مرگ چنين خواجه نه كاريست خرد
از جمله كساني كه در آن مجلس يادبود چند نفري صحبت كردند، سرگرد واثق از زندانيان سازمان افسري حزب توده بود. آيتالله طالقاني از طرفداران جمال عبدالناصر بود و نيز تنها كسي كه در ايران پس از درگذشت جمال عبدالناصر در ششم مهر ماه 1349 مجلس يادبودي در مسجد هدايت برگزار كرد، آيتالله طالقاني بود و آقاي خسروشاهي از طرفداران سرسخت اخوانالمسلمين و از مخالفان جمال عبدالناصر بود. آقاي خسروشاهي در برابر همگان با زبان و قلم از دكتر شريعتي دفاع ميكرد در عين حال به شدت از استاد شهيد مطهري هم طرفداري ميكرد و با مرحوم ميناچي از مديران حسينيه ارشاد درافتاد. زيرا ميناچي مقصر در ميانه دعواهاي اداري و غيراداري حسينيه ارشاد را شهيد مطهري ميدانست. انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد و به اقتضاي ضرورت و زمان چند حزب جديد تاسيس شد از جمله حزب خلق مسلمان كه وابسته به آيتالله شريعتمداري بود. 10 نفر هيات موسس بودند از جمله آقاي خسروشاهي. زندهياد در سال 1389 در پاسخ به شايعات و اطلاعات نادرستي درباره اين حزب مطالبي در دو هفتهنامه بعثت و ويژهنامه جوان و دوماهنامه چشمانداز نوشت كه بعدا در سال 1395 به صورت كتابي تحت عنوان «خاطرات مستند سيدهادي خسروشاهي درباره حزب خل ق مسلمان» منتشر شد و جريان تاسيس و انحراف افراد نفوذي در حزب و استعفاي دستهجمعي موسسان و انحلال حزب را به طور مستند و روشن شرح داده است. آقاي خسروشاهي آرشيوي داشت كه داراي عكسها و اسناد با ارزش و مهمي است به طوري كه برخي از افراد كه آن اسناد را به زيان خود يا مخالف نظر خود ميپنداشتند، قصد ربودن آنها را كرده بودند و به منزل ايشان هم دستبرد زدند ليكن آقا سيدهادي كه چنين چيزي را پيشبيني ميكرد، اسناد و مدارك را در جاي امني گذاشته بود و از دسترس ربايندگان محفوظ ماند. ايشان چند سالي هم به نمايندگي از امام خميني به سفارت واتيكان رفت. در آنجا انقلاب اسلامي ايران را به خوبي به پاپ و جهان كاتوليك شناسانيد. نشرياتي هم در اين باره منتشر ميكرد كه چند شماره از آنها كه به زبان ايتاليايي و فارسي بود را براي من به تهران فرستاد. سالها نيز ايشان سفير(يا نماينده) ايران در مصر بود كه متاسفانه از همان آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ايران به علت قرارداد «كمپ ديويد» ميان مصر انورسادات و كارتر و بگين، روابط ايران و مصر قطع شد ليكن آقاي خسروشاهي ارتباط بسيار خوبي با دولتمردان، سياستمداران، روزنامهنگاران، نويسندگان به خصوص علماي الازهر داشت به طوري كه در رفع بسياري از سوءتفاهمها موثر واقع شد. ايشان پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران هم در كنفرانسها، همايشها و سمينارهاي اسلامي بسياري و از جمله الجزاير شركت كرد و اين شركتها در تقريب بين مذاهب اسلامي بسيار موثر بود. در سال 1950 دولت الجزاير به مناسبت پنجاهمين سال برافروخته شدن آتش انقلاب استقلالطلبانه الجزاير عليه استعمار فرانسه، نشانه و لوح تقديري براي 4 نفر در ايران فرستاد: زندهياد هاشميرفسنجاني كه وزير امور خارجه الجزاير به ايران آمد و به ايشان تقديم كرد سه ديگر را كه به نامهاي سيدهادي خسروشاهي، شيخ مصطفي رهنما و محمدمهدي جعفري بود به سفير الجزاير در ايران دادند. سفير ما را به منزل خود دعوت كرد و آنها را به ما داد. من از آقاي خسروشاهي پرسيدم كه به چه مناسبت از ما 4 نفر تقدير كردهاند؟ گفت ما 4 نفر انقلاب الجزاير و نهضت آزاديبخش الجزاير را بيش از ديگران به مردم ايران شناساندهايم. القصه هر چه بخواهم درباره اين دوستي و ارتباط 60 ساله بنويسم باز هم كم نوشتهام. در پايان ميخواهم به نكتهاي اشاره كنم كه كمتر درباره آن اطلاع داده ميشد و آن مراتب علمي سيدهادي خسروشاهي است. شايد اغلب افراد او را طلبهاي نويسنده، مترجم، روزنامهنگار، نقدنويس، سفير و فعال سياسي مذهبي ميشناختند اما بايد به عرض برسانم كه ايشان همه اينها بود و افزون بر اينها ايشان از 13 مرجع بنام «اجازه اجتهاد در فقه و نقل حديث و امور حسبيه و شرعيه» داشت. اين اجازات از سال 1384 هجري قمري برابر با 1343 و 1344 هجري خورشيدي تا سال 1410 هجري قمري از طرف مراجع عظام به نام او صادر شده است. آخرين ديدار ما در همايش «طالقاني و زمانه ما» در روزهاي 21 و 22 آبان ماه 1398 در تالار قلم كتابخانه ملي بود. خدايش بيامرزد و در كنف رحمت خاص خود جاي دهد. فقدان او را به سه سيدمحمود: فرزند برومندش، سيدمحمود دعايي حفظهالله تعالي و سيدمحمود طالقاني تسليت گفته، تعالي درجات آن زندهياد و صبر جميل و اجر جزيل براي بازماندگانش از پروردگار مهربان خواستارم. كمترين بنده خدا و منتظر امر ربهالجليل: سيدمحمدمهدي جعفري جمعه 16 اسفند 98.