ترجمه: فاطمه فلاح| نوام چامسكي زبانشناس، فيلسوف و متفكر شناخته شده يهوديتبار امريكايي و نويسنده بيش از صد جلد كتاب است. او را يكي از سرسختترين و مشهورترين مخالفان سياستهاي خارجي ايالات متحده ميدانند. چامسكي پروفسور برجسته دپارتمان زبانشناسي دانشگاه آريزونا و استاد ممتاز بازنشسته موسسه فناوري ماساچوست با سابقه بيش از نيم قرن تدريس است. متن پيشرو برگردان مصاحبه نوام چامسكي فيلسوف 91 ساله با برنامه خبري امريكايي «اينك دموكراسي» است كه به همهگيري كرونا، سياستهاي دولت ترامپ در مواجهه با آن و واكنشهاي جهاني به اين پديده در سطح رهبران كشورها ميپردازد.
در حالي كه نرخ مرگ و مير ناشي از همهگيري ويروس كرونا در جهان به سرعت در حال افزايش است و در اين ميان ايالات متحده بالاترين تعداد ابتلا و تلفات را به خود اختصاص داده است، شاهديم كه ترامپ خبر از قطع حمايت مالي دولت امريكا از سازمان بهداشت جهاني ميدهد. بگوييد او چه هدفي را با پيش كشيدن اين تهديد دنبال ميكند؟
اين شكل از رفتار، مختص مستبدان و خودكامههاست كه وقتي اشتباهات بزرگي مرتكب ميشوند، هزاران هزار نفر را به سمت مرگ سوق ميدهند و بلافاصله به دنبال مقصر ميگردند. براي بيش از يك قرن و نيم اين الگوي رفتاري دولت امريكا بوده است به شكلي كه قبولاندن چنين باوري امروزه به مردم دشوار نخواهد بود. امريكا در قرن نوزدهم با تصويب لايحه «راه ندادن چينيها» به ايالات متحده و اشاره به «خطر نژاد زرد» و باور قديمي و هميشگي «زردپوستها در كمين و در پي نابودي ما هستند»، اساس چنين باوري را بنيان نهاد. البته امروزه نقش رسانههاي طرفدار ترامپ چون فاكسنيوز كه به اتاق پژواك شناخته ميشوند را نميشود در پشتيباني از چنين نظراتي ناديده گرفت. بنابراين براي آنها سرزنش سازمان بهداشت جهاني و چين راه گريز خوبي است، اما شواهد نشان ميدهد كه چين در دسامبر گذشته سازمان بهداشت جهاني را از وجود بيماري با علايمي شبيه به ذاتالريه آگاه ميكند و اعلام ميدارد كه هنوز اين بيماري را نميشناسد. يك هفته بعد در ژانويه به سازمان بهداشت جهاني و جامعه دانشمندان دنيا اعلام ميكند كه اين ويروس كرونا و مشابه ويروس سارس است و به محض دسترسي به توالي، ژنوم ويروس و اطلاعات ديگر آنها را نيز به اشتراك ميگذارد. سخنرانيها و هذيانگوييهاي دونالد ترامپ و واكنش جمعيت هوادار او، تداعيكننده گذشتههاي دور در كودكي من است. وقتي سخنرانيهاي هيتلر را از راديو ميشنيدم، با اينكه نميتوانستم حتي كلمهاي از آن را درك كنم اما لحن او و واكنش تحسينبرانگيز جمعيت براي من خيلي روشن و ترسناك بود. البته قصد من به هيچوجه برابر دانستن ترامپ با هيتلر نيست. حداقل هيتلر داراي ايدئولوژي بود. البته ايدئولوژي بسيار دهشتناك كه به كشتار عظيم يهوديان و ميليونها اسلاو و رومانيايي و اشغال قسمت بزرگي از دنيا انجاميد. هيتلر يك ايدئولوژي دروني هم داشت كه كشورهاي تحت كنترل نازي را از هر جنبه چون زندگي مردم، اجتماعهاي كاري و تجاري تحت كنترل قرار ميداد، اما اينجا كاملا برعكس عمل ميشود. اينجا تجارت است كه دولت را كنترل ميكند و تنها ايدئولوژي دست يافتني براي ترامپ خودشيفتگي محض است. بهزعم او تا جايي كه از بهره هوشي كافي برخوردار باشم تا به اربابان واقعيام خدمت كنم و پول را به جيبهاي اين ثروتمندان، سهامداران و شركتهاي بزرگ هدايت كنم، آنها هم از رفتارهاي احمقانه و مضحك من چشمپوشي خواهند كرد. براي نمونه به نشست دائوس كه در جولاي برگزار شد، نگاهي بيندازيم؛ نشست اربابان دنيا و مديرعامل بنگاههاي بزرگ اقتصادي. آنها هر ساله در دائوس دور هم جمع ميشوند تا به هم در مورد اينكه چقدر عالي هستند تبريك بگويند، وانمود كنند كه بشردوستاني ازخودگذشتهاند كه هدف آنها رفاه مردم سراسر جهان است و به مردم يادآوري كنند در صورتي كه سرنوشت خود را به آنها محول كنند در امن و امان خواهند بود. ترامپ در دائوس نطق اصلي را ايراد كرد. البته آنها ترامپ را به دليل ابتذال و بينزاكتياش دوست ندارند، زيرا اين در تضاد با تصويري است كه سعي ميكنند از خود نشان دهند. اما چه شد؟ آنها او را تحسين و تشويق كردند، چون ميدانستند اين اوست كه ميداند كدام جيب را بايد با دلار پر كند و چطور اين كار را بايد انجام دهد. اين اوست كه ميداند چطور اجتماعاتي را سازمان دهد كه از او پشتيباني كنند و سياستهايي را كه مدنظر دارد، قانوني كنند. يكي از مهمترين اين سياستها كلاهبرداريهاي مالياتي است كه موجب سرازير شدن پول به خزانههاي اين بنگاهها و آسيب رساندن به مردم شد. قانونزدايي و برداشتن محدوديتهاي قانوني براي اين بنگاههاي اقتصادي بسيار پرمنفعت است. آنها به اين وسيله طبيعت را نابود ميكنند و به مردم صدمه ميزنند. وقتي محدوديتهاي آلودگي را برداريد چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ مردم از آلودگي جيوه خواهند مرد، آبها آلوده خواهند شد و ما با شتاب بيشتري به سمت فاجعهاي كه پيش روي ماست، حركت خواهيم كرد.
همهگيري كرونا در ايالات متحده اقتصاد ما را دچار ركود و وقفه كرده است. بسياري از مردم مجبور به قرنطينه هستند. در مقابل براي كارگراني كه مجبور به انجام خدمات ضروري و حياتي هستند، لفظ قرنطينه بسيار تجملي به نظر ميرسد. روي هم رفته آيا شما اين همهگيري را تهديدي جدي براي سرمايهداري جهاني ميدانيد يا بالعكس وسيلهاي براي پيشرفت و قدرت بيشتر اين نظام؟ در مورد بستههاي انگيزشي و حمايتي كه در نظر گرفته شده است، آيا باعث افزايش و تشديد نابرابريها يا به واقع كمكي براي مردم در سطح پايين جامعه خواهد بود؟
كشورها براي مواجهه با اين همهگيري به طرق گوناگون عمل كردهاند؛ بعضي بسيار خوب و برخي متوسط. كشورهاي آسيايي بسيار عاقلانهتر عمل كردهاند، اما از معدود كشورهايي كه دچار كمبود و اختلال شده، ابرقدرتي چون ايالات متحده است. ما حتي قادر نبودهايم اطلاعات مورد نياز را در اختيار سازمان بهداشت جهاني قرار دهيم. راههاي بسياري براي مقابله وجود دارد، اما مسيري كه ترامپ با پشتيباني رسانههاي دلخواهش پيش گرفته به سمت نابودي است. رسانههايي چون فاكسنيوز در حال پخش مداوم گفتارهاي اينچنيني از او هستند. «من شخص برگزيده هستم. من منجي شما هستم. من ميخواهم امريكا را دوباره بسازم و آن را دوباره بزرگ كنم. من خدمتكار طبقه كارگر هستم.» و ما از سوي ديگر شاهديم كه او از پشت به همين طبقه خنجر ميزند. اين شيوه مستبدان جامعهستيزي است كه از بد اتفاق در جايگاه رهبري قرار ميگيرند و جالب توجه اين است كه اين اتفاق در يكي از پولدارترين و مهمترين كشورها، در حال روي دادن است و اما در مورد بنگاههاي بزرگ اقتصادي و اهدافي كه بسيار تلاش ميكنند به آن برسند؛ سوال اينجاست آيا سازمانهاي مردمي قادر خواهند بود مانع آنها شوند؟ اين سرمايهداران در شرايط حاضر شتابان به سمت دولت دايه و تيمارگر خود ميروند تا بتوانند از اين مزاياي اقتصادي بهرهمند شوند، اما طي يكسال گذشته آنها چه كردهاند؟ سود آنها سر به فلك كشيده است. آنها به شكل لگامگسيختهاي مشغول بازخريد سهام خودشان بودهاند كه شيوهاي براي افزايش دارايي سهامداران و از طرفي آسيب رساندن به ظرفيتهاي توليدي در ابعاد وسيع محسوب ميشود. آنها البته خودشان به كمك قانون پناهگاه مالياتي يا محل امن از نظر ماليات، در دفاترشان در اتاقهاي كوچكي در ايرلند بودند تا مجبور به پرداخت ماليات نباشند. البته اين تغييرات كوچكي نيست و دستبردي عظيم به مالياتدهندههاست، صحبت از دهها تريليون دلار است. اين سهامداران بايد تعهد بدهند كه ديگر از اين بهشتهاي مالياتي و راههاي فرار از ماليات استفاده نخواهند كرد و اينكه اين شكل از بازخريد سهام ديگر صورت نخواهد گرفت و تنها در اين صورت اين بستهها به آنها تعلق بگيرد. البته اگر درست بينديشيم اين تغييرات و قانونزداييها به قبل از دوره ترامپ برميگردد. در حقيقت او سيستم شكست خوردهاي را به دست گرفت و آن را به هيولايي بدتر تبديل كرد. اين قانونزداييها از دوره رونالد ريگان آغاز شده است. او با همراهي و فرامين اشخاصي چون ميلتون فريدمن سراغ گزينه «هر قدر كه دوست داري بدزد.» رفت، با اين توجيه كه اين نمود آزادي است. بله از ديد آنها آزادي يعني دستبرد زدن به حقوق مردم در ابعاد وسيع با ايجاد قوانيني چون بهشت مالياتي و بازخريد سهام. پس آنچه ما از تحقق آن سخن ميگوييم خيلي آرماني نيست، در واقع قانوني بوده كه از قبل وجود داشته است و بايد آن را بازپس بگيريم. از سويي در مورد طبقه كارگر بايد قسمتي از مديريت كشور نماينده آنها باشد، به گونهاي كه در كشورهاي ديگري چون آلمان انجام شده و موفق عمل كرده است. بايد شرايطي به وجود بياوريم كه تضمين بكند اين طبقه مزد كافي براي زيستن و رفاه نسبي و نه حداقل مزد را دريافت ميكند. به همهگيري بازگرديم، بعد از همهگيري سارس كه تقريبا جدي بود و به دليل توليد واكسن متوقف شد. براي دانشمندان پرواضح بود كه اين موضوع ادامه خواهد داشت و به واسطه آنها به دولت هشدار داده شد. نهتنها كسي در دولت تلاشي نكرد بلكه ترامپ در فوريه وقتي بودجه تخصيص داده شده را آشكار كرد شاهد كاهش بودجه در مراكز كنترل بيماريها و سازمانهاي مرتبط با آن بوديم، در مقابل افزايش بودجه را براي مواردي چون توليدات سوخت فسيلي داشتيم، اما قسمتي از دورنماي اين مشكل به سيستم افتضاح درماني ما برميگردد كه هيچ آمادگي براي شرايط بحراني ندارد. شركتهاي داروسازي و تجهيزات پزشكي كه بايد نقش اصلي را براي مقابله با همهگيريها در آيندهاي نزديك به عهده ميگرفتند، هيچ علاقهاي از خود نشان ندادند. آنها نيز منطق سرمايهداري را دنبال ميكنند. كافي است به بورس سهام نگاهي بيندازيم، هيچ سودي براي تهيه و توليد تجهيزات و مواد موردنياز پزشكي ــ دارويي كه براي چنين بحرانهايي حياتي است، وجود نداشته است.
در مورد غزه منطقهاي با تراكم بالاي جمعيت و دو ميليون مقيم، اخباري از حداقل سيزده مورد ابتلا به كوويدـ19 و تنها وجود 87 دستگاه تنفس مصنوعي داريم. همين طور در كرانه باختري رود اردن نزديك به 400 مورد ابتلا و دو مورد مرگ ومير گزارش شده است. از آنجايي كه اين منطقه و موضوع سرزمينهاي اشغالي غزه و كرانه باختري رود اردن، براي دههها دغدغه شما بوده است، اگر بخواهيد از منظر جهاني به اين بحران نگاه كنيد، چه معنايي براي ساكنان اين مناطق ميتواند داشته باشد؟
حتي تصور آن هم دشوار است. مردم غزه با دو ميليون جمعيت در «زنداني در فضاي باز» به تعبير سازمان ملل متحد و مردم دنيا، زير حملات مداوم اسراييل كه به عنوان قدرت اشغالگر در دنيا شناخته ميشود، قرار دارند. از زماني كه فلسطينيها در برگزاري اولين انتخابات آزاد در جهان عرب دچار اشتباه شدند و اشخاص نامناسب را انتخاب كردند، اسراييل تحريمهاي سخت بسياري را بر آنها اعمال كرده است. سياست اسراييل به روشني توسط داو ويسگلاس كه در راس سربازان اسراييلي براي عقب راندن ساكنان منطقه و نشاندن رژيم جديد گمارده شده بود، بيان شده است: «ما مردم غزه را تحت رژيم غذايي خاصي قرار ميدهيم، به قدري كه تنها آنها را زنده نگه دارد.» در چنين شرايطي اگر اين ساكنان مشكل جدي در سلامت داشته باشند، شايد بعد از چند هفته اجازه پيدا كنند به بيمارستاني در شرق اورشليم بروند. اگر كودكشان نياز به درمان پزشكي داشته باشد، ممكن است اجازه پيدا كند كه برود، اما مادر مجاز نيست او را همراهي كند. در وضعيت حاضر و شيوع اين بيماري كه هنوز تعداد معدودي مبتلا شدهاند، اگر اقدامات لازم انجام نشود و همهگيري گسترش يابد به فاجعه منجر خواهد شد. موسسههاي بينالمللي پيش از اين همهگيري، خاطرنشان كرده بودند كه تا سال 2020 غزه به سختي قابل سكونت خواهد بود. در حدود 95 درصد از آب منطقه كاملا آلوده است و ترامپ هم با قطع بودجهاي كه به اونرا يا آژانس امدادرساني و كاريابي براي آوارگان فلسطيني در خاور نزديك ميشد، عملا بودجه بيمارستانهاي فلسطيني را از بين برده است. البته او بهزعم خود دليل خوبي داشت و آن اين بود كه آنها به اندازه كافي از او تمجيد نميكردند و در مقابل او متواضع نبودند. از سويي اين تحريمها به گونهاي ديگر بر فلسطينيهاي ساكن اسراييل هم اعمال ميشود. فعالان حقوق بشر اخيرا با اشاره به مقالهاي در هارتز عنوان كردهاند كه اسراييل تعدادي ايستگاه عبوري تست كوويد-19 برپا كرده است كه فقط در منطقه يهودينشين قرار دارد و آنها براي اينكه اطمينان حاصل كنند كه فلسطينيها مطلع نخواهند شد، اعلانات مربوط به آن را فقط به زبان عبري و نه عربي منتشر كردهاند. نميدانم چطور ميتوانم احساساتم را در مورد اينگونه مسائل توضيح دهم.
در نتيجه اين همهگيري شاهد اوجگيري استبداد در بعضي ممالك هستيم. از ديد شما براي توقف اين قدرتطلبي به چه واكنشي در سطح بينالمللي نياز داريم؟ براي مثال رييسجمهور فيليپين رودريگو دوتريته، متحد ترامپ، به راحتي در مورد كشتن مردم صحبت ميكند. در هند شدت عمل بسيار در مورد حدود 1.3 بيليون از مردم بدون هيچگونه حمايتي صورت ميگيرد. ميدانيم كه دونالد ترامپ در هند حضور يافت و هيچ اشارهاي به اين شيوع نكرد آن هم درست زماني كه همهگيري در حال اوج بود. جالب اينكه آنها استاديومي را با جمعيت صد هزار نفر براي حضور او پر كردند. از سوي ديگر ويكتور اوربان نخستوزير مجارستان كسي كه به امر خود و بدون راي و صلاحديد مردم بر مجارستان حكومت ميكند را داريم كه رفتارهاي ارتجاعي از خود نشان ميدهد. چگونه قادر خواهيم بود كه اينگونه واكنشها را به پاسخهايي ترقيخواهانه تغيير دهيم؟
به هند اشاره كرديد، نارندرا مودي نخستوزير هند يك هندوي ناسيوناليسم افراطي است كه بهطور سيستماتيك در حال نابودي دموكراسي سكولار در هند و همين طور درهم كوبيدن جمعيت مسلمان اين كشور است. جرياني كه در كشمير در حال رخ دادن است بسيار دهشتناك است. در گذشته شرايط البته بسياراسفناك بود ولي حال رو به وخامت نهاده است. اعمال مقررات رفت و آمد كه در هند اجرا شد به شكلي شبيه به قتلعام اين جمعيت بود. مودي براي وضع يك مقررات منع رفت و آمد مطلق، براي جمعيتي حدود بيشتر از يك ميليون نفر، فقط يك هشدار كوتاه چهار ساعته در نظر گرفت. بسياري از آنها حتي جايي براي رفتن نداشتند. قسمت اعظمي از آنها كه در بخشهاي غيررسمي اقتصاد هند مشغول به كار بودند، به راحتي اخراج شدند و به آنها گفته شد به روستاهايتان برگرديد، روستاهايي كه ممكن بود هزاران مايل فاصله داشته باشند. از سوي ديگر اگر سياستهاي آب و هوايي موجود دنبال شود، جنوب آسيا از جمله هند به زودي غيرقابل سكونت خواهد شد. تابستان گذشته دماي هواي راجستان به 50 درجه سانتيگراد رسيد و همچنان در حال افزايش است. صدها ميليون نفر در هند به آب دسترسي ندارند، كم شدن اين منابع كه هر دو دولت هندوستان و پاكستان به آن نيازمندند، ميتواند به جنگ اتمي بين اين دو كشور بينجامد. اما بعضي چون ترامپ و دوست او ژاييربولسونارو رييسجمهور برزيل از اينگونه رخدادها شادي ميكنند. بولسونارو البته با ترامپ بر سر اينكه چه كسي بدترين تبهكار در اين سياره است به رقابت برخاسته است. او به برزيليها ميگويد اين چيزي نيست. فقط يك سرماخوردگي ساده است و ما برزيليها در مقابل آن ايمن هستيم. حال هر چه وزير بهداشت و مسوولان امر سعي در قبولاندن جدي بودن اين خطر داشته باشند، تغييري در اين شخص روي نخواهد داد.
اما چگونه ميتوان با اين واپسگرايي و استبداد بينالمللي مقابله كرد؟
براي اين منظور بايد مراحلي را طي كرد. اميدوارم كه با طي اين مراحل، ترقيخواهي بينالمللي بتواند بر واپسگرايي غلبه كند. اگر در سطح مردم به اين مراحل بنگريم اين دور از ذهن نخواهد بود. مردم در سراسر دنيا از طريق گروههاي سازمانيافته سياسي مردمي، سازمانها و نهادهاي خودياور كه در حال افزايش هستند، ميتوانند اقدام كنند. براي مثال با وجود انفعال دولت برزيل در همهگيري ويروس كرونا در محلهاي فقيرنشين در فاولاس، يك گروه تبهكار كه هميشه معضلي براي مردم بومي بودهاند با تغيير مسير خود به شكل اعجابآور و مردمپسندي به نيرو و بازويي براي حمايت از سكنه و اعمال استانداردهاي سلامت تبديل شدهاند. اينگونه موارد قابل ستايش است و از قدرت مردم سخن ميگويد. مردم نبايد نااميد شوند و بايد به تلاش خود براي تغيير دنيا ادامه دهند. همانگونه كه در گذشته در شرايط بسيار سختتر از خود استواري نشان دادند. تنها در اين صورت است كه شانس تغيير به سمت ترقيخواهي بينالمللي را خواهيم داشت. البته يادآورمي شوم كه در سطح دولتها هم نمونههايي از اين واكنشهاي ترقيخواهانه را داشتهايم. در مورد اتحاديه اروپا، براي نمونه اگر نگاهي به آلمان بيندازيم، متاسف ميشويم از تعريفي كه آلمانها از اتحاد به ما ميدهند. ميدانيم كه آلمان در اين همهگيري بسيار خوب عمل كرده است. آنها احتمالا كمترين ميزان مرگ و مير در دنيا را داشتهاند. درست در كنار آلمان، شمال ايتاليا به شكل محنت باري در حال دست وپنجه نرم كردن با اين همهگيري است. آيا آلمان هيچ حمايت و كمكي كرده است؟ به هيچوجه. در حقيقت آلمان حتي سد راه صدور اوراق قرضه اروپا براي ايتاليا شد، كه براي چنين شرايط اسفناكي در نظر گرفته شده بود تا كمي از مشكلات كشورهاي درگير بحران بكاهد. اما خوشبختانه براي ايتاليا كمك از نيمكره غربي، كشور كوبا رسيد. بله دوباره كوبا مانند گذشته احساسات شگفتآور بينالمللي خود را با فرستادن دكترها و متخصصان پزشكي به نمايش گذاشته است و ميبينيم كه در نقطه ديگر اين كره خاكي چين كمكهاي مادي را فراهم ميكند و تمام اينها و نمونههاي ديگر مراحل و قدمهايي هستند كه براي ترقيخواهي بينالمللي در سطح كشورها شاهد هستيم.
منبع: https: //youtu. be/zRvqkUoiKJo
اين قانونزداييها از دوره رونالد ريگان آغاز شده است. او با همراهي و فرامين اشخاصي چون ميلتون فريدمن سراغ گزينه «هر قدر كه دوست داري بدزد.» رفت، با اين توجيه كه اين نمود آزادي است. بله از ديد آنها آزادي يعني دستبرد زدن به حقوق مردم در ابعاد وسيع با ايجاد قوانيني چون بهشت مالياتي و بازخريد سهام.
نارندرا مودي نخستوزير هند يك هندوي ناسيوناليسم افراطي است كه بهطور سيستماتيك در حال نابودي دموكراسي سكولار در هند و همين طور درهم كوبيدن جمعيت مسلمان اين كشور است. جرياني كه در كشمير در حال رخ دادن است بسيار دهشتناك است.