كول رانينگز/ كارگردان: جان ترتل تاب
از آفتاب آفريقا تا يخهاي المپيك
آيا تاكنون به انجام كاري متفاوت از كارهايي كه در زندگيتان انجام دادهايد، فكر كردهايد؟ كاري كه هيچ كس انتظارش را از شما ندارد. كاري كه شايد خودتان هم از خودتان انتظار نداريد، اما يك بار فرصتي پيش ميآيد براي اينكه نشان بدهيد شما آن چيزي نيستيد كه تاكنون بودهايد. پس در آن لحظه تصميم ميگيريد همه پارادايمهاي ذهني را كه در مورد شما ثبت شده است، بشكنيد و تصويري جديد از خودتان نشان دهيد. به دنيا، به اطرافيان و از همه مهمتر به خودتان و اين كاري بود كه تيم سورتمه سواري جاماييكا در المپيك زمستاني ۱۹۹۸ كانادا انجام داد.
شايد همين الان هم فكر كردن به اين مساله باعث شود كه خندهتان بگيرد. چند سياهپوست از سرزمينهاي آفتاب سوخته كه تاكنون برف را از نزديك نديدهاند، تصميم ميگيرند كه در المپيك زمستاني شركت كنند! از گرماي بالاي 50 درجه بروند به سرماي منفي 25 درجه. اما آنها فقط يك هدف دارند؛ اينكه نشان بدهند ميشود كارهايي بر خلاف رويه هميشگي انجام داد. اگر همه دنيا فكر ميكنند كه جاماييكاييها فقط ميتوانند در زير آفتاب سوزان بدوند يا از روي موانع عبور كنند، اشكالي ندارد. اجازه بدهيد به فكر كردنشان ادامه دهند، اما به زودي چيزي خواهند ديد كه در مخيلهشان هم نميگنجد.
كريس دونده دوي ۱۰۰ متر است. يك چيز كاملا طبيعي در كشور جاماييكا. پدرش قهرمان دوي ۲۰۰ متر المپيك بوده و كريس دوست دارد پا جاي پاي پدرش بگذارد. او هر روز به سختي تمرين ميكند چون روياي خودش را دارد. روياي حضور در المپيك با پرچم كشورش. اما يك اتفاق تلخ هنگام مسابقه ركوردگيري باعث ميشود از تيم ملي كشورش جا بماند. او نزديك به خط پايان زمين ميخورد و تمام. روياي المپيك در يك لحظه دود ميشود و ميرود هوا و درست همانجا بود كه كريس از خودش سوال كرد پس رويايي كه سالها با آن زندگي ميكردم چه ميشود؟ روياي حضور در بزرگترين رويداد ورزشي دنيا و تنها يك راه پيش روي خودش ميبيند. عجيبترين راهي كه شايد به ذهن يك آفريقايي برسد. اگر به المپيك تابستاني نرسيدم، چرا به المپيك زمستاني نرسم؟
او با يافتن يك سورتمهسوار كهنهكار كه سابقا قهرمان جهان و المپيك بوده، عزم خود را جزم ميكند تا در مسابقاتي كه سه ماه بعد برگزار ميشود، شركت كند. خب همه چيز مشخص است. واكنشها بديهي است؛ خنديدنها، استهزا و دستكم گرفتنها. اما فايدهاي ندارد. كريس و دوستانش تصميم خود را گرفتهاند. يك جا مربي از كريس ميپرسد آيا راهي دارد تا تو از چيزي كه ميخواهي منصرف شوي؟ و كريس پاسخ ميدهد: نه وجود ندارد. آنها در زمينهاي خاكي جاماييكا تمرين ميكنند. با سورتمهاي كه در واقع سورتمه نيست. دقيقا مثل آدمهايي كه سوار يك قايق شده باشند و در شنهاي بيابان مشغول پارو زدن باشند. همه با خودشان ميگويند: هي! نگاهشان كنيد، آنها ميخواهند به كجا برسند؟ و شايد آن لحظه هيچ جوابي نباشد. اما چه كسي از آينده خبر دارد؟
تيم چهار نفره جاماييكا خودش را به المپيك ميرساند. قدمها يكي بعد از ديگري برداشته ميشود. مساله همين است: قدم اول را بردار. بعد فقط برو جلو. ميدانم، شبيه جمله كتابهاي نگرشي شد. اما باور كنيد آنها فقط همين كار را كردند. يك هدف نهايي و يك مسير كه بايد قدم به قدم طي شود. در مسابقات پيش انتخابي حد نصاب ممكن را گرچه به سختي ولي به دست ميآورند. بعد ركوردگيري و بعد مرحله بعدي ركوردگيري و حالا همه ميفهمند كه دارد اتفاقي ميافتد. چشم تمام جهان به باورنكردنيترين اتفاق ممكن دوخته شده. اين تيم دوست داشتني نشان داده كه ميتواند. اين تيم مستحق احترام است. روز مسابقه نهايي و... اجازه بدهيد باقياش برايتان ناگفته بماند تا جذابيتش را از دست ندهد، البته اگر فيلم را نديدهايد.
كول رانينگز يك اثر موفق سينمايي است. فيلمي است كه فرم خودش را پيدا كرده. «جان ترتل تاب» كارگردان اثر كاراكترها و انگيزههايشان را به خوبي ميشناسد و ميداند همان قدر كه ايده اوليه فيلم خندهدار است، باقي داستان هم نبايد از اين چارچوب تخطي كند. ريتم خوب، فضاي بينهايت اميدواركننده و شاد از مردمي كه شايد فقط همين دلخوشيهاي ساده را دارند و قصهاي كه به درستي روايت ميشود همگي جزو مولفههاي خوب اين فيلم الهامبخش هستند.
حالا كساني كه به آن چهار سياهپوست نگاه ميكردند و ميگفتند: آنها قرار است به كجا برسند بايد بيايند و ببينند كه آن تاريخسازي چه راهي را پيش روي بقيه باز كرده است. اگر آن روز تيم مردان جاماييكا در سرماي طاقتفرساي شهر كالگاري كانادا سوژه رسانهها شد، امروز ديگر كسي به ورزشكاران آفريقايي شركتكننده در المپيك زمستاني نميخندد. امروز حتي تيم زنان سورتمهسواري جاماييكا هم ميآيد و در المپيك 2018 شركت ميكند. تيم نيجريه هم ميآيد. اسكلتونباز غنايي، اسكيباز كنيايي. ديگر هيچ حد و مرزي براي ورزش باقي نمانده. اين راهي است كه باز شده است. راهي كه ابتدايش فقط يك سوال دارد براي پاسخ گفتن. آيا ميخواهي همان چيزي باشي كه تا الان بودهاي يا تصميم داري چيز جديدي از خودت نشان بدهي؟ اگر جواب مثبت است ادامه بده، حتي اگر برنده هم نشوي تمام دنيا تو را ايستاده تشويق خواهد كرد. اگر هم جواب منفي است بهتر است برگردي به خانه.