چرا قرنطینه
ایدهای شکست خورده است؟
بامداد لاجوردی| طرحهای اجتماعی در خلأ اجرا نمیشوند، اجرای ایدهای چون قرنطینه نه تنها در ایران بلکه در دنیا شکست خورده است، چون این طرح ها آن طور که روی کاغذ یا در خیال مدافعان آن هست، اجرا نمیشود. برای نمونه همین روزها که قرنطینهای نیمبند از سوی حاکمیت اجرا میشود و جادههای منتهی به شهرهای شمالی بسته شده و فقط بومیان اجازه تردد دارند، هزار ترفند و کلک برای خروج از قرنطینه پیدا شده است. مثلا از همین دیروز ماشینهای پلاک شمال به قیمت گزافی اجاره داده میشوند، برای چه کاری؟ برای اینکه کسانی که نمیتوانند وارد شهرهای شمالی شوند را به مقصدشان برسانند؛ چرا این اتفاق میافتد؟ چون ایده قرنطینه ناکارآمد است و شما هر قدر محدود کنید به سرعت راه جدید باز میشود. قرنطینه در این مورد به این دلیل ناکارآمد میشود که کسانی که پول بیشتری دارند امکان شکستن آن را دارند.
البته ایده قرنطینه تقریبا در اکثر نقاط دنیا شکست خورده است. به تازگی خبرگزاری ایرنا مقالهای از بیزینس اینسایدر را ترجمه کرده که در آن به شکست مکرر ایده قرنطینه در جلوگیری از همهگیری ویروسها اشاره کرده است. در این مقاله نشان داده شده چطور قرنطینه کردن شهرها از طاعون گرفته تاکنون ناکارآمد بوده و به قول معروف هزینه آن بیشتر از فایدهاش بوده است. این گزارش با مطالعه نمونههایی تاریخی به این مهم اشاره کرده که مثلا بهرغم قرنطینه شهرها در سال ١٣۴٨ میلادی در مبارزه با طاعون سرانجام ١۵ میلیون نفر در اروپا کشته میشوند. یا در سال ١٨٣٢ میلادی شهردار نیویورک برای جلوگیری از وبا این شهر را قرنطینه کرد، اما اعمال این قرنطینه کمک زیادی به مهار این بیماری نکرد. در انتهای ماه ژوئن، اولین مورد ابتلا به وبا در این شهر گزارش شد و در پایان این همهگیری بیش از سه هزار و ۵۰۰ نفر بر اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادند. به علاوه ۷۰ هزار نفری که نیویورک را ترک کردند، این بیماری را در مناطق دیگر این کشور گسترش دادند.
در همین گزارش درباره همهگیری آنفلوآنزا در سالهای ١٩١٨ و ١٩١٩ مینویسد: شدیدترین همهگیری آنفلوآنزا در تاریخ معاصر منجر به کشتهشدن ۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان شد. حدود ۶۷۵ هزار امریکایی بر اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادند و در جریان اوج این بحران، تقریبا در هر شهر بزرگ تلاشهایی برای منزویسازی افراد آلوده، توقف حمل و نقل عمومی، تعطیل کردن مدارس و پیشگیری از تجمعات عمومی انجام شد. در حالی که ممکن است این تلاشها به پیشگیری موقتی گسترش بیماری کمک کرده باشد اما میلیونها نفر بر اثر ابتلا به آنفلوآنزا جان خود را از دست دادند و این روشها به اندازه زیادی به عنوان عوامل به شدت مخرب آسایش اجتماعی تلقی شدند.
از طرف دیگر ایده قرنطینه فسادزا، تبعیضآمیز و ناعادلانه است و ریشه ناکارآمدی آن در همین مسائل است، اول، تصور کنید شهری مانند قم (یا هر شهر دیگری) قرنطینه شود و دولت منع شدید رفتوآمد وضع کند، آیا امکان شکستن یا خروج از قرنطینه برای همه مردم صفر است؟ برای پولدار و بیپول؟ صاحبنفوذ و شهروند عادی؟ پاسخ روشن است. واقعیت این است اگر حتی ده نفر بتوانند به نحوی از قرنطینه خارج شوند این سیاست معنای خودش را از دست میدهد! دوم، شهروندان شهر قرنطینه شده تابآوری روانشناختی برابری نسبت به قرنطینه چند ده روزه ندارند، با طولانی شدن قرنطینه رشد افسردگی، حس گناه، خودکشی و طرد شدگی به میزان متفاوتی در میان شهروندان ریشه میگیرد که پیامدهای مادی و روانی درازمدتی خواهد داشت. سوم، در ایام قرنطینه حقوق بگیران دولت با صاحبان خرد مشاغل آزاد و همینطور گروههای اقتصادی حاشیهای موقعیت برابری ندارند. دسته دوم و سوم به مراتب آسیبپذیرتر هستند اما دسته اول چندان نگران حقوق پایان ماه نیستند. نهایتا؛ قرنطینه یک شهر میتواند این احساس را به شهروندان آن شهر بدهد که همه شما گناهکار هستید.