• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4598 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۰ اسفند

همه مي‌ميرند

محسن آزموده

هفته پيش يادداشتي نوشتم با عنوان «بايد زندگي كرد، قبل مردن» كه در آن با اشاره به اين روزهاي پر از خبرهاي بد و ناگوار، به اين پرداخته بودم كه نبايد اجازه دهيم هراس و اضطراب بر همه شؤون زندگي‌مان سايه بيندازد، زيستن در واهمه‌هاي پي در پي و در غلتيدن از اين ترس به ترسي ديگر، فرصت و توان زيستن را از ما مي‌گيرد. براي تاكيد بر اين موضوع به زندگي بزرگان و مشاهير اشاره كردم كه عموما در روزگاراني سخت، تن به شرايط ناگوار ندادند و دست به كارهاي بزرگي زدند. يكي از مخاطبان در واكنش به اين يادداشت نوشته بود: «نمي‌دانم اگر يكي از عزيزان نويسنده اين مقاله درگير ويروس كرونا شده بود و زجر مي‌كشيد و در حال خفه شدن بر اثر سرفه‌هاي خشك بود هم همين طور فارغ‌دلانه اظهارنظر مي‌كرد! پيگيري اخبار و تلاش براي افزايش فشار بر مسوولان صرفا از سر غرق شدن در نيازهاي روزمره نيست و مي‌تواند يك مسووليت اجتماعي محسوب شود.»

قطعا منظورم از نوشتن يادداشت مورد بحث اين نبود كه اخبار را پيگيري نكنيم و به مسوولان براي يادآوري مسووليت‌هاي‌شان فشار وارد نسازيم. حتي نگارنده معتقد است بسياري از اين پيام‌هاي هشدارآميز يا طنزي كه در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شود، از جنبه‌هاي مختلف مفيد و قابل توجه است و كاركردهاي مثبت و منفي خودش را دارد، به شرط آنكه دروغ يا از جنس شايعه‌پراكني يا حاوي توهين و مضامين برخورنده به فرد يا گروهي نباشد. سخن بر سر چيز ديگري است. من تا لحظه نگارش اين يادداشت نمي‌دانم كه به كرونا يا بيماري ديگري مبتلا شده‌ام يا خير، از نزديكان خودم هم خبر ندارم. اين را هم نمي‌دانم كه اگر خودم يا يكي از نزديكانم به اين وضعيت دچار شوم، چه واكنشي نشان مي‌دهم. قطعا همه ما در طول زندگي به وضعيت‌هاي بد و ناگواري از اين دست مبتلا شده‌ايم، عزيزي را از دست داده‌ايم، با بيماري خودمان يا نزديكان‌مان دست و پنجه نرم كرده‌ايم و گرفتار درد و رنج‌هاي ناخواسته فراواني شده‌ايم. به تعبيري قدسي، انسان در رنج آفريده شده و ناگزير با آن سر و كار دارد، حالا برخي بيشتر و عده‌اي كمتر، گروهي به دلايل بيروني و دروني فراوان و در بسياري موارد غيرقابل پيش‌بيني كمتر گرفتار مصائب و درد و رنج مي‌شوند و بعضي بيشتر. اين موضوع كه نحوه واكنش هر يك از ما نسبت به درد و رنج چگونه است به عوامل فراواني بستگي دارد؛ مثل نوع و ميزان آن درد و رنج و در نتيجه نزديكي و دوري انسان از آن، نحوه تربيت و پرورش او براي مواجهه با درد و رنج، نوع نگرش و باورهاي فرد مصيبت ديده و... قطعا بسياري از اين علل و عوامل دست خود انسان نيست و در نتيجه نمي‌توان به سادگي فرد را بر اساس نوع واكنشش نسبت به يك مصيبت و رنج قضاوت كرد، اما كسي كه به اراده و اختيار- ولو حداقلي- انسان باور دارد، شك ندارد كه آدميان تربيت پذيرند و قابل پرورش؛ در نتيجه همه ما مي‌توانيم و ‌اي بسا به لحاظ اخلاقي موظف هستيم كه صبر و تحمل‌مان را در برابر مصائب و دشواري‌ها بيشتر كنيم. يكي از راه‌هاي آموزش اين فضايل اخلاقي هم نگريستن به زندگي بزرگان و الگو گرفتن از ايشان است؛ كاري كه نگارنده در يادداشت مذكور تلاش كرده بود صورت دهد، فارغ از اينكه خودش تا چه اندازه در عمل بتواند به آن وفادار باشد. سيمون دوبوار، فيلسوف و نويسنده معاصر فرانسوي رمان جذابي نوشته با عنوان «همه مي‌ميرند»
(Tous les hommes sont mortels، 1946) كه زنده‌ياد مهدي سحابي آن را ترجمه كرده و نخستين ‌بار در سال 1362 به فارسي منتشر شده است. رمان داستان مردي به نام رايموندو فوسكا را روايت مي‌كند كه نفرين شده هميشه زنده باشد. نكته مهم ماجرا اين است كه اين مرد آرزو مي‌كند كه مثل بقيه آدم‌ها بميرد، چون كه زندگي انسان و همه خوشي‌ها و تلخي‌ها و شيريني‌ها و خوبي‌ها و بدي‌هايش تنها با وجود مرگ است كه معنا مي‌يابد، «مرگي كه به كار و كردار انسان، به سخاوت و بي‌باكي و جان‌فشاني و از خودگذشتگي او معنا مي‌دهد.» به عبارت ديگر «همه مي‌ميرند، اما پيش از آن زندگي مي‌كنند.» تمام سخن بر سر باور عميق به همين جمله است و اينكه بتوانيم مطابق آن به زندگي‌مان سامان دهيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون