• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4631 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۷ ارديبهشت

روياهاي يك پدر متناقض

ميعاد نيك|در روزگاري كه ما در آن زندگي مي‌كنيم، شرايط به نحوي است كه اكثر پدران سعي مي‌كنند با كمك‌هاي نقدي و غيرنقدي فرزندان خود را به آرزوهاي‌شان برسانند؛ اما ماجراي آرات حسيني و پدرش كاملا برخلاف اين عرف جامعه ماست. آرات، پسر كوچكي است كه با همه سنِ كم و ناتواني‌اش قرار است پدرش را به آرزوهاي محالي برساند. اينستاگرامِ آرات تبديل به ويتريني شده تا همگان از حركات آكروباتيك و تكنيك‌هاي زيباي آرات لذت ببرند و برخي نيز از او حمايت كنند، اما پشت پرده ماجرا چيز ديگري است. پدر آرات كه دريافته قدرت فضاي مجازي، بالاخص اينستاگرام مي‌تواند بالاتر از هر حامي ديگري باشد، تمام تلاش خود را مي‌كند تا اول خودش و بعد پسر كوچكش را به مقبوليت عمومي برساند. آقاي پدر براي هر چه بيشتر ديده شدن حاضر است هر كاري بكند و اين امر از لايوهايش با افراد معلوم‌الحالي چون ساشا سبحاني و امير تتلو پيداست. پدر آرات براي جلب‌توجه حتي به اسطوره‌هاي فوتبال ملي ايران نيز بي‌احترامي مي‌كند، در دوقطبي آرات و پدرش خود را بالاتر مي‌پندارد و حتي به علي كريمي نيز هشدار مي‌دهد. ماجرا از جايي شروع شد كه چند پيج بزرگ اينستاگرامي از ويديوهاي آرات استفاده و از او تعريف و تمجيد كردند؛ اتفاقي كه باعث شد پدر آرات فرزند كوچكش را از مادرش جدا و از طريق يك دلال پاكستاني به تركيه و متعاقبا به انگلستان سفر كند تا اوضاع كمي به‌هم بريزد. پدر آرات مدعي شده براي سال‌هاي آينده آرات برنامه‌ريزي دقيقي دارد و قرار است آرات براي تيم ملي ايران جام جهاني را به ارمغان بياورد؛ اتفاقي كه اصلا ناراحت‌كننده نيست اما رويكردي كه پدر آرات براي كودكش پيش گرفته كاملا برخلاف موازين استاندارد اجتماعي است. آرات تنها يك پسربچه كم‌سن‌وسال است كه با تمرين توانسته مهارت‌هايي را كسب كند، اما ماجرا جايي جالب مي‌شود كه اين مهارت‌ها توسط پدرش به طرز عجيبي بزرگنمايي مي‌شود تا خوراك پيج ميليون فالووري‌اش فراهم شود و بتواند از راه تبليغات امرار معاش كند. آرات مانند رباتي كه از برنامه‌نويسش دستور مي‌گيرد، با برنامه‌هاي پدرش درحال رقابت با كودكاني است كه از فوتبال تنها دنبال توپ دويدن را مي‌دانند و اصلا نگاه آكادميكي به تكنيك‌ها و تاكتيك‌ها نمي‌كنند و همين رقابت‌ها با ويديوهايي جنجالي همراه مي‌شود كه هدف مطلوب آقاي پدر است. آرات با كاورهاي تمريني باشگاه‌هاي مختلف در پارك‌هاي بندر ليورپول توپ بازي مي‌كند و پدر از او فيلم مي‌گيرد تا بيشتر معروف شود، آرات در خانه موانع را دريبل مي‌زند تا پدر با زدوبند در لايو اينستاگرامي افراد بدنام شركت كند و فالوور بيشتري بگيرد، آرات مي‌دود و برگردان مي‌زند تا ويديوهايش وايرال شوند و پدر با كامنت مسي به اسطوره‌هاي وطن فخر بفروشد. آرات مصداق بارز يك كودك كار مدرن است كه جان مي‌دهد تا پدرش به خواسته‌هاي ناكام جواني‌هايش برسد. در اوايل خروج آرات از ايران پدرش مدعي شد كه 
به‌ علت پيشنهاد باشگاه ليورپول به انگلستان مهاجرت كرده‌اند؛ اما ادعاي پدر آرات مبني بر پيشنهاد اين تيم كذب محضي بيش نيست، زيرا طبق قوانين فيفا هيچ باشگاهي حق ندارد با بازيكني كمتر از 18 سال قرارداد امضا كند و تخلف از اين قانون، جريمه‌هايي همچون تعليق و محروميت را براي باشگاه خاطي به همراه خواهد داشت. تنها علت حضور آرات در انگلستان يك ويزاي تحصيلي است كه مدرسه‌اي در ازاي دريافت شهريه از او، امكان تحصيلش را فراهم كرده است. پدر آرات او را براي رسيدن به آرزوهايي بزرگ و دور از ايران و مادرش جدا كرده و مي‌خواهد هرجور كه شده خودش را به بقيه نشان بدهد. كسي كه فوتبال را مي‌فهمد و مي‌شناسد؛ مي‌داند كه صرفا با حركات آكروباتيك و رقابت با كودكاني عادي و كم‌استعداد نمي‌شود فوتباليست قابلي شد و آينده درخشاني براي آرات تصور كرد؛ آرات در حال حاضر به تراكتوري تبديل شده كه با جسم نحيفش بايد باغ آرزوهاي پدرش را شخم بزند تا بلكه چيزي بيشتر از كامنت مسي و پست‌هاي اينستاگرامي گيرشان بيايد. آرات اكنون در تناقضات پدر رويابافش گير كرده و فعلا هم كاري جز بازي با توپ گرد از دستش بر نمي‌آيد؛ كودكان كار مجبور به ادامه‌اند، زيرا راه انتخابي ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون