يازده مرد بدبين
حسن لطفي
رجينالد رُز، نمايشنامهنويس و فيلمنامهنويس امريكايي در سال 1954 ميلادي نمايشنامه تلويزيوني دوازده مرد خشمگين را براي اجرا در تلويزيون مينويسد. كمي بعدتر آشنايياش با سيدني لومت – هنرمندي كه از چهار سالگي روي صحنه تئاتر رفته بود - باعث ميشود تا اين كارگردان سرشناس تلويزيون در دهه پنجاه سينما طي سالهاي آينده و خالق فيلمهاي سرپيكو، نگاهي از پل، جنايت در قطار سريعالسير، شبكه و.... اقدام به ساخت تلهتئاتري از اين اثر پركشش كند. سال 1957 پس از موفقيت اين تلهتئاتر هنري فوندا بازيگر سرشناس امريكايي به لومت پيشنهاد ميكند تا نسخه سينمايي آن را بسازد. نتيجه كار اگر چه در زمان خودش خيلي مقبول تماشاگران امريكايي قرار نميگيرد اما كانديداتورياش در سه بخش بهترين فيلم، بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه مراسم اسكار و انتخاب فيلم توسط منتقدان نيويوركتايمز و....نشان ميدهد كه لومت به خوبي توانسته يك اثر تئاتري را به شكل قابل قبولي به فيلم موفقي تبديل كند؛ موفقيتي كه بخشي از آن متعلق به متن نوشته شده توسط رُز و شخصيتهاي خلقشده توسط او است. شخصيتهايي كه اگرچه در نگاه اول دوازده مرد با خلق و خويي متفاوتند اما با كمي دقت در گفته و كردارشان آنها را ميتوانيم نمايندگان جمعي بزرگ بدانيم كه در مسند قضاوت نشستهاند و براي زندگي ديگران تصميم ميگيرند. نكته مهم و اساسي در اين ميان حضور شخصيتي مستقل و تكافتاده در ميان جمع با بازي هنري فاندا است كه نسبت به يازده نفر ديگر تعهد و استقلال راي بيشتري دارد. ديگران كه هركدام عضو هيات منصفه دادگاهي هستند از پيش در ذهن خود حكم محكوميت جواني را صادر كردهاند. بيشترشان هم تصور ميكنند دادگاه خيلي سريع به نتيجه ميرسد. اتفاقي كه در فيلم نميافتد و ايستادگي يك مرد خوشبين گذشته از كشمكشي جذاب و دراماتيك، انديشهاي اميدوار كننده را به عنوان درونمايه به بيننده هديه ميدهد؛ انديشهاي كه در زمانه ما و در دوران رواج يكدست صدا ندارد نياز بيشتري به آن احساس ميشود. شايد به همين دليل است كه احساس ميكنم تماشاي اين فيلم پس از حدود شصت و سه سال هنوز جذاب و حياتي است. خصوصا براي همه كساني كه ميخواهند پشت درهاي بسته براي ديگران تصميم بگيرند؛ تصميمي كه گاه به ادامه زندگي يا مرگ كسي يا كساني منجر ميشود. البته ميدانم امكان مقتدر و اثربخش بودن در همه جلسات يكسان نيست؛ جلسهاي كه شخص زير بليت ديگران باشد يا رييس جلسه حرف اول و آخر را بزند، يازده مرد خشمگين و بدبين را مهربان و خوشبين كردن سخت است. البته غيرممكن نيست؛ زمانبر است.