سارا معصومي
«مردي در ميانه جمعيتي چوب به دست بر زمين افتاده، لباس محلي سپيدش با قطرههاي خون رنگ قرمز گرفته، سرش را ميان بازوانش پنهان كرده تا از شدت ضربهها بر سر بكاهد. هر ثانيه بر جمعيت ضاربان افزوده ميشود و تنها چند قدم آن سوتر نيروهاي پليس بدون هيچ دخالتي در حال نظاره اين صحنه هستند.» «جمعيتي از مردان با دانههاي ريز و درشت سنگ در دست دو زن را در كنج ديوار روي تلي از چوب انداختهاند. ضربات ممتد چوبها بر تن زنان براي چند ثانيه قطع ميشود و در اين فاصله قطعه سنگي بزرگ بر پيكر نحيف يكي از زنان فرو ميآيد. سر زن به عقب برميگردد، درست در مسير مستقيم دوربين موبايل يكي از تماشاچيان اين صحنه و جوي خون از ميان موهايش صورتش را قرمز ميكند.» مسلمانان در هند صحنههايي از اين جنس را هر روز زندگي ميكنند. در چند هفته اخير دوباره بر موج حمله افراطگراهاي هندي بر مسلمانان افزوده شده است. همزمان با سفر دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا به هند، مسلمانان اين كشور در دهلي دست به تظاهرات آرام و مسالمتآميز در اعتراض به «قانون جديد اعطاي شهروندي به مهاجران غيرمسلمان» زدند. جواب اين اعتراض اما حمله هندوهاي افراطي و سكوت نيروهاي امنيتي بود. ميرمحمود موسوي كه سابقه سفارت ايران در هند را در كارنامه خود دارد در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» بهرهبرداري حزبي نارندرا مودي، نخستوزير هند از اين قبيل اقدامات را كوتهبينانه و مقطعي ميداند. موسوي با اشاره به سابقه مودي در سكوت در برابر سركوب مسلمانان در هند تاكيد ميكند كه تبعات اين ناآرامي ميتواند منطقه را با جمعيت قابل توجه مسلمانانش به آشوب بكشد. او كه مدتي مديركل آسياي غربي وزارت امور خارجه كشورمان هم بوده از بيعملي كشورهاي اسلامي و ايران در برابر سركوب مسلمانان در هند انتقاد كرده و ميگويد كه موضعگيري در برابر اين اقدامها از منظر كرامت انساني داراي اهميت است و اين امر را نبايد قرباني مصالح سياسي كرد.
«قانون جديد اعطاي شهروندي به مهاجران غيرمسلمان» هندو، سيك، بودايي، آيين جين، پارسيها و مسيحيان كه پيش از سال ۲۰۱۵ از كشورهاي مسلمان پاكستان، بنگلادش و افغانستان گريختهاند، به تظاهرات خشونتآميز در بخشهايي از هند منجر شد. اين قانون به پيروان دين اسلام حق شهروندي اعطا نميكند، اقدامي كه از نگاه منتقدان باعث تضعيف قانون اساسي سكولار هند ميشود. گفته شده كه تصويب اين لايحه از جمله وعدههاي انتخاباتي نارندرا مودي، نخستوزير هند بوده كه در پي تقويت پايگاه مليگرايانه خود در ميان جامعه هندو است. فكر ميكنيد چرا چنين لايحهاي كه پيشبيني واكنشها به آن سخت نيست اصلا مطرح شده و تا مرحله اجرا هم پيش رفته است؟
تلاش براي به تصويب رسيدن اين لايحه در كنار چند اقدام به اصطلاح مليگرايانه ديگر هميشه جزو چارچوبهاي اصلي فعاليتهاي حزب حاكم بيجي پي (بهارياتا جاناتا) بوده است. اين مساله به چندسال اخير محدود نيست و فراتر از اين بازه زماني است. پيش از استقلال هند هم جدال ميان هندوها و مسلمانان در ميان مشاجرههايي بوده كه بعضا انگليس هم در آتش آن دميده تا به اصطلاح اختلاف افكنده و حكومت كند. در چند دهه اخير جريانهاي افراطي در شبهقاره از هند تا پاكستان حضور داشتهاند و برخي هم از ابزار افراطيگرايي براي رسيدن به قدرت يا حفظ قدرت استفاده كردهاند. بنابراين بايد گفت كه اين افراطگرايي در هند تازگي ندارد. اما شايد اينبار اين روند در ظرفي ريخته ميشود كه ميتواند موضوع جديدي باشد. حزب بيجي پي از قريب به سه دهه پيش كه فعاليت خود را آغاز كرد بيشتر تمركز خود در رقابتهاي انتخاباتي را بر اين محور گذاشت كه چگونه ميتواند انگيزههاي مليگرايي يا هندوگرايي را به نحوي برجسته كرده و با ابزار آن حزب قديمي و قوي «كنگره» را شكست بدهد. در مجموع بايد گفت كه بيجي پي در اين جهت هم نسبتا موفق بوده و اين قضيه اخير هم در حقيقت يك حلقه از چندين حلقه حركتهايي است كه بوي هندوگرايي ميدهد. در نتيجه درگيريها افراد بسياري آواره شده يا جان خود را از دست ميدهند. ميتوان گفت كه طرح چنين لايحههاي پرسر و صدايي كه رنگ و بوي مليگرايي ميدهد، مانورهاي سياسي حزب بيجي پي هستند. اين حزب حاميان قدرتمندي در قالب احزاب و گروههاي مختلف دارد كه اين افراد با اسامي متفاوت در جامعه هند براي جلب آرا فعال هستند.
اولينبار از سال ۱۹۸۴ است كه حزب بيجي پي دوبار پشت سر هم به قدرت ميرسد و اين در حالي است كه برنده شدن اين حزب مليگرا و افراطي زنگ خطري براي اقليتهاي هند به خصوص مسلمانان به شمار ميرود. پيروزي اين حزب با اين تفكرات را در كشوري مانند هند كه به همزيستي مسالمتآميز اديان متفاوت معروف است را ميتوان نشان از شكاف در جامعه هند و رونق گرفتن افراطگرايي دانست؟
بهطور كلي در چندين دهه گذشته حركتهاي افراطي در كل منطقه رو به افزايش بوده است. ريشههاي اين مساله به 4 دهه قبل باز ميگردد. البته به مرور زمان متاسفانه پررنگتر هم شده است. اگر عقربههاي ساعت را چندان عقب نبريم و سي سال اخير را مبنا قرار دهيم، ميبينيم كه مجموعه گرايشهاي افراطي از جمله آنهايي كه در قالب طالبان و داعش شكل گرفته به همراه هندوهاي افراطي روي هم تاثير تشديدكننده متقابل داشتهاند. دولتهاي متفاوت هند همواره از اقليت مسلمان نگران بودهاند، اما اين نگراني باعث فراموشي اين اصل نشده بود كه هند بر پايه تنوع و تكثر بنا شده و دوام آورده است. متاسفانه بايد گفت كه برخيها در بيجي پي و برخي گروههاي تندتر متوجه تبعات اقدامهاي مليگرايانه بر ثبات، امنيت و آرامش در هند نيستند.
اين يك اصل است كه اگر هند تاكنون به شكل يك شبه قاره باقي مانده و توانسته بهرغم تنوع قومي و مذهبي و زباني ادامه حيات بدهد به دليل مدارا و تسامح موجود در اين كشور بوده است. متاسفانه در سالهاي اخير تلاش براي حفظ قدرت اين اصل ارزشمند را كمرنگ كرده است. اين فقط مسلمانان نيستند كه از رويكرد ضداسلامي بيجي پي انتقاد ميكنند، بلكه بخش بزرگي از سياستمداران هندو هم در چند هفته اخير در انتقاد از اين سياستها و خطرناك دانستن آن براي يكپارچگي، حاكميت ملي و حفظ تنوع قومي و مذهبي در اين كشور قلم زده و صحبت كردهاند. با اين همه به اين هشدار توجه لازم نميشود و به نظر من بيجي پي يا هر جريان فكري و سياسي در هند كه اين سياستهاي ضداسلامي را پيش ميبرد به موفقيتهاي نزديك چشم دوخته و متوجه عوارض اين تندرويها در درازمدت نيست. بايد متوجه بود كه جامعه مسلمانان در هند رقم كمي نيست و حداقل دويست ميليون مسلمان در هند زندگي ميكنند. اگر در نتيجه اين سركوبها و شورشها، خداي نكرده مسلمانان صدمه ديده نيز دست به حركتهاي افراطي بزنند بايد گفت كه چيزي از هند باقي نميماند، اما متاسفانه سياستمداران همواره خطاهاي خود را دارند. خطاهايي كه ميتواند براي هند گران تمام شود و بايد اميدوار بود كه حاكميت هند متوجه اين خطرات باشد. اين آشوبها محدود به مرزهاي هند نخواهد بود و ميتواند كل منطقه را به آتش بكشد. هند در مجاورت جامعه عظيم مسلمانان است و قطعا سركوب مسلمانان در اين كشور، جوامع مسلمان كشورهاي همسايه هند و فراتر از آن را آزرده خاطر خواهد كرد و اين براي امنيت هند و امنيت منطقه مثبت نيست.
مدافعان اين لايحه ادعا ميكنند كه دقيقا به اين دليل كه ما محصور بين كشورهاي مسلمان هستيم به دنبال تصويب اين لايحه براي دفاع از اقليتهاي ديني غيرمسلمان هستيم.
به نظر من اين تفكر، نزديكبيني است و اگر به تحولات جهاني نگاه بكنيم، ميبينيم كه از خيلي جهات مرزهاي جغرافيايي نسبت به گذشته كمرنگتر شدهاند. بسياري از كشورهاي جهان به اين نتيجه رسيدهاند كه در هر منطقهاي، امنيت منطقه شرط اول امنيت ملي است. اين مساله كه هند در اين منطقه در مجاورت كشورهاي مسلمان است يك واقعيت تغييرناپذير جغرافيايي است و دولت هند بايد با در نظر گرفتن اين واقعيت به دنبال راههايي بگردد كه در سايه آنها بتواند ادامه حيات داده و برنامه توسعه اقتصادي خود را پيش ببرد. طبيعي است كه در غياب امنيت، ثبات و صلح، توسعه اقتصادي ممكن نيست. اين تحولات تا همينجا هم بر اقتصاد داخلي هند تاثير گذاشته و در پيشبينيهاي تازه ميزان رشد اقتصادي در سال مالي پيشرو 2 درصد كاهش پيدا كرده است. دولت هند بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه كشورهاي اين منطقه هر يك با چند بحران ديگر هم در حال دست و پنجه نرم كردن هستند و بايد مراقب باشد بحراني كه در اين كشور در نتيجه سركوب مسلمانان به راه افتاده نقش سوخترساني به ساير بحرانهاي منطقهاي را بازي نكند. به نظر من اين قبيل حركات به تقويت تروريسم در منطقه ما منجر خواهد شد و اين مساله اصلا با توجه به حضور 200 ميليون مسلمان در هند در راستاي منافع اين كشور بزرگ نيست. همچنين با هويت شناخته شده هند كه در چهرههايي نظير مهاتما گاندي تجلي پيدا كرده، سازگار نيست.
شخص آقاي مودي سابقه بدي در سكوت در برابر سركوب مسلمانان دارد و حتي در رسانههاي داخلي هند نيز از اين رويكرد ايشان انتقادهايي شده است. به عنوان نمونه، مشاور نخستوزير اسبق هند در مقالهاي در وبسايت «انديتيوي» نوشته بود: «آيا نخستوزير ما پيرو تفكرات گاندي است؟ حزب مودي با شعار مليگرايي و تعصب روي مذهب هندوها به قدرت رسيد و نخستينبار در مبارزات انتخاباتي خود از عبارت «پيروزي و شكوه از آن خداي راما است» براي اشاره به تخريب مسجد بابري و سپس بناي معبد رام در آن نقطه استفاده كرد.» شخصيت ايشان را چقدر در آشوب به راه افتاده دخيل ميدانيد؟
زماني كه فاجعه «احمدآباد» گجرات در سال 1381 رخ داد، من سفير ايران در دهلي بودم. صحنههايي كه در تلويزيونها و روزنامهها مشاهده كردم فاجعهبار بود و هنوز برخي از اين صحنهها مقابل چشمانم است و تمام آن حوادث در زماني رخ داد كه آقاي مودي سروزير «گجرات» بود. به دليل همين سابقه بود كه تا زماني كه وي برنده انتخابات سراسري در هند شد، ورود او به امريكا و چند كشور اروپايي ديگر به اتهام نقض حقوق بشر ممنوع بود. در آن زمان رسانههاي هندي نوشتند كه با رسيدن به قدرت در دولت مركزي انتظار ميرود شاهد يك سياست متفاوت باشيم. به هر حال اداره يك كشور با جمعيت بالاي ميليارد نيازمند سياستهاي متفاوتي نسبت به اداره يك ايالت كوچك است. با اين همه در دوره دولت ايشان تاكنون علاوه بر لايحه جنجالي حقوق شهروندي، شاهد واگذاري مسجد بابري به هندوها و اقدامهاي جديد در مساله كشمير هم بودهايم. تا به حال پاسخ اين اعتراضها با نيروهاي امنيتي داده شده است، اما قطعا اين روند قابل تداوم نيست و ميتواند واكنشهاي جدي در داخل هند و منطقه داشته باشد.
فردي مانند انگ سان سوچي در برمه هم با وجود دريافت جايزه صلح نوبل در برابر كشتار و آواره كردن مسلمانان روهينگيا سكوت اختيار كرده و از سوي جامعه بينالمللي طرد شد تا بدانجا كه مساله بازپس گرفتن جايزه صلح نوبل وي هم مطرح شد. ميدانيم كه هند از جايگاه سياسي، جمعيتي و اقتصادي متفاوتتري به نسبت برمه برخوردار است اما فكر ميكنيد تداوم سكوت مودي در سركوب مسلمانان به نوعي از انزواي وي در سطح بينالمللي منتهي شود؟
با شما درباره غيرقابل مقايسه بودن جايگاه برمه و هند موافق هستم. هند در ميان قدرتهاي بينالمللي جايگاه بسيار متفاوتي از برمه دارد. اخيرا دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا برخلاف عادت معمول روساي جمهور اين كشور كه در جريان سفر به منطقه همزمان به هند و پاكستان ميروند صرفا به هند رفته و به واشنگتن بازگشت. از سوي ديگر نگاهي به جايگاه هند در 20 سال گذشته نشان ميدهد كه جايگاه بينالمللي اين كشور رو به صعود است و طبيعتا ساير كشورها هم اين صعود و پيشرفت را در موضعگيريهايشان در قبال هند و دولت مودي مدنظر قرار ميدهند. البته به اين معنا نيست كه جهان چشم خود را بر اين قضايا ببندد، چراكه در حال حاضر هم سازمانهاي حقوق بشري در محكوميت سركوب مسلمانان در هند موضعگيريهايي داشتهاند. اما از آنجا كه در عالم سياست، حقوق بشر عمدتا يك ابزار است و نه ارزش، نميتوانيم از جامعه جهاني به خصوص حكومتهاي غربي انتظار داشته باشيم كه در اين مساله جداي از شعارهاي نمايشي حركت جدي هم انجام بدهند.
در اين ميان انتظار بسياري هم از جامعه هند و روشنفكران سياسي و اجتماعي اين كشور وجود دارد. در هفتههاي اخير مطالب زيادي در رسانههاي هند منتشر شده است. در جامعه هند چهرههايي را داريم كه درك و فهم خوبي از مسائل حقوق بشري دارند و بهرغم آنكه ممكن است بسياري از آنها مسلمان نباشند با تبعيض مخالف هستند و از جامعه مسلمانان حمايتهاي جدي ميكنند. اين چهرهها كه تعداد آنها كم هم نيست، ميدانند كه اگر هند ميخواهد اولا بزرگ بماند و ثانيا توسعه اقتصادي را به عنوان اولويت نخست پيگيري كند، لازم است به تنوع و تكثر و حقوق اقليتها احترام بگذارد. به خصوص آنكه مسلمانان در هند اقليتي بزرگ و 200 ميليوني هستند. با اين همه من پيشبيني نميكنم كه مودي منزوي شود، اما اگر همين روند ادامه پيدا كند هم توسعه اقتصادي هند آسيبهاي جدي ميبيند و هم جايگاه حزب بيجي پي متزلزل خواهد شد.
دونالد ترامپ در حالي مورد استقبال مودي قرار گرفت كه كمي آن سوتر از اين مراسم مسلمانان در حال سركوب شدن بودند. ترامپ پس از بازگشت از هند از پاسخ دادن به تمام پرسشها درباره نقض حقوق بشر در هند طفره رفت. همزمان شاهد بوديم كه مودي در جريان سفر سال گذشته به امريكا در ميان جمعيت هندوهاي مقيم اين كشور تبليغهاي زيرپوستي خوبي هم براي دونالد ترامپ كرد. فكر ميكنيد مودي در حال استفاده از چتر حمايتي ترامپ براي پيشبرد اهداف مليگرايانه خود در داخل هند است؟
من مساله را كمي متفاوتتر ميبينيم. نارندرا مودي اهداف جاهطلبانهاي دارد و به دنبال يافتن جايگاه بالاتر در ميان قدرتهاي دنيا و توسعه اقتصادي و رفاه عمومي بيشتر در هند است. او براي رسيدن به اين اهداف، فعاليتهايي را براي نزديك شدن بيشتر به صاحبان قدرت در دنيا انجام ميدهد. در دو سال اخير، امريكا به نخستين شريك تجاري هند تبديل شده و در سال گذشته ميلادي حجم رابطه تجاري دو طرف 88 ميليارد دلار بوده است. بنابراين ميتوان گفت كه اولويت دولت در دهلينو، توسعه همكاريهاي تجاري با امريكاست. از سوي ديگر بايد توجه داشته باشيم كه هند از جايگاه بسيار مستحكمي در داخل امريكا برخوردار است و 4 ميليون هنديالاصل در امريكا زندگي ميكنند. اين در حالي است كه قريب به 200 هزار دانشجوي هندي در امريكا هستند. تمام اين مسائل پشتوانههايي براي دولت هند به حساب ميآيند. نارندرا مودي گوشه چشمي هم به اين واقعيت دارد كه حمايتهاي ساير كشورها به خصوص كشورهاي غربي از وي ميتواند در مسائل داخلي هم به كمك او بيايد و به خوبي ميداند كه نبايد اين رابطه حسنه را با اقدامهاي داخلي تخريب كند. اما در حال حاضر اين موضوعاتي كه در هند مطرح است تنها گرفتاري جامعه جهاني نيست و شايد به همين دليل به انداره كافي به آنچه در هند ميگذرد، دقت نميشود.
ما بيشترين واكنشها نسبت به سركوب مسلمانان در چند روز اخير در دهلي را از سوي پاكستان شاهد بوديم. اين در حالي است كه مساله كشمير هم اختلافي است كه حكم آتش زير خاكستر را دارد و همواره با جرقهاي روشن ميشود. فكر ميكنيد حوادث اخير تا چه اندازه ميتواند تنور تنش ميان هند و پاكستان را گرمتر كند؟
تنش ميان هند و پاكستان وجود داشته و ادامه هم دارد. در يكسال گذشته، تصميمي كه هند درباره وضعيت خاص كشمير گرفت بر حجم تنشها افزود. هند و پاكستان درباره كشمير اختلافهاي ريشهدار دارند و اين مساله با سركوب اخير مسلمانان در دهلي و اعتراضهاي پاكستان بسيار متفاوت است. در ماجراي كشمير دعواي دو طرف سرزميني است و ريشه 70 ساله دارد. پاكستان تلاش بسياري كرد كه در اين پرونده توجه محافل حقوق بشري دنيا را به خود جلب كند، اما موفق نشد. بنابراين ميتوان گفت كه اختلاف هند و پاكستان مربوط به اين دولت و آن دولت در اين كشورها نيست. با اين همه دولتهاي بسياري نگران از كنترل خارج شدن اين تنشها هستند به خصوص كه هر دو كشور داراي سلاح هستهاي هستند. با اين همه مجموعه تحليلها ميگويد كه در حال حاضر هند و پاكستان هر دو مراقب خط قرمزها هستند و از جنگ پرهيز دارند. تجربيات گذشته ميگويد كه اين قضيه محدود به درگيريهاي جزيي ميماند. كشورهاي بسياري در اين سالها تلاش كردند هند و پاكستان را پشت ميز مذاكره بنشانند، اما موفق نشدهاند لذا ميتوان گفت كه نوعي از نااميدي در اين باره در ساير كشورها به وجود آمده است. بهطور خلاصه ميتوان گفت كه پاكستان ميداند در خرده گرفتن از هند و موضعگيريها عليه اين كشور نميتواند از حدي فراتر برود و اين محدوديت را رعايت ميكند.
برخي رسانههاي ايراني در نقد رفتارهاي مودي ادعا ميكنند كه او دقيقا همان راهي را براي تبديل كردن هند به كشوري براي هندوها در پيش گرفته كه اسراييل در يهوديسازي اسراييل دنبال ميكند. و نشانه اين پيروي را هم تعميق رابطه دهلي با تلآويو در دوره مودي ميدانند. تا چه اندازه با اين تعبير موافق هستيد؟
من مشابه اين تحليل را در رسانههاي هندي هم ديدهام و برخي نويسندگان هندي هم كه منتقد سياستهاي سركوب مسلمانان توسط مودي هستند به اين نكته اشاره ميكنند. با توجه به سابقه همكاريهاي هند و اسراييل اين تحليل هم دور از واقعيت نيست، اما بايد توجه داشت كه رابطه هند و اسراييل نه فقط در دوره بيجي پي بلكه در زمان حكومت حزب كنگره هم پيشرفتهاي قابل توجهي داشت. اما نكتهاي كه درباره اين دوره وجود دارد، اين است كه در دولت مودي حوزه جديدي براي همكاريهاي دهلي و تلآويو تعريف شد و آن هم تبادل اطلاعات درباره نحوه برخورد با جريانهاي مخالف، معارض يا گروهاي تروريستي است. مطالب بسياري نوشته شده در اين باره كه اسراييل به هند در برخورد با تعبير پاكستانيها مجاهدين كشميري و تعبير هنديها تروريسمهاي كشميري كمك بسياري كرده است. همزمان دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي طرفين ابايي از اطلاعرساني درباره اين تماسها ندارند. بنابراين به نظر ميرسد كه سياست مشت آهنيني كه نتانياهو در اسراييل در قبال فلسطينيها دنبال ميكند مورد توجه دستگاههاي امنيتي هند هم باشد، اما اينكه تا چه اندازه اين مساله ميتواند به نفع جامعه هند باشد مورد ترديد است.
شما سفير جمهوري اسلامي ايران در هند بوديد و همزمان در همان دوره هم ما شاهد سركوب مسلمانان در اين كشور بودهايم. انتقادهاي بسياري در اين مدت نسبت به سكوت مصلحتي ايران شده است. به هر حال همانطور كه شما هم اشاره كرديد در عالم سياست حقوق بشر ابزار است و نه ارزش اما از كشورهاي مسلمان انتظارهاي ديگري ميرود. فكر ميكنيد دليل اين سكوت مصلحتي ايران چيست؟
قبول دارم كه حركتي از سوي دستگاههاي ديپلماسي ما نسبت به اين قضيه صورت نميگيرد، اما اين به اصطلاح بيعملي صرفا در مواجهه با مسلمانان هند نيست و ما انتقادهاي مشابهي را درباره مواضع ايران در قبال سركوب اويغورها در چين يا روهينگياييها در برمه شنيدهايم. ميتوان گفت كه ما در اين مساله مواجه با نوعي از پارادوكس هستيم. از يك سو شعارهايي در حمايت از مسلمانان داده ميشود و از سوي ديگر در برابر سركوب بخشي از آنها در برخي كشورها دچار نوعي بيعملي هستند. به نظر ميرسد زماني كه مصالح سياسي در ميان است، اين شعارها به كنار ميرود. البته برخي هم اين رويكرد ايران را تعبير به واقعبيني ميكنند، اما من تصور ميكنم مناسب نيست كه ما از يك طرف اين شعارها را بدهيم و از طرف ديگر بيعملي داشته باشيم. شايد بهتر باشد توازني برقرار كنيم و نه به گونهاي شعارهاي تند و تيز بدهيم كه تعبير به دخالت در امور داخلي ساير كشورها شود و نه چشم خود را بر واقعيتهاي منطقه و جهان اسلام ببنديم. البته كه من اعتقاد دارم مساله سركوب اقليتها از چين تا برمه تا هند صرفا مساله جهان اسلام نيست و بايد به آن از منظر كرامت انساني نگاه كرد. متاسفانه دستگاه ديپلماسي ما گرفتار مشكلات بسياري است كه يكي از آن مشكلات اين است كه بسياري از اختيارات اين دستگاه را از آن گرفتهاند و شايد هم اين مساله در زمينگير شدن آن بيتاثير نباشد.
برش
اين به اصطلاح بيعملي صرفا در مواجهه با مسلمانان هند نيست و ما انتقادهاي مشابهي را درباره مواضع ايران در قبال سركوب اويغورها در چين يا روهينگياييها در برمه شنيدهايم. ميتوان گفت كه ما در اين مساله مواجه با نوعي از پارادوكس هستيم. از يك سو شعارهايي در حمايت از مسلمانان داده ميشود و از سوي ديگر در برابر سركوب بخشي از آنها در برخي كشورها دچار نوعي بيعملي هستند. به نظر ميرسد زماني كه مصالح سياسي در ميان است، اين شعارها به كنار ميرود.
من اعتقاد دارم مساله سركوب اقليتها از چين تا برمه تا هند صرفا مساله جهان اسلام نيست و بايد به آن از منظر كرامت انساني نگاه كرد. دستگاه ديپلماسي ما گرفتار مشكلات بسياري است كه يكي از آن مشكلات اين است كه بسياري از اختيارات اين دستگاه را از آن گرفتهاند و شايد هم اين مساله در زمينگير شدن آن بيتاثير نباشد.
در دولت مودي حوزه جديدي براي همكاريهاي دهلي و تلآويو تعريف شد و آن هم تبادل اطلاعات درباره نحوه برخورد با جريانهاي مخالف، معارض يا گروهاي تروريستي است. مطالب بسياري نوشته شده در اين باره كه اسراييل به هند در برخورد با تعبير پاكستانيها مجاهدين كشميري و تعبير هنديها تروريسمهاي كشميري كمك بسياري كرده است
توييت محمد جواد ظريف
ایران موج خشونت سازمان یافته علیه مسلمانان هند را محکوم میکند. ایران، قرنها دوست هند بوده است. از مقامات هند میخواهیم که رفاه «همه» هندیها را تضمین کنند و اجازه ندهند این آدمکشی بیمعنا ادامه یابد. مسیر پیش رو باید بر اساس گفتگو و حاکمیت قانون باشد.