سري پر شور و دلي پردرد
محمود فاضلي
بزرگداشت روز جهاني مطبوعات، تبريك به همه اصحاب رسانههاي ايراني است كه به حرفه روزنامهنگاري عشق ميورزند، سري پر شور و دلي پر درد دارند و با دانش و آگاهي در كار، اطلاعرساني درستِ اين حرفه را ممكن ميسازند و شعارهايشان هيچ خدشهاي به منافع عمومي و پيكره جامعه وارد نساخته و با اصل آزادگي مغايرتي نداشته و آزادگي و وارستگي را بهترين خصلت كاري خود ميدانند، در غم و شادي مردمشان كنار آنها هستند و در قلمشان، حل مشكلات جامعه را طلب ميكنند. اين يك واقعيت است كه روزنامه، مجله، هفتهنامه، ماهنامه، فصلنامه، سالنامه و گاهنامه به صورت مكتوب، حتي گاهي «بولتن» و «اعلاميه» حامل اخباري «مثبت» در راستاي وحدت ملي، اقتدار ملي، منافع ملي، استقلال ملي بوده، همچون روزنامه اخبار در دوران ميرزا محمدتقي خان اميركبير كه در تنوير افكار خواص دولتمردان، منورالفكران و جامعه تاثيرگذار شد يا روزنامه «عروهالوثقي» سيد جمالالدين اسدآبادي در راستاي «اسلامگرايي» و مبارزه عليه استبداد، استعمار يك جنبش سياسي اسلامي و به تعبير شهيد مرتضي مطهري نهضت بيدارگي اسلامي به وجود آورد. پس از مشروطيت، روزنامه «كاوه» ارگان جمعيت غربگرا «برلين» به رهبري سيدحسن تقيزاده منادي غربگرايي، باستانگرايي و اسلامزدايي از ايران بود و تاثير اين روزنامه كه خود يك جريان غربزدگي بوده، توانست زمينهساز حكومت خودكامه رضاشاه پهلوي شود. در دوران جنگ جهاني اول، روزنامه «جنگل» ارگان نهضت جنگل عليه انگليس، روسيه تزار، حكومت مركزي وابسته به استعمار (وثوقالدوله) و روزنامه «تجدد» شيخ محمد خياباني عليه مثلث استبداد، استعمار، استثمار در آذربايجان نقش برجسته خود را داشت. در دوران كودتاي انگليسي سوم اسفند 1299 تا زمان پادشاهي رضاشاه بايد از نقش روزنامههاي «قرن بيستم»، سيد محمدرضا عشقي، روزنامه «توفان» فرخي يزدي، «اتحاد اسلام» شيخ حسين لنكراني، «نو بهار» محمدتقي بهار و ديگر روزنامهها نام برد كه آخرين تلاش و استقامت را در برابر ديكتاتوري انجام دادند. اگرچه اولي ترور، دومي زبانش در زندان دوخته، سومي تعطيل و به انزوا كشانده شد، ديگري به جاي بهار، ترور شد و عصر بيست ساله ديكتاتوري رضاخان سانسور مطبوعات توسط علي دشتي، عبدالرحمان فرامرزي زيرنظر ركنالدين مختاري معروف به «سرپاس مختاري» رييس شهرباني دوره ديكتاتوري رضاشاه صورت ميگرفت. بيشك 1320 الي 1332ميدان وسيع و همهجانبه براي مطبوعات پديد آمد. هركس كه توان داشت روزنامه، مجله و نشريهاي انتشار ميداد و طي 12 سال بيش از 500 عنوان نشريه داريم از يك شماره تا دوازده سال و روزنامهها و نشريات بدون توجه به وحدت ملي و منافع ملي هر يك جامعه را به سويي ميكشاندند و دولتها عمرشان از دو ماه تا دو سال گاهي كمتر بود. اگرچه در اين عرصه مطبوعات احزاب، گروهها، جمعيتها تاثير اصلي را داشتند و دو روزنامه كيهان (مصطفي مصباحزاده) و اطلاعات (محمدعلي مسعودي) حكومت ميكردند اما سه جريان: ملي، چپ، اسلامي روي جامعه بيشترين تاثير را گذاشتند. روزنامههاي ارگان حزب ايران، حزب ملت ايران، حزب زحمتكشان ملت ايران، نيروي سوم و حزب مردم ايران به عنوان مدافعان و مروجان «ناسيوناليسم»، «مليگرايي»، «مليتپرستي» ايفاي نقش ميكردند.
نشريات چپ كه عمدتا سمت و سوي روسي داشتند، از حزب توده ايران، تا حزب دمكرات كردستان، فرقه دمكرات آذربايجان براساس منافع، مواضع، خواستههاي اتحاد جماهير شوروي، مروج ماركسيسم، كمونيسم، ناسيوناليسم با محتواي ماركسيستي فعال بودند. جريان اسلامي پس از بيست سال اسلامستيزي، مبارزه منورالفكران، حكومت بيستساله، جريانهاي فراماسونري، بهاييت، كسرويگري عليه اسلام و تشيع يك حركت ديني براي احياي «اسلام» و ترويج مكتب «تشيع» با نشرياتي همچون «نور دانش، مسلمين، پرچم اسلام، آيين اسلام، نبرد ملت، منشور برادري، نداي حق» با هدف راهبري نسل جوان به ميدان آمدند. در اين دوره ما شاهد برخي نشريات «مبتذل» يا «جريانساز» همچون تهرانمصور، مرد امروز، شاهد و... هستيم. بدون ترديد يكي از مهمترين معضلات جامعه ما در دوره پهلوي مساله «مطبوعات» بود، خصوصا دوران پهلوي دوم قلم در دست «دشمنان ملت» و «معارضات با فرهنگ، تمدن، انديشه و مباني اسلامي» بود. اين قبيل نشريات يا چشمداشت به غرب، يا اميد به شرق، و برخي شعار بازگشت به ايران باستان و حاكميت شاهان، مروج فساد، تباهي و انحطاط اخلاقي بودند. ركن چهارم مشروطيت به دليل حاكميت «استبدادي» و «استعماري» پهلوي زمينه رشد، تحول را عملا بست و استبدادي كه ساواك پديد آورده بود، امكان حركت فكري، تحول فكري، شكوفايي استعدادها را بسته بود. نگاهي به مطبوعات دوران پهلوي نقش آشكار و پنهان ساواك، بخشي از واقعيتها را روشن ميكند، همانگونه كه شادروان جلال آلاحمد در مقاله «ورشكستگي مطبوعات» نوشته است، عمق و ابعاد فاجعه وسيعتر و عميقتر است.