• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4629 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۴ ارديبهشت

رماني در 45 فصل

«درساژ اندوه» عنوان رماني است از مهديه مطهر كه نشر افق به تازگي منتشر كرده. كتاب متشكل از 45 فصل كوتاه است كه هر كدام دو يا سه صفحه را شامل مي‌شوند. فصل نخست كتاب با عنوان «لنگش متناوب اسب‌ها» با نقل سطرهايي از جلد دوم «فردوسي‌نامه» انجوي شيرازي به عنوان فتح باب فصل‌-كه به نوعي فتح باب كتاب هم هست- آغاز مي‌شود: «رستم پهلوان از همه جا بي‌خبر سوار بر رخش پيش آمد. ناگهان حيوان زبان ‌بسته رسيد لب گودال سرپوشيده و يك‌دفعه پا به‌ پا كرد و به عقب برگشت. رستم ديد رخش دارد پا به پا به پا مي‌كند و يك‌باره از رفتن عقب مي‌كشد. حالا نگو رخش خطر را خوب احساس كرده ولي رستم بي‌خبر از همه ‌چيز و همه جاست. از هول ناراحتي و اوقات تلخي، شلاق را كشيد و چند شلاق محكم بر پشت رخش و زير شكم و پاهاي او كوفت.» پس از اين فتح باب، فصل اول كتاب با اين سطرها آغاز مي‌شود: «پرده توري قديمي با گل‌هاي نباتي رويش را از قاب چوبي پنجره كنار مي‌زنم. دست‌هايم را مي‌مالم به هم. هنوز پاييز نيامده، پوستم مثل اره شده. قطره‌هاي باران روي شيشه مي‌نشيند، منقطع و بريده بريده. پنجره را باز مي‌كنم و قطره‌هاي خيس باران را مي‌گيرم توي دستم. آرزويي ندارم كه بخواهم چشم ببندم و برآورده شدنش را از خدا بخواهم. همه آرزويم پندار است كه در آپارتمان را مي‌بندد و...».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون