پهلوان دلشكسته رفت
علي كربلايي
تصويري كه از سيامند رحمان در ذهنها نقش بسته است، مردي خندهرو با مشتي گرهكرده به نشانه پيروزي است. سيامند زماني از بين ما رفت كه هنوز اميد اول طلاي پارالمپيك و دغدغه حرفهاياش ارتقاي ركورد جهان بود. ويترين افتخارات سيامند آنقدر پربار است كه كمتر كسي باور ميكند مردي كه بارها پرچم ايران را در مسابقات بينالمللي بالا برده و سرود كشورمان را طنينانداز كرده، دغدغهاش در زندگي شخصي بيمه و پرداخت بهموقع حقوق باشد. واقعيت اما اين است كه سيامند رحمان هم مانند صدها ورزشكار حرفهاي ديگر از بيمهري مسوولان و وعدههاي پوچشان قلبش شكسته بود. مسوولاني كه معتقدند ورزشكار نبايد براي پول فعاليت كند و بايد به فكر اعتلاي نام كشورش باشد. اين حرف را كساني به سيامند زدند كه اگر حق ماموريت به دليل سفر تفريحي همراه با كاروانهاي ورزشي به اقصي نقاط جهان در فيش حقوقيشان لحاظ نشود، زمين و آسمان را به هم ميدوزند، اما از ورزشكاران ميخواهند كه از ماديات بگذرند و تنها به فكر كشورشان باشند. اعجابآور است قهرمان اول يك كشور در رشتهاي المپيكي براي تمريناتش از جيب هزينه كند. سيامند بارها اشاره كرده بود مردم تصور ميكنند او ماهي صد ميليون تومان به جيب ميزند و اصطلاحا چپش پر است، اما كسي خبر از دل او نداشت. مردمي كه شايد سالي يك بار، چند ثانيه او را زير وزنه ميديدند و گمانشان اين بود مگر چه ميكند كه اينقدر پول ميگيرد؟ اما خبر نداشتند كه او حتي از داشتن حق بيمه هم محروم است. بد ماجرا اينجاست كه اين نگاه تنها محدود به مردم عادي نميشود و مسوولان ورزشي همچنين نگاهي دارند. سيامند در مصاحبهاي گفته بود مسوولان ورزشي استان آذربايجان غربي كه اغلبشان حتي از ورزش سر درنميآورند هرگز دغدغههايش را درك نميكنند، اما زماني كه مدال ميآورد همه خود را صاحب او ميدانستند.
سيامند از دل پرش در مصاحبه با آذين آقاجاني گفته بود: «من 12 سال است كه در تيم ملي هستم. اين در حالي است كه به عنوان يك ورزشكار حرفهاي حقوق ندارم، بيمه ندارم. آيا به نظر شما اين درست است؟ چه دلمان پر باشد چه نباشد، فرقي نميكند. ما همه تمركز و فكرمان روي تمريناتمان است. بالاخره سيامند رحمان كه هميشه نميتواند وزنه بزند. من هم يك روزي بايد خداحافظي كنم. وزنم را به خاطر ورزش خيلي بالا آوردهام. انشاءالله در مسابقات المپيك هم بتوانم سومين طلاي المپيك را از آن سرزمينم كنم و سربلند بيرون بيايم. همه يك روز رفتني هستند و ما هم بايد اين حقيقت را هرچند تلخ بپذيريم كه ميرويم و جايگاهمان را كساني ديگر خواهند گرفت. پس بايد حال را غنيمت شمرده و تا جايي كه بتوانيم تلاش كنيم.» سيامند رفت، با دلي شكسته هم رفت. آيا مسوولان فكري به حال ساير ورزشكاران مانند سيامند خواهند كرد؟ كساني كه عمرشان را پاي ورزش ميگذارند و زماني كه به پايان دورانشان ميرسند، هيچ چيز در چنته ندارند و بايد از صفر به دنبال راهي ديگر براي كسب روزي باشند. سيامند بارها پيشنهادات خارجي را رد كرد و براي ايران وزنه زد، اگر ديگران مانند او فكر نكنند و با سختيها كنار نيايند، مسووليتش را چه كساني قبول خواهند كرد؟