كادر درمان مرد
از بس كه جان ندارد
مهدي هادوي| از روزهاي ابتدايي ورود ناميمون ويروس كرونا به كشور زياد نميگذرد ولي در همين مدت كوتاه به سرعت آسيبهاي خود را به جامعه درگير وارد كرده است. در اين ميان كادر درمان به واسطه ارتباط مستقيم با بيماران آلوده به عنوان گروه پرخطر محسوب شده و نياز به وسايل و تجهيزات محافظتي در آنها بيشتر از ساير گروهها احساس ميشود. ولي آيا از ابتدا تاكنون چنين بوده است؟
تصاوير و گزارشهاي ميداني غير رسمي از همكاران مويد اين مطلب است كه غير از بعضي مراكز خاص آن هم اغلب در پايتخت، هرگز چنين نبوده است. نه تنها از ابتدا تهيه و تحويل اين تجهيزات مناسب نبوده است، به مرور طي همين مدت نيز بعضا از آن حداقل هم كمتر شده است. نتيجه اينكه همكاران كه حسب وظيفه در خط مقدم برخورد با اين مشكل حضور دارند، يك به يك ناخوش ميشوند. هر روز از گوشه و كنار ميشنويم كه پرستار فلان مركز يا پزشك شهر بهمان درگير شده است. در همين شرايط ناخوب همچنان گروههاي پزشكي و درمان در حال انجام وظايف محوله هستند و در همان زمان يك به يك علامتدار ميشوند.اين روند معيوب تجهيزاترساني اگر ادامه يابد شاهد دو پديده شوم در جريان خدمترساني پزشكي به بيماران خواهيم بود.اول اينكه پديده خستگي مفرط (Exhaust) يا (Burn out) را شاهد خواهيم بود كه ناخواسته بر كيفيت خدمات تاثير ميگذارد و منجر به خروج ناخواسته افراد از چرخه كمكرساني خواهد شد.همچنين در صورت درگيري، اين افراد خود به كانونهاي نشر بيماري در خانواده و جامعه تبديل خواهند شد.
ديگر اينكه بروز بيماري در كادر درمان سبب خارج شدن آنها از زنجيره كمكرساني خواهد شد كه اين خود باعث فشار مضاعف فيزيكي بر باقيمانده گروه درماني ميشود. در عين حال استرس ذهني بهجا مانده از درگيري همكاران بالطبع و خواهناخواه بر عملكرد همكاران كادر درمان اثر سوء خواهد داشت.
در صورتي كه اقدام عاجلي براي حفاظت كادر درمان صورت نپذيرد قطعا آنچه بالاتر گفته شد، اجتنابناپذير خواهد بود.
بياييم رنگ و بوي جهادي و جنگ به اين معضل ندهيم، زيرا در وراي آن هرگونه كمبود امكانات توجيه ميشود، زيرا انتظار خواهيم داشت افراد با حداقل امكانات به مقابله با بيماري بروند و اين حاصلي جز از دست رفتن به ناحق نيروها و شيوع بيشتر بيماري نخواهد داشت. بايد بپذيريم كه شيوع كرونا يك بحران است و نيازمند يك مديريت علمي بر پايه دانش و تجربه است. بايد بپذيريم كه خط اول برخورد با بيماري را جدي بگيريم و نيازهاي فيزيكي و ذهني ايشان را در اولويت ساماندهيمان قرار دهيم. اينكه امكانات و تجهيزات دست چه نهادي باشد شايد چندان مهم نباشد ولي آنچه مهم است اين است كه اين تجهيزات حفاظت فيزيكي به ميزان مناسب و به موقع در اختيار واحدهاي درماني درگير در مقابله با بحران شيوع بيماري قرار گيرد كه اگر اينطور نباشد بايد منتظر بروز فاجعهاي بيش از آنچه امروز ميبينيم، باشيم.
متخصص بيهوشي
كميته كروناي گروه پزشكان و قانون