فتح كليد نصرت و تغيير
رضا مختاري اصفهاني
بغداد، نامي پارسي با تركيب بغ به معناي «خدا» و «داد»، در نزديكي تيسفون، پايتخت ساسانيان، گويي يادآور اين شهر بود. تيسفون در بينالنهرين تنها ميراثدار تمدنهاي ايراني و انيراني (غيرايراني) نبود، بلكه موجد فرهنگ و تمدن ايرانشهري شد؛ فرهنگ و تمدني كه پس از اسلام هم در سنت ايرانشهري ماندگار ماند. حال عباسيان كه با سياهجامگان خراساني به خلافت رسيده بودند، بغداد را جايگزين شام، مركز خلافت اسلامي پيشين، كردند. بغداد برخلاف شام نه ميراثدار امپراتوري روم كه مردهريگ تمدن ايراني را به ميراث برده بود. خلافت عباسي اگرچه به مدد خراسانيان پادار شده بود، اما همواره از جانب شرق سرزمينهاي اسلامي تهديد ميشد. در يكي از اين تهديدها هارونالرشيد مجبور شد به خراسان لشكركشي كند و دور از بغداد جان دهد. با آنكه بغداد بيشتر به دوره خلافت هارون و افسانههاي آن روزگار شناخته ميشود، اما جسم خليفه شهر هزار و يك شب در سرزمين توس به خاك سپرده شد. در روزگار همين خليفه بود كه وزير به جايگاهي دست يافت كه در سنت ايرانشهري وجود داشت و برمكيان نماد وزارت در خلافت اسلامي شدند. اين سنت در زمان مامون، پسرش، نيز ادامه يافت و با نهضت ترجمه در اين روزگار بغداد به مركز فرهنگ و تمدن تبديل شد. با اين همه، با آنكه خلافت عباسي پس از مامون قرنها پادار ماند، اما آغاز افتادنش در سراشيبي بود. در سرزمينهاي شرقي حاكمان بالاستقلال سر بر آوردند كه برخي از آنان بغداد را تهديد ميكردند. يعقوب ليث صفاري يكي از اين حاكمان بود. او كه به احياي زبان پارسي در ديوان حكومت خود همت گماشت، در پي فتح بغداد برآمد. اگر زماني هارونالرشيد براي دفع حمزه خارجي رو به خراسان نهاده بود، حال مردي از سيستان عزم بغداد كرده بود. يعقوب چندباري براي فتح بغداد خيز برداشت، اما به خدعه خليفه و به تقدير روزگار ناكام ماند. نهايت، مغلوب مرگ شد. حدود شصت سال پس از يعقوب ليث، آرزوي او توسط اميري ديگر از حاكمان بالاستقلال ايراني تحقق يافت. آل بويه كه بنا بر بعضي روايات، تبارشان به بهرام گور ميرسيد، توانستند بغداد را به تسخير خود درآورند. سه برادر، علي، حسن و احمد كه از ديلمان برخاسته بودند، برخلاف ديگر اميران نه به مذهب اهل سنت كه پيرو شيعه زيدي بودند. احمد در سال 334 ه. ق در زمان خلافت المستكفي بالله بر بغداد مسلط شد. احمد با وجود تفاوت مذهب به جاي برانداختن خلافت عباسي، به تقويت مذهب شيعه در مركز خلافت اقدام كرد. چه اين اقدام ميتوانست آنان را درگير جنگ فرقهاي سازد . احمد و برادرانش پذيراي لقب از سوي خليفه شدند. احمد به معزالدوله ملقب شد كه با توجه به خواري عباسيان توسط او لقبي كنايهآميز و طنزگونه بود. معزالدوله در بغداد مراسم عزاداري خامس آل عبا را برگزار كرد. شيعيان از آزادي اجتماع برخوردار شدند و محله كرخ بغداد در اين دوره ايجاد شد. از اين زمان شيعيان در مركز خلافت عباسي هويتي مستقل يافتند. فتح بغداد توسط آل بويه برههاي جديد در تاريخ شيعه و خلافت اسلامي گشود. شيعيان ديگر قابل انكار نبودند و با وجود قربانيشدنشان در دورههايي اما نيرويي مهم در بغداد بودند. بسياري از فقيهان و محدثان شيعه از بغداد سر برآوردند. فتح بغداد از اين پس كليد نصرت و تغيير شد. هلاكو با فتح بغداد خلافت عباسي را برانداخت، شاهعباس صفوي با فتح اين شهر دست بالاي خود را به عثمانيها نشان داد و بريتانيا با فتح بغداد در جنگ جهاني اول پايان خلافت عثماني را اعلام كرد.