• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4625 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۳۱ فروردين

جلال چراغپور از حال و روز فوتبال در سال 98 مي‌گويد

«فدراسيون در سايه» فوتبال را مديريت مي‌كند

آیا معرفی نشدن مربی جدید با تفکر جدید به این مربوط می‌شود که ما یک دایره بسته مربیان داریم که مدام بین تیم‌ها جابه‌جا می‌شوند و هر سال هم همان کیفیت سال‌های گذشته را از خودشان نشان می‌دهند؟ انگار که علم روز فوتبال خیلی مورد توجه مربیان داخلی نیست.

در فوتبال ما یک مدیریت در سایه وجود دارد. این مدیریت در سایه یا مدیریت موازی را می‌توانیم فدراسیون در سایه هم اسمش را بگذاریم. البته این را نمی‌گوییم تا مبادا به فدراسیون بر بخورد که منظور ما این است که یک فدراسیون مخفی داریم. نه! اما مساله این است که یک قدرت مخفی در فوتبال وجود دارد که این قدرت فوتبال نیروهای خودش را دارد، لیست بازیکن دارد، دفتر و دستک دارد، ایجنت دارد، گروه دارد، رییس دارد، معاون دارد و تشکیلات دارد. این گروه بیروني هست که مربیان را در لیست خود دارد. اگر وسط فصل مدیرعامل باشگاهی بگوید مربی تیمم را هواداران نمی‌پسندند، با این مجموعه تماس می‌گیرد و می‌پرسد می‌شود این آقا برود و آن آقا بیاید؟ آنها هم می‌گویند بله! وسط فصل، حتی یک شبه و دو روزه این اتفاق می‌افتد. مربی استعفا می‌دهد و می‌رود و به جای او مربی‌ای می‌آید که به همین دلیل از یک تیم دیگر استعفا داده و در خانه نشسته بود. در این حالت مربیان فقط دو تا سه هفته بیکار می‌مانند. اینها هفده، هجده نفر هم بیشتر نیستند و این تعداد با همکاری آن مجموعه فوتبال در سایه را شکل داده‌اند. مثل این سریال‌ها که نشان می‌دهد فلان رییس‌جمهور فلان کشور چگونه با اعمال فشار قدرت‌های در سایه انتخاب می‌شود. همین وضعیت در فوتبال ما هم هست. برای این مدیریت در سایه تنها چیزی که مهم نیست خود فوتبال است. از محاسن فوتبال همه گونه استفاده می‌کنند. تمام ماشین‌های‌شان بنز و شاسی بلند است. تمام خانه‌ها در نیاوران و تجریش و ویلاهای‌شان در نمک‌آبرود است و تمام تعطیلات‌شان در اسپانیا و یونان و این جور جاهاست.

منظورتان قشر دلال هستند یا افرادی بزرگ‌تر؟

نه دلال‌ها خودشان زیرمجموعه هستند. اینها به این صورت فوتبال را می‌چرخانند. شما نمی‌شناسید اینها را؟ فکر می‌کنم می‌شناسید! شما فکر می‌کنید دلال می‌تواند مدیرعامل جابه‌جا کند؟ دلال می‌تواند وسط فصل سه تا مربی را از سه تا تیم خارج کند و بچرخاند؟ شما نمی‌دانید آن سه تا تیم کدام تیم‌ها بوده‌اند؟ الان چرخیدن مربیان واضح است. چرا این کار را می‌کنند؟ چون چند تا تماشاچی در یک شهر شعار می‌دهند فلانی را نمی‌خواهیم! مدیرعامل می‌گوید ای وای الان است که مرا بردارند. بعد می‌رود با این مکانیسم قدرت در سایه صحبت می‌کند. به او گفته می‌شود اتفاقا در فلان شهر هم همین را علیه مربی‌شان می‌گویند. بعد تصمیم می‌گیرند آن مربی شهر دیگر بیاید اینجا و مربی این شهر برود آنجا. حالا ما اینها را می‌گوییم و ممکن است فردا بیایند ما را بگیرند و بگویند تشویش اذهان و نشر اکاذیب کردی. برو سند بیار و ثابت کن اینها را.

همین مساله‌ای که شما باز کردید را عده‌ای به صورت قوی در مورد سرمربی تیم ملی هم می‌گویند. گفته می‌شود آقای اسکوچیچ را دلال‌ها آوردند تیم ملی. اول فارغ از این مساله بگویید آقای اسکوچیچ را از لحاظ فنی در این 5 سالی که توی ایران بوده چطور ارزیابی می‌کنید؟

بگویچ چند سال است در ایران حضور دارد؟ ایشان از سال 2000 در ایران است و تقریبا 20 سال در فوتبال ما کار می‌کند. او مربی پرسپولیس هم بوده. او مربی تیم ملی امید هم شده. مربی فولاد هم بوده. سه تا تیم هم از لیگ یک آورده به لیگ برتر. حالا شما فکر می‌کنید بگویچ جلوتر است یا اسکوچیچ؟

من فکر می‌کنم اسکوچیچ جلوتر باشد!

چطور ممکن است اسکوچیچ جلوتر از بگویچ باشد؟ اسکوچیچ چند سال در ایران باشد به پرسپولیس می‌رسد؟ طرف مربی تیم ملی امید بود، اسکوچیچ چند سال در ایران باشد مربی امید می‌شود؟ اسکوچیچ چند سال در ایران باشد می‌تواند تیم از دسته یک ببرد لیگ برتر؟ شما چرا می‌گویی اسکوچیچ بهتر از بگویچ است. علمی بگو! با من یا علمی حرف بزن یا آماری.

اسکوچیچ سه جام در رقابت‌های باشگاهی اسلونی برده.

چون موقعی که اسکوچیچ داشت در آن کشور جام می‌گرفت، بگویچ در ایران کار می‌کرد. بگویچ 20 سال است در ایران کار می‌کند. من می‌خواهم بگویم اگر کسی 20 سال در ایران دوام آورده و تمام مدارج فوتبال ایران را نیز طی کرده، با همان رزومه‌ای که گفتیم، تنها کاری که در این مدت نکرده چیست؟ فقط مربی تیم ملی نشده. پس چرا بگویچ را کاندید نمی‌کنند؟ اما آن یکی نه تیم برده لیگ برتر نه مربي تیم امید ایران بوده و نه دستش به پرسپولیس رسیده. رفته فولاد اما موفق نبوده و برش داشتند. همین را مقایسه کنیم. نه می‌گویم اسکوچیچ خوب است نه بد. من فقط می‌خواهم به اینجا برسم که بگویم آن استدلالی که می‌گوید چون اسکوچیچ در این 5 سال با ملوان خوب کار کرد و با صنعت نفت چند برد به دست آورد و در فوتبال به نسبت کارنامه‌اش خوب بود و کارش مورد قبول، پس به عنوان سرمربی تیم ملی انتخابش کردیم، چرا نمی‌گوید وینگو بگویچ باید مربی تیم ملی شود؟ پس نتیجه می‌گیرم استدلال اولیه غلط است. حالا یک نفر بیاید بگوید تو اشتباه می‌گویی. باید عکس این گزاره را ثابت کند. اما نمی‌تواند چون وضعیت این دو مربی همین است که گفتم. من می‌گویم بالاترین حد مربیگری در ایران پرسپولیس و استقلال هستند. بعد از آن امید است و بعد از آن تیم‌های شهرستانی که سلسله مراتب دارد و فولاد جزو بهترین‌هاست. چهارم نشان دادن قدرت در باروری تیم است. همه این فاکتورها را وینگو دارد. حالا هر کسی استدلال کند به دلیل کار در ملوان و صنعت و خونه به خونه و فولاد اسکوچیچ را سرمربی تیم ملی کرده من می‌گویم این استدلال غلط است. اگر می‌خواهید با هر استدلالی اسکوچیچ را سرمربی تیم ملی کنید، بکنید اما با این استدلال نه. چون اگر این استدلال درست باشد باید بگویچ بشود سرمربی تیم ملی.

گمان می‌کنم شما با بگویچ هم موافق نباشید.

من کاملا مخالف بگویچ هستم. من می‌گویم او اصلا مربی نیست. او تمرین‌دهنده سوم تومیسلاو ایویچ بود. او کسی بود که چوب و مخروط می‌گذاشت در تمرین‌های ایویچ. اما بعد از رفتن ایویچ ایران ماند و دلالیسم او را کرد مربی. این را گفتم که کسی گمان نکند من می‌گویم بگویچ را بکنید سرمربی تیم ملی. خوب شد یادآوری کردید وگرنه پس فردا می‌گفتند من گفته‌ام بگویچ را بگذارید راس تیم ملی. بگویچ را یواش یواش مربی کردند و مربیگری یادش دادند و 20 سال است از قبل او نان می‌خورند. این طرف و آن طرف می‌برندش و برایش مترجم می‌گیرند. وینگو مترجم داشت در حالی که از من بهتر فارسی حرف می‌زد. یادم می‌آید وقتی مربی امید بود، من را کمیته المپیک به عنوان ناظر تمرینات تیم امید منصوب کرده بود. من رفتم در هتل المپیک و در لابی نشستم. او هم آمد در حالی که نمی‌دانست من ناظر او هستم. شاید شنیده بود جلال چراغپور نامی از دور نظارت می‌کند، اما نمی‌شناخت. جالب است که او با من سر صحبت را باز کرد. گفت شما چه کاره‌اید؟ گفتم من در کار فوتبالم شما چی؟ گفت من هم در کار فوتبالم. پرسیدم فوتبال ایران چطور است؟ گفت «فوتبال ایران تکنیک ضعیفه». این مال خیلی سال پیش است. من ده سال است از فوتبال آمده‌ام بیرون. اینها یکی، دو تا هم نیستند.

پس شما موافقید که اسکوچیچ را اتفاقات غیر فوتبالی سرمربی تیم ملی کرد؟

نه من این را نگفتم. من تا به حال در مورد شایعه حرف زدم؟ من فقط در مورد مسائل فنی حرف می‌زنم و این سوال شما غیر فنی است.

فدراسیون در چند ماه گذشته یعنی بعد از رفتن ویلموتس تاکید داشت که مربی داخلی سرمربی تیم ملی خواهد شد. شما هم گفتید سرمربیان داخلی چیز جدیدی در یک‌سال گذشته از خود نشان ندادند. در شرایط بحرانی بی‌مربی ماندن تیم ملی و وقت کم، بین آقای اسکوچیچ و مربیان داخلی کدام را ترجیح می‌دهید؟

اسکوچیچ را. شما می‌گویید در شرایط اضطرار و من می‌گویم در این شرایط اسکوچیچ. ممکن است شما به یک تناقض برسید. از یک طرف می‌پرسید چرا بگویچ را به اسکوچیچ ترجیح می‌دهید و از یک طرف می‌گویید در شرایط اضطرار اسکوچیچ بهتر است. من می‌گویم اسکوچیچ بنا بر استدلالی که می‌گوید به خاطر چند تا موفقیت در فوتبال ایران شده سرمربی تیم ملی غلط است. حالا آن را می‌بندیم و می‌آییم این طرف. می‌پرسید بین اسکوچیچ و داخلی‌ها چه؟ می‌گویم اسکوچیچ. ببینید مربی جدید شاهین بوشهر چه چیز جدیدی داشت که تا آمد تیمش را متحول کرد؟ تیم تا قبل از آمدن او کلی بازی کرده بود و شش امتیاز داشت بعد این آمد شد چهار تا بازی 10 امتیاز. باید میشو را الان بگذارند سرمربی تیم ملی؟ نه! امیدوارم منظورم را درست متوجه شده باشید.

دورنمای فوتبال ما را در سال آینده چطور می‌بینید؟ مقدماتی جام جهانی و لیگ قهرمانان آسیا و...

فوتبال ما در کل سیر نزولی طی می‌کند. چند وقت پیش مطلبی از قول من منتشر شد با تیتر سیر نزولی فوتبال ایران. من بعد از جام ملت‌های آسیا گفتم فوتبال ایران سیر نزولی طی می‌کند. الان هم در لیگ قهرمانان این سیر نزولی واضح است. این مساله دلیل هم دارد. دلیلش هم ریاضی و علمی است. ما دعوای ریاضی داریم با موضوع. یک هیچ وقت جای دو را نمی‌گیرد و دو جای سه را. مثلا در مدیریت‌های مدیرعامل‌ها شما می‌بینید مدیرعامل‌ها جوان‌تر می‌شوند؛ این عدد 1. یا بازیکنان به محض اینکه فوتبال‌شان تمام می‌شود سرمربی می‌شوند. مثلا سایپا که ابراهیم صادقی شده سرمربی‌اش. همین طور هی اضافه می‌شود. فرهاد مجیدی را هم که قبلا گفتم. او می‌آید بدون دیدن باخت و برد بزرگ جانشین استراماچونی یا مربیان بزرگ و سابق استقلال می‌شود؛ این می‌شود عدد 2. عدد 3 اینکه شما می‌بینید هر چه به درد نخور است وارد فوتبال ایران می‌شود؛ مثل مگنو باتیستا. ده سال است در فوتبال ایران وسط زمین می‌رود و می‌آید و زیر دو خم بازیکنان حریف را می‌گیرد و اسمش را هم گذاشته فوتبال. سه جای یک را نمی‌گیرد و این مشکل را حل نمی‌کند که مدیرعامل‌های کم تجربه سر کار می‌آیند. یک وقتی مدیرعامل استقلال و پرسپولیس آدم‌های بزرگی بودند. این جابه‌جایی‌ها زیاد است. کمک مربی به مرور سرمربی می‌شود. بعد می‌آید توی مصاحبه و نه اینکه قبلا کمک بوده و مصاحبه نکرده، می‌گوید: «من چاکر بازیکنان هستم. قربان این بازیکنان بروم. ما هر چه داریم از بازیکنان داریم. اصلا باخت مال من، برد مال آنها.» یکهو می‌بینید دیالوگ‌های مربیان هم عوض می‌شود؛ همه متزلزل؛ همه تعطیل؛ این چهارم است. این چهار جای کیفیت بد بازیکن بد را نمی‌گیرد. همین طور دلیل پشت سر هم هست. من 20 تا دلیل برای‌تان می‌آورم که هر کدام‌شان به تنهایی مهم هستند و جای دیگری را نمی‌گیرد. همه اینها نشان می‌دهد فوتبال ما سیر نزولی دارد. در بازی پرسپولیس و سپاهان در این اسفند ماه دیدیم تیم ایستاده در هتل و نمی‌آید. تیم دیگر رفته در زمین تمرین کرده و وقتی خارج شده آن یکی تیم آمده داخل تا بازی نشود. منظورم تیم‌ها نیست و نمی‌خواهم تیم خاصی را بگویم ولی مثال می‌زنم تا شرایط فوتبال ایران واضح شود. مگر ما اول آسیا نبودیم؟ همین حالا دوم هستیم و این یعنی افت. لیگ ایران در آسیا پنجم است. وقتی تیم ملی می‌آید پایین لیگ هم کیفیتش کم می‌شود و رتبه‌اش نزول پیدا می‌کند. امیدمان کجاست؟ اوت شده. جوانان به افغانستان باخته. شما فکر می‌کنید تاریخ فوتبال این را فراموش مي‌کند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون