اقتصاد مطبوعات در دنيا و ايران
آلبرت بغزيان
شيوه ارايه برخي فعاليتها با گذشت زمان جديد ميشود اما اين نميتواند مانع كسب درآمد خبرنگاران شود. مساله اين است كه الان هزينه توليد بالا رفته است؛ يعني اگر روزنامهاي دوهزار تومان گران شد، مردم عملا تيتر را نگاه ميكنند و ميروند. البته استفاده از روزنامه كاغذي هيچوقت منسوخ نميشود؛ چون به هرحال افرادي هستند كه امكان استفاده از اينترنت يا دانش استفاده از اينترنت را ندارند و كساني كه از روي علاقه يا عادت نسخه كاغذي را ترجيح ميدهند. بايد توجه داشت كه با توسعه روزنامههاي آنلاين هزينه توليد پايين ميآيد؛ يعني نشر روزنامههاي آنلاين به اندازه روزنامههاي كاغذي هزينهبر نخواهد بود و به اين شكل مشكل كاغذ حل ميشود اما براي بقاي صنعت خبرنگاري يا همان روزنامهنگاري مشكلات زيادي كماكان وجود دارد. چيزي كه من در ايران نديدهام و در رسانههاي خارج از كشور وجود دارد اين است كه آنجا روزنامهها با يكديگر رقابت دارند. رقابت براي پيدا كردن اخبار و نوشتن مطالب جديد و جذاب كه در اين مسير مخاطب روزنامه خود را بالا ببرند. اگر روزنامهاي محتواي غني و قوي داشته باشد به همان ميزان آگهي هم بيشتر ميگيرد و در آمد ايجاد ميكند.ما در ايران چيزي به نام اقتصاد مطبوعات نداريم اما اقتصاد مطبوعات، اقتصاد ورزش، اقتصاد جنگ و... مقولههايي هستند كه در دنيا روي آنها خيلي كار شده است؛ يعني شيوههاي مختلفي براي بررسي بازار عرضه و تقاضاي چنين محصولي، مانند معامله ورزش، معامله خبر و چيزهايي از اين دست. به عنوان مثال معامله خبر يعني اينكه كدام خبرنگار زودتر به خبري دست پيدا ميكند. در اين صورت همه از او اقتباس ميكنند و ميگويند به نقل از فلان روزنامه كه همين جريان براي آن روزنامه اعتبار و اعتماد ميآورد و مردم هم علاقهمند ميشوند كه هرچه زودتر آن روزنامه را بخوانند و به چرخه اقتصادي آن كمك كنند. اينجاست كه ديگر بحث رقابت پيش ميآيد و اينكه از چه كساني در تحليل موضوعات كمك بگيريم يا از صاحبنظراني كه ميتوانند در مسائل مختلف پيشبينيهايي داشته باشند، نظر بخواهيم. در اين صورت مخاطب هم پيش از هر رسانه ديگري به آن روزنامه مراجعه ميكند. بعد از كرونا هم قاعدتا روزنامهها به روال عادي برميگردند و كارشان را مثل قبل ادامه ميدهند البته شايد تغييراتي در صفحات خود بدهند يا صفحاتشان را كم و زياد كنند اما روزنامه كاغذي به حيات خود باز خواهد گشت.اگر از ديد بنگاهداري به رسانه نگاه شود، بقاي آن تضمين بيشتري دارد تا اينكه بخواهيم شخصمحور و مديرمسوولمحور عمل كنيم. البته هيچ جاي دنيا هم رسانهها آنطور كه نشان ميدهند، استقلال مالي ندارند و حتما اسپانسري وجود دارد. هرچند هر دو شيوه بايد باهم باشد وگرنه كار پيش نميرود. از نظر توليد علم در اين زمينه هم بايد گفت كه اگر يك كارشناس اقتصادي در موضوع اقتصاد مطبوعات كار كرد و صد مقاله هم در اين حوزه نوشت، دليلي جز علاقه شخصي او به اين حوزه نميتوان پيدا كرد، به اين دليل كه زحمت توليد دانش در اين حوزه مزد و درآمدي براي او نخواهد داشت. اما اگر در دانشگاههاي ما رشته اقتصاد مطبوعات را اضافه كنند، هم كارشناسان اقتصادي مشغول تدريس و تحقيق در اين زمينه ميشوند و دانش توليد ميكنند و هم افراد علاقهمندي به اين رشته تربيت خواهد شد. وزارت علوم تا كنون به اين حوزه نپرداخته است و شايد دليلش اين بوده كه اصلا چنين نيازي احساس نشده و خواهاني نداشته است.