبوب اعلام بازنشستگي كرد
خداحافظ تنيس
مارايا شاراپوا تنيسور 32 ساله روس و زن شماره يك سابق تنيس جهان در سن 32 سالگي اعلام بازنشستگي كرد. شاراپوا يكي از معدود زناني است كه هر چهار گرانداسلم بزرگ دنياي تنيس را برده است. سال 2003 او براي نخستين بار فصل حرفهاي تنيس را تجربه كرد و خيلي زود توانست خودش را به جمع 50 تنيسور برتر جهان برساند. او در سال 2005 توانست بعد از قهرماني در تنيس ويمبلدون به صدر جدول بهترين تنيسورها برسد در حالي كه تنها 18 سال سن داشت. بعد از آن او موفق شد در سال 2006 فاتح يو اس اوپن شود اما در سال 2007 اولين مصدوميت شاراپوا از ناحيه شانه رخ داد و باعث شد او از جمع پنج نفر برتر خارج شود. بعد از مصدوميت ماريا در سال 2008 فاتح اوپن استراليا شد و به صدر تنيسورها بازگشت ولي همان سال براي بار دوم از ناحيه شانه آسيب ديد. او در سال 2009 عمل جراحي را پشت سرگذاشت و در سال 2011 به جمع 10 نفر برتر بازگشت. در سال 2012 اوپن فرانسه و نقره المپيك را برد و در سال 2013 براي سومين بار از ناحيه شانه مصدوم شد. در سال 2014 و پس از بازگشت از مصدوميت براي دومين بار فاتح اوپن فرانسه شد. در سال 2015 شاراپوا به فينال اوپن استراليا رسيد اما شكست خورد و از همان موقع به بعد بدبياريهاي او آغاز شد.
در سال 2016 اين تينسور جنجالي و محبوب كه قراردادهاي تبليغاتي سنگيني با شركت نايكي داشت به دليل مثبت اعلام شدن آزمايش دوپينگش به مدت دو سال از شركت در مسابقات محروم شد. البته او هميشه بر اين نكته تاكيد داشت كه ندانسته از ماده ممنوعه ملدونيم استفاده كرده است. اين ماده در سال 2016 ممنوع اعلام شده بود اما وادا اعلام كرد در 5 نامه به شاراپوا هشدار داده است كه اين ماده به مجموعه داروهاي ممنوعه اضافه شده است. بعد از دو سال محروميت و بازگشت، شاراپوا در سال 2018 خودش را به جمع 25 تنيسور برتر دنيا رساند اما باز هم مصدوميت كهنه به سراغش آمد و او در هشتصدمين مسابقه حرفهاياش خانهنشين شد. او در سال 2020 و در مسابقات تنيس اوپن استراليا در همان مراحل ابتدايي حذف شد و احتمالا همان موقع به اين نتيجه رسيد كه بايد از دنياي قهرماني كنار برود. شاراپوا در مجموع دوران حرفهاياش 816 مسابقه تنيس را برگزار كرد و موفق شد در 79 درصد آن به پيروزي دست پيدا كند. همچنين او 10 فينال گرانداسلم را تجربه كرد كه در 5 فينال موفق به كسب عنوان قهرماني شد. يكي از ويژگيهاي جالب اين تنيسور دو دست بودن او به حساب ميآمد. به اين شكل كه گر چه او راست دست به حساب ميآمد اما به خوبي ميتوانست با دست چپ ضربات بكهند را روانه زمين حريف بكند. در مدت زمان فعاليت او، به واسطه زيبايي چهرهاش معمولا در صدر اخبار قرار ميگرفت و هر روز خبر نامزد شدن او با يكي از تنيسورهاي برتر مردان به گوش ميرسيد كه البته در حد همان شايعه هم باقي ميماندند. اين تنيسور در مقالهاي كه براي
Vogue and Vanity Fair در مورد خداحافظياش نوشته است ميگويد: «شما چطور تنها زندگياي كه تاكنون شناختهايد را پشت سر ميگذاريد؟ چگونه ميتوانيد از زمينهاي كه در آن آموزش ديدهايد وقتي كه تنها دختر بچهاي كوچك بوديد، دور شويد؟ از بازياي كه شما عاشق آن هستيد؟ چيزي كه اشكها و شاديهاي ناگفتني را براي شما به ارمغان آورده است. ورزشي كه در آن خانوادهاي پيدا كرديد. به همراه هواداراني كه 28 سال پشت سر شما ايستاده بودند. من براي اين خيلي تازهكارم. خواهش ميكنم مرا ببخشيد. تنيس! من ميگويم خداحافظ.»
شاراپوا در ادامه مينويسد: «من تمام زندگيام را به تنيس دادم و تنيس به من زندگي داد. هر روز دلم براي آن تنگ خواهد شد. تمرين و روال روزمره خود را از دست خواهم داد. صبح زود از خواب بيدار شدن در حالي كه تلاش ميكنم كفش پاي راستم را در پاي چپم كنم و بالعكس. بستن در زمين تمرين قبل از اينكه اولين توپ روزم را بزنم. تيمم، مربيانم و همه! دلم براي اينها تنگ خواهد شد. دلتنگ لحظاتي كه با پدرم روي نيمكت تمرين نشسته بودم خواهم شد. آن كسي كه به من فشار آورد تا بهترين باشم. اكنون كه به گذشته نگاه ميكنم ميفهمم تنيس كوه من بوده است. مسيري پر از درهها و مسافتهاي پر از سيلاب. اما نمايي كه از اوج دارد باورنكردني است. بعد از 28 سال و 5 عنوان گرانداسلم، حالا آماده فتح قلهاي ديگرم. مسيري جديد و متفاوت. اين تعقيبي بيوقفه براي رسيدن به پيروزيهاست. اين هرگز كم نخواهد شد. مهم نيست چه چيزي در پيش است. من همان تمركز، همان اخلاق كاري و تمام درسهايي كه در طول زندگي آموختهام را اعمال خواهم كرد. در اين ميان چند چيز ساده وجود دارد كه من واقعا منتظر آن هستم. وقت گذراندن با خانواده، ماندن پيش آنها به مدتي بيش از يك قهوه صحبگاهي، استراحت غيرمنتظره آخر هفته. شركت در تمرينهاي مورد نظرم. (سلام كلاس رقص!) تنيس جهان را به من نشان داد و نشان داد من از چه ساخته شدهام. اينكه چگونه خودم را آزمايش كنم و چگونه رشد خود را اندازه بگيرم. بنابراين تحت هر شرايطي من براي فصل بعدي زندگيام كوه بعدي را انتخاب خواهم كرد. من همچنان در مسير خواهم بود، همچنان صعود ميكنم و در حال رشد ميمانم.»