رداي جاودانگي بر تن بنان
مهدي امين فروغي
زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست/ هر كسي نغمه خود خواند و از صحنه رود/صحنه پيوسته به جاست/خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد.
آري زندگي و صحنههاي شگفتوگونهگون آن پيوسته برجاست و هر يك از ما ميآييم و نغمه خويش را سر ميدهيم و ميرويم.
هر يك ميآييم و در اين آيينهخانه رخ مينماييم و از پس درنگي كوتاه از اين سراچه بازيچه رخت برميبنديم و رهسپار ميشويم.
هر يك از ما در زماني معين پاي در ركاب اين قطار سريعالسير- كه از ايستگاه ازل راه افتاده و به سوي ابديت ميرود- گذاشته، سوار ميشويم و چند منزلي را با اين مركب نه چندان راهوار طي طريق ميكنيم و بالاخره در يكي از ايستگاههاي بين راه، گاه و بيگاه پياده ميشويم.
صحنه پيوسته به جا و اين آيينهخانه برپاست و قطار هستي سوتكشان در مسير ابديت در حركت است، اما به راستي خرم آن نغمه كه خاطر مردم به شنيدن آن خوش شود و خوشا چهرهاي كه در اين آيينهخانه نقشي زيبا و ماندگار از خود به يادگار گذارد و خوش بر آن مسافر كه چون در ايستگاه بدرود از قطار زندگي پياده ميشود، مسافران از او به نيكي ياد كنند.
از ميان آيندگان و روندگان گذرگه صعبالعبور زندگي، بيترديد هنرمندان كه با اكسير هنر بر زيباييهاي اين جهان ميافزايند، حتي تعظيم به گردن هستي دارند، چراكه اينان نيز چونان خالق بزرگ هستي، در كار آفرينشاند. اينان از زيباييهاي اين جهان نميكاهند، بلكه بر آن ميافزايند. هم از اين روست كه مردمان هنرپرور هر جاي كه روند «قدر بينند و در صدر نشينند.»
حافظه تاريخي ما ايرانيان مشحون است از ياد و خاطره هنرمنداني بزرگ كه در دورههاي مختلف تاريخ اين سرزمين ظهور كردند و دمي چند به نيكنامي زيستند و در رشتههاي گوناگون هنري، آثاري درخشان از خود به يادگار گذاشتند و سرانجام صحنه را ترك كردند و آيينهخانه را بدرود گفته و از قطار زندگي پياده شدهاند. از ميان هنرمندان خنيايي و نغمهسرايان اين مرز و بوم، «غلامحسين بنان» يكي از بلندآوازهترين خوانندگاني است كه رداي جاودانگي را به تن كرده و بر بلنداي يكي از پرشكوهترين قلههاي آوازخواني ايران ايستاده است.
خوانندهاي با صدايي مخملين كه به قول «فريدون مشيري» هنگامي كه آواز سر ميدهد تو گويي جويباري از نغمه بر حرير ميغلتد و از آبشار سخن گل ميريزد.
غلامحسين بنان در محيطي سرشار از ذوق و هنر باليد و در خانوادهاي هنرمند قد كشيد. هم از كودكي اسباب بزرگي در محيط پيرامونياش از هر جهت مهيا بود تا او را به چهرهاي درخشان و تاثيرگذار در عالم موسيقي تبديل كند. او از عنفوان شباب توفيق درك محضر اساتيد بزرگ روزگار خود مانند آقا حسينعلي، ميرزاعبدالله و درويشخان و بسياران ديگري را داشت و به خصوص از محضر ضياالدين و مرتضي خان نيداوود بهره ميبرد و بستر مناسب خانوادگي و تلاشها و سختكوشيهايش از او خوانندهاي بزرگ ساخت كه نه تنها در زمان حياتش بلكه امروزه نيز بسياراني دلداده هنر والاي او شدند.
بنان صدايي نرم و خوشطنين و گرم و دلنشين داشت و آوازهاي برجاي مانده از او نشان از دقت و ظرافت و دانش گسترده او دارد. او شعر را بينقص و شفاف ادا ميكرد و هرگز كلام را فداي ملودي و ريتم نميساخت و با تحريرهاي ظريف و لحن لطيف و گيراي خود آن را زينت ميداد.
ياد و خاطره هنرمندان بزرگ اين سرزمين كه فرهنگ و هنر ما وامدار ايشان است گرامي باد و درود به روان غلامحسين بنان نغمهسراي بلندآوازه ايران كه آثار برجاي مانده او بر تارك هنر اين مرز و بوم ميدرخشد.