• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4631 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۷ ارديبهشت

رنج آرات در زمان حال

محمدرضا شيخ‌حسني

 

آينده دشمن حال است. اين را به وضوح در پس و پيش منازعات پيرامون آرات مي‌شود ديد. اما اين جمله چهار كلمه‌اي را خطرهاي زيادي براي شنيده نشدن تهديد مي‌كند. براي تبيين مواضع مختلف ابتدا بايد موقعيت پيدايش سوژه اصلي، دال‌هاي ابتدايي و مدلول نهايي را شناخت و تشريح كرد‌. آرات به چه چيزي مربوط است؟! به فوتبال؟ آرات اين‌همه چشم را از كجا آورده؟ از بين طرفداران فوتبال؟ و حالا آنچه تمام تراكنش‌هاي صفحه آرات را به آني ترسناك و به آني كنترل ناپذير مي‌كند چيست؟ اگر آرات به ايران به فوتبال به آمادگي جسماني يا هرچيزي قرار باشد محدود بشود، دچار اشتباه شدن در شناختن دلايل دور از ذهن نيست. انسان‌ها بر خلاف شباهت‌هاي نوعِ مدرن‌شان با ماشين، هركدام ويژگي‌هاي منحصر به فردي دارند كه آنها را از سايرين مجزا و درخور نگاه كردن مي‌كند. حال گرايي، همان پيگيري انديشه خيامي در زندگي خيلي باب ميل يك فوتبال دوست فارسي امروز، نيست. اين را مي‌شود با سر زدن به صفحات فوتباليست‌هاي فارسي و اختلاف فاحش چشم‌هاي خيره به آرات با چشم‌هاي دنبال‌كنندگان آنها ديد‌. حتي نمونه‌اي مثل جهانبخش، دلبري چنداني براي چشم‌هاي علاقه‌مندان ندارد اما آرات چرا! اما واقعا چرا؟ اين همان سوالي است كه اگر جايگاه مخاطب هر دو صفحه را بشناسيم پاسخ سختي ندارد‌. ما ضمن اينكه به حالاي بي افتخار فوتبال خودمان افتخار نمي‌كنيم، پريم از خاطره ستاره‌هاي آسيايي و پريم از تقلا براي قُدسي نشان دادنِ دارايي‌هاي‌مان در گذشته. از طرفي مايليم به دنبال كردن نشانه‌هايي زنده، از چيزي كه تاريخِ تحميلي آغشته به فوتبال براي‌مان به همراه داشته. حال كه نمي‌توانيم به نمونه‌هاي در دست، به بهترين‌هاي كنوني افتخار كنيم و مجبوريم طبق همان سيطره قدسي وقايع تاريخي مفتخر باشيم، اين‌بار گوش‌هايي تشنه شنيدن صداي گذشته، به واسطه آينده‌اي ناديده، در حال قرباني كردن لحظه است. نه فوتباليست شدن و نه هيچ آينده‌اي اين اجازه را به محدود كردن يك فرد توسط ديگري نمي‌دهد. ديگري- ديگري بنا به همين تاريخ ستوده شده به نام پدر- در حال سعي براي بازسازي يك تاريخ شخصي‌ است (به روايت مصاحبه‌هاي پدر آرات او تلاشي جز براي رسيدن آرات به آرزويش كه فوتباليست شدن باشد نمي‌كند) بله پدر آرات به پشتوانه چشم‌هايي تشنه آينده و گوش‌هاي بي‌حوصله براي تعميق و تشريحِ هر رويداد كمر به برآوردن آرزوهايي بسته كه مشخصا اطلاقش به كودكي كه هنوز مراحل اول رشدش را كامل نكرده، بي انصافي است. طبق هر كدام از الگوهاي تربيتي اجبارهاي ناشي از هر كهن الگويي باعث بروز ترس وقت تخطي از برنامه مشخص و از آن بدتر باعث سركوب بسياري استعداد‌هاي ديگر مي‌شود. پشت عينك دودي زيباي نگاه به آينده، اتفاقا آينده هم در حال قرباني شدن است! پدر آرات حالا تنها يك نفر نيست كه به مبارزه با نظر مخالفش مي‌رود. اگر پيش‌تر نگارنده بايد حدس مي‌زد و يا به شوخي مي‌گفت: «اين مسي براش كامنت گذاشته، ديگه خدارو بنده نيست...» حالا پدر آرات چنان به جرات مي‌گويد: «مسي براي او كامنت گذاشته؛ علي كريمي چه كسي است؟!»
و از آنجا كه بي‌رحمي آينده در حال لحظه، هيچ تعهدي به تكرار نشدن ندارد، اين اتفاق در طول زندگي هر كدام از كساني كه حامي آرات هستند بارها رخ مي‌دهد. به‌طوري كه افراد حاظر در هر جبهه‌اي در اين مواقع آن ديگري را بسيار دور مي‌بينند.
اينها از آنجاست كه درواقع پيشروي ما در بعد زمان، به صورت تاريخي خاصيت افشاي چيزهايي را داشته كه بايد كمي قبل فكري به حال‌شان مي‌كرديم. شرايط بحراني دنياي كنوني، يعني تبعات تصميمات جدي‌ يك پدر براي پسرش به واسطه تاييد شدن و لايك خوردن. حالا اما چه كار بايد كرد؟ باز رشته‌هاي طناب حلِ مساله، از آنجا كه خود مساله فقط نمايشي سخيف است كه به واسطه بسياري از چشم‌هاي پيگير، موضوعيتي جدي پيدا كرده، نمي‌توان در مقابلش موضعي به واقع خيلي بهتر داشت. چه بسا اگر رفتار خيلي ديگر از صفحات مجازي را با دقت پيگيري كنيم، مشاهده چنين ناهنجاري‌اي در روابط خانوادگي و دوستي و از اين دست كار بسيار ساده‌اي باشد. از اين روست كه موقعيتي را مي‌شود شامل مساله فراگيري دانست. آرات به نوعي نماينده يكي از ميليون‌ها نفري است كه به واسطه كلماتي با آب و تاب مثل روياي فوتباليست شدن، روياي بازي در بارسلونا و هر چيزي سعي مي‌كند زمان حال را كنار بگذارد‌. رويدادي شبيه سرگذشت همه ما وقتي مطمئنيم تني درخور براي كاري كه به ما محول شده نداريم، اما گريزي هم از نگاه كردن به آينه نيست.
همين وقت‌هاست كه آدم بي آن‌كه خيلي زيبايي‌هاي نوع بودنِ خودش را به ياد بياورد شروع به تغيير دادن مي‌كند. به رنج كشيدن مقابل آينه براي رسيدن به شكلي ايده‌آل. براي فتح آينده با بدني كه خودش را به رنج سپرده يك عمر. اين يكسره خلاف جنونِ ستاره‌هاي فوتبال در كودكي است. از منظر روانشناسي، ميزان سعي پسرانِ فوتباليست‌هاي معروف براي كسب اعتبار به واسطه بازي فوتبال، هميشه كمتر از پدران‌شان بوده، يكي از اصلي‌ترين دلايل.ديده شدن بي‌نياز از اثبات، به واسطه همين پسر كسي بودن است. و از اينجاست كه مي‌شود نيتِ نپرداخته‌اي را پيشِ آرات و پدرش متصور شد. نيتِ پرداخت نشده‌اي براي آينده كه صرفا با يادآوري خودش و خريدن رنج بيشتر هر روز احتمالا مدعي‌تر خواهد شد و دست‌هاي روزگار كه براي هر نمونه‌اي جز به پوچي بازنشده آيا با آرات مهربان خواهد بود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون