شوخ طبع در ترجمه و زندگي
كاوه ميرعباسي
همواره در گفتوگوهايم در جمع و مصاحبهها زماني كه صحبت از ترجمه بوده، عنوان كردهام بزرگترين مترجم زندهاي كه داريم، نجف دريابندري است و امروز جايشان پيش ما خالي است. او در چندين جنبه جايگاه برجستهاي در بين مترجمان همنسل و همدوره خود دارد. او شاخصترين كسي بود كه به مساله رعايت سبك نويسنده اهميت داد و آن را در ترجمههايش اعمال كرد، موضوعي كه در نويسندههاي پيش از او تقريبا ناديده گرفته ميشد. مترجمان پيش از دريابندري همين كه بتوانند با نثر شيواي فارسي متن را ارايه دهند به نظرشان كافي ميآمد اما او اگر اولين كس نباشد، اما جزو اولين كساني است كه رعايت سبك نويسنده را در ترجمه باب كرد. اگر نگاهي به ترجمههايش بيندازيم، ميبينيم چقدر نثر آنها با هم متفاوت است. مثلا ترجمههايي را كه از«رگتايم» و «بيلي باتگيت» دكتروف انجام داده اگر با «بازمانده روز» كازو ايشيگورو يا آثاري كه از مارك تواين مانند «سرگذشت هكلبري فين» و «بيگانهاي در دهكده» يا «پيامبر و ديوانه» جبران خليل جبران مقايسه كنيم، ميبينيم هر يك نثر خاص خود را دارد. درباره ترجمه كتابهايي مانند «گور به گور» ويليام فاكنر و «چنين كنند بزرگان» ويل كاپي ما خلاقيت او را ميبينيم، به ويژه در «چنين كنند بزرگان» طنز زيباي دريابندري را ميبينيم.
نجف دريابندري علاوه بر آنكه مترجم بينهايت توانايي بود و به زبان مبدا و مقصد تسلط كافي داشت، از جهتي نظريهپرداز ترجمه و ادبي هم بود. مقدمههايي كه او براي كتابهايش نوشته بسيار جامع و آموزنده است. من شخصا از مصاحبههاي او چه آنها كه در كتاب آمده و چه بقيه آنها كه در روزنامهها منتشر شده بسيار آموختهام.
شخصا دو بار توفيق داشتم نجف دريابندري را ببينم، دفعه اول آن به سالهاي ابتدايي دهه هفتاد برميگردد كه در يك انتشاراتي او را ديدم، در آن جلسه او درباره شكستهنويسي توصيهاي به من كرد كه تا ساليان سال از آن تبعيت ميكردم، اگر كسي هم سوالي در اين باره ميپرسيد و ايرادي ميگرفت، جواب ميدادم كه اين توصيه استاد دريابندري است. همين جمله كافي بود تا مخاطب متقاعد شود و سوال ديگري نپرسد و از انتقاد دست بردارد. دفعه دوم كه او را ديدم به تابستان سال 88 برميگردد، آن زمان در دوران نقاهت سكته مغزيشان بود و من به همراه روزنامهنگار شرق به منزلشان رفتم. آن روز گرچه حال جسمي خوبي داشت، اما با مشكل كم حافظگي دست به گريبان بود كه خوشبختانه پس از مدتي برطرف شد.
نجف دريابندري انسان شوخ طبعي بود و اين مولفه در ترجمهها و نوشتارش هم ديده ميشد. قطعا آثاري كه او ترجمه كردهاند ماندگار خواهد بود. نجف دريابندري از بزرگان ادبيات ايران است و جايگاه رفيعش تا ساليان دراز پابرجا خواهد بود. يادش گرامي.