سببهاي وقوع كرونا
افشار پوردهقان
اين ويروسها را كرونا ويروس مينامند براي اينكه پيلومرهاي چماقي شكل بزرگي به صورت غيرمعمول از غشا آنها بيرون زده و شكل تاج خورشيد به آنها داده است؛ قطر اين ويروسها حدود ۱۰۰ نانومتر بوده ولي به علت ويريون چند شكلي كه دارند، اندازه آنها بين ۱۶۰-۷۵ نانومتر متغير است. ريبوزوم لئو پروتيين مارپيچي آنها كه در ميكروگرافهاي الكتروني به سختي مشاهده ميشود شامل ژنوم RNA و پروتيين N نوكلئوكپسيد(۵۰K-۶۰K) است كه فسفوريله شده است؛ غشا ويروس به وسيله يك ليپيد «چربي» دو لايه پوشيده و مفروش شده است. هر گاه يك اپيدميولوژيست از تعيينكننده يك بيماري سخن ميگويد، منظورش هر نوع متغير اعم از عامل خاص، عامل مربوط به ميزبان يا عامل مربوط به محيط زيست است كه مستقيما يا به طور غيرمستقيم، سطح وقوع بيماري را افزايش ميدهد. كه اگر متغير حذف شده يا تغيير يابد، وقوع بيماري كاهش يافته و اهميت بيماري به عنوان يك مساله جمعيت كاهش خواهد يافت. براي نشان دادن بهتر موضوع فرض كنيد، شخصي متوجه شود كه باسيل سل مولد و مسبب بيماري سل گاوي در تعداد زيادي از گاوهاي يك گله شيري وجود دارد. بديهي است كه بيماري سل بدون باسيل سل به وجود نخواهد آمد ...
لذا حداقل چند تايي از اين دامها احتمالا به بيماري سل به صورت فعال مبتلا هستند؛ پس مايكوباكتريوم توبركلوزيس بويس بايد به عنوان يك متغير سببي يا تعيينكننده وقوع سل فعال در اين گله تلقي شود. در حالي كه اين باسيل تنها عامل تعيينكننده اين بيماري نيست. تعيينكننده ديگر اصطبل اين گاوهاست. به ويژه ممكن است كه اين عامل هم دانسيته «چگالي» جمعيت(تجمع در واحد سطح) را متاثر كرده و از نظر نزديكي افراد گله به يكديگر موثر باشد. اگر اين گله در يك اصطبلي برابر يك سوم اصطبل متعارف كافي محبوس شوند، احتمال انتقال باسيل سل افزايش مييابد و شمارش عوامل بيماريزايي كه حيوانات كسب ميكنند، افزايش خواهد يافت و حيوانات هم تحت دسترسي بيشتري قرار ميگيرند. در نتيجه ميتوان هم انتظار عفونت بيشتري را داشت و هم منتظر وقوع بيشتر بيماري بود. حال فرضا شخصي، كيفيت غذاي اين گله را در جيره روزانه تنزل دهد. مقاومت تك تك دامهاي گله كاهش مييابد و مجددا افزايش ديگري در وقوع بيماري سل فعال مشاهده خواهد شد؛ آنگاه به وضوح چيزهاي ديگري از قبيل غذاي كم(Suboptimal) و ازدحام در مسكن اضافه بر باسيل سل ميتوانند به عنوان تعيينكننده بروز بيماري سل گاوي در يك گله يا جمعيت تلقي شوند. نهايتا در حالي كه باسيل سل يك عامل زنده و اختصاصي بروز بيماري سل است، وضعيت تغذيه يك تعيينكننده مربوط به ميزبان و مساله تراكم جايگاه دام يك تعيينكننده محيطي است. حال ميتوان ملاحظه كرد كه بيماري سل به عنوان يك بيماري موجود در گله، فرآيند تداخل اين 3 محور تعيينكننده(حضور باسيل مايكوباكتريوم توبركلوزيس بويس؛ سطح تغذيه دامها و تراكم اصطبل دامها) است كه نتيجه عمل اين محورها وقوع بيماري را امكانپذير ميكند.