• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4637 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۴ ارديبهشت

انسان جاندار اقتصادي نيست

محسن آزموده

وضعيت اقتصادي خراب است. هيچ‌كس در اين واقعيت شك ندارد. تا جايي كه به جامعه ما مربوط مي‌شود تا پيش از فراگيري كرونا، ركود اقتصادي و تحريم‌ها و قيمت پايين نفت و تورم و نرخ بالاي بيكاري بيداد مي‌كرد. اما حالا معضل اقتصادي به امري همگاني و جهاني بدل شده. كرونا ضربه‌هاي سخت و مهلكي به اقتصاد سراسر دنيا وارد كرده و از هر سو زمزمه‌هايي به گوش مي‌رسد مبني بر ركود اقتصادي حتي در پيشرفته‌ترين كشورهاي دنيا مثل فرانسه و ايتاليا و اسپانيا. روشن است كه در اين شرايط از قناعت دم زدن و دعوت به خويشتنداري مخاطبي نمي‌يابد. در چنين وضعيتي طبيعي است كه همگان به دنبال روزنه‌هايي براي بهبود وضعيت خود و خانواده شان باشند و از هر امكاني بهره بجويند. 
اين روزها هم كه ماجراي بورس و رونق گرفتن آن بر سر زبان‌ها افتاده در هر محفلي در كنار بحث از كرونا و مصيبت‌هاي آن، يكي از موضوعات داغ همين بحث خريد و فروش بورس و ورود به عالم آن است. چنان‌كه اشاره شد به كسي هم نمي‌توان خرده گرفت و جلويش را گرفت. همه به درستي به وضعيت بد اقتصادي اشاره مي‌كنند و مي‌گويند كه دست‌كم قصد دارند با اين كار دارايي‌هاي اندك خود را حفظ كنند و از بي‌ارزش شدن پول‌هايي كه ذخيره كرده‌اند، جلوگيري كنند. همه هم به يك‌باره كارشناس بورس شده‌اند و درباره آن اظهارنظر مي‌كنند. تقريبا وقتي با همه كساني كه به اين طريق يعني بدون آشنايي‌هاي عميق و تجربه قبلي وارد بورس شده‌اند، صحبت مي‌كنيد، معمولا چند نكته در سخنان‌شان برجسته و مشترك است: اولا به آدم‌هايي كه در همين مدت كوتاه وارد بورس شده‌اند و سودهاي كلاني نصيب‌شان شده، اشاره مي‌كنند و مي‌گويند چرا ما جزو آنها نباشيم، ثانيا مي‌گويند ما مي‌دانيم چه كار مي‌كنيم و بي‌گدار به آب نمي‌زنيم و حساب شده عمل مي‌كنيم، ثالثا تاكيد مي‌كنند كه بدون شك اكثريت اگر ضرر نكنند، سودي هم نمي‌كنند خصوصا و رابعا به اين دليل كه وضعيت واقعي اقتصاد يعني توليد كالا و ارايه خدمات كه بازارهاي مالي و بورس قاعدتا در حاشيه آن شكل مي‌گيرد، تعريف چنداني ندارد و به زودي تق اين وضعيت هم درخواهد آمد اما هيچ كس نمي‌داند اين «به زودي» كي خواهد بود بنابراين بهتر است تا آب گل آلوده نشده، ماهي‌هاي خودمان را بگيريم و خامسا اينكه تقريبا همه معتقدند كه يك جاي كار مي‌لنگد اما كجا را يا نمي‌دانند يا علاقه‌اي ندارند، بدانند و به جاي آن بر اين اصرار دارند كه بهتر است فكر خودشان باشند.  شخصا كارشناس اقتصادي و بورس نيستم و درباره اينكه آيا اين رونق ناگهاني بورس در اين شرايط نامساعد اقتصادي امر درستي است يا نه نمي‌توانم اظهارنظر كنم. لاجرم مي‌توانم با عموم هم سخن باشم كه بالاخره يك جاي كار مي‌لنگد. اما نكته مهم‌تر حرص و طمعي است كه در برخي آدم‌ها مي‌بينم و شگفت‌زده مي‌شوم كه چگونه از نزديك‌ترين و عيني‌ترين وقايع پيرامون خود درس نمي‌گيريم. اين روزها بيماري كرونا به عنوان يكي از مصاديق بارز زياده‌خواهي و خودخواهي انسان در مواجهه با طبيعت و به ‌طور كلي هستي گريبان بشريت را گرفته و مرگ بيش از هر زماني به همه ما نزديك شده است. پيشرفته‌ترين فناوري‌ها هم نتوانسته مانع شود كه پولدارترين آدم‌ها و ملت‌ها به اين بيماري دچار نشوند و مهم‌ترين توصيه‌اي كه در نتيجه اين همه ترقي علم و تكنولوژي به ما مي‌شود، اين است كه دست‌هاي‌مان را خوب و زياد بشوييم.  متفكران و انديشمندان از ديرباز در تاريخ فكر بشري براي انسان به عنوان نوعي از جنس حيوانات يا جانداران، تعريف‌هاي متعددي ارايه كرده‌اند: حيوان ناطق، جاندار انديشنده، حيوان سياسي يا اجتماعي، حيوان ضاحك، حيوان دوپا، حيوان ابزارساز و... آن طور كه كارل پولاني، فيلسوف اجتماعي و اقتصاددان مجارستاني نشان داده در روزگار ما يك «دگرگوني بزرگ» سبب شده كه وجه «اقتصادي» انسان به ‌طور خاص و متمايز برجسته شود به گونه‌اي كه اگر امروز بخواهيم، تعريفي از انسان ارايه دهيم بايد بگوييم «جاندار اقتصادي» يعني موجودي كه پول را به سرمايه و طبيعت و ساير انسان‌ها را به كالا بدل مي‌كند و تنها در پي انباشت هر چه بيشتر سرمايه است. واقعيت اما نشان داده كه تعريف انسان به عنوان جاندار اقتصادي درست نيست و تاكيد و اصرار بر آن در زندگي واقعي پيامدهاي ناگواري به خصوص براي خود او به همراه خواهد داشت.  وضعيت اقتصادي خراب است. در چنين وضعيتي روشن است كه خوان گسترده و رنگارنگ بورس بسيار وسوسه‌انگيز است. اما فراموش نكنيم كه ما جاندار اقتصادي نيستيم كه هدف‌مان از زيستن تنها انباشت سرمايه و پول روي پول گذاشتن باشد. شرايط كرونايي اين روزها اتفاقا بيش از هر چيز يادآور اين بيت‌هاي درخشان حكيم ابوالقاسم فردوسي است كه: چنين ست كردار گردنده دهر/ گهي نوش يابيم ازو، گاه زهر!// چه بندي دل اندر سراي سپنج/ چو داني كه ايدر نماني، مرنج! (شاهنامه فردوسي، تصحيح جلال خالقي‌مطلق، جلد پنجم، داستان هفتخان اسفنديار، بيت‌هاي 659 و 660) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون