حسين مرعشي، سخنگوي «كارگزاران سازندگي» در توضيح تاثير بحران سلامت و اقتصاد بر رويكرد حزب
سرمايهگذاري دولت هاشمي و خاتمي نبود، كشور اداره نميشد
نگاه «كارگزاران سازندگي» همواره توسعهمحور بوده است. همچنين مسير رسيدن به اين توسعه را با رويكرد مبتني بر اقتصاد آزاد ترسيم كردهاند. باتوجه به اينكه امروز كشور درگير بحران سلامت و بحران اقتصادي است.آيا در نگاه و رويكرد اقتصادي كارگزاران نيز تاثيرگذار خواهد بود و ممكن است نگاه اين حزب را تعديل كند يا تغيير دهد؟
با نگاهي به نظامهاي اقتصادي دنيا، امروز نميتوان نظام اقتصادي را يافت كه تنها برمبناي كاپيتاليسم و اقتصاد آزاد خالص باشد. در حال حاضر نظامهاي اقتصادي دنيا مختلط است و آزادترين نظامهاي اقتصادي دنيا هم حداقلها و محدوديتهايي را پذيرفتهاند و مداخله محدود دولت در مواقع بحران نيز جزو واقعيتهاي پذيرفته شده آزادترين اقتصادهاي دنياست. اين مساله كه روشن است اما آنچه «كارگزاران» ميخواهد به آن توجه دهد اين است كه اساسا اقتصاد كشور را نميشود در يك دوره طولاني در شرايط بحراني نگه داشت. در حال حاضر آنچه مشكل ايران را تشديد كرده اين است كه ما براي يك دوره طولاني اقتصاد را در مرزهاي نهايي بحران نگه داشتهايم، بنابراين حاشيه امن براي اقتصاد باقي نگذاشتهايم و يك بحران سلامت چون كرونا يا حوادث و بحرانهاي مشابه آن، ميتواند يكباره شوكهاي مهمي را به اقتصاد ايران وارد كند كه به هيچوجه مصلحت كشور نيست. در واقع آنچه در شرايط امروز از سوي «كارگزاران سازندگي» مورد تاكيد قرار دارد اين است كه بايد هميشه كشور در شرايط عادي اداره شود، اقتصاد بايد تا حدي در حاشيه امن قرار داشته باشد، كشور بايد ذخاير استراتژيك لازم و دولت امكان مانور داشته باشد. اينكه بخواهيم چندين سال كشور را با كسري بودجه اداره كنيم، صادرات حداقلي نفت داشته باشيم، كارخانهها ذخاير استراتژيك نداشته باشند و... كشور را آسيبپذير و ضربهپذير ميكند. اينكه دولت بايد در مواقع بحران مداخله كند، مورد پذيرش كارگزاران نيز هست اما آيا دولتي كه در حالت عادي كسري بودجه چند هزار ميلياردي دارد، ميتواند 100 هزار ميليارد هم در بحران كرونا هزينه كند؟ طبيعي است كه نميشود.
اساسا اين وضعيت اقتصادي و بحران سلامت
در رويكردهاي سياسي - اقتصادي «كارگزاران سازندگي» تاثيري گذاشته يا خواهد گذاشت؟
ما در مواجهه با اين بحرانها به تجربه ارجاع ميدهيم. «كارگزاران» معتقد است اگر امروز ايران ميتواند بدون نفت خود را اداره كند، دقيقا نتيجه سرمايهگذاريهاي دوره آقاي هاشمي و خاتمي در صنعت نفت، گاز، پتروشيمي، صنايع فولادي و فلزي و... صورت گرفت. اگر اين سرمايهگذاريها صورت نميگرفت الان ميخواستيم با چه منبعي كشور را اداره كنيم؟ آنچه ما دنبال ميكرديم و ميكنيم اين بود كه بايد در كشور سرمايهگذاري صورت گيرد و منابع خارجي ارزانقيمت وارد اقتصاد ايران شود و حالا كاملا مشخص شد كه درست بوده است. امروز تمام مقاومتي كه ايران ميتواند از خود نشان دهد ناشي از سرمايهگذاريهاي قبل است.
اينكه به گذشته و تجربه پيشين ارجاع ميدهيد، يعني رويكردهاي قبلي حزب پس از اين دوران تقويت هم شده است؟ عملكرد كشورهاي سوسيال دموكرات در اين بحران تاثيرگذار نبوده است؟
بله! الان درس بزرگي براي اقتصاد ايران است. اگر امروز پارسجنوبي نبود، اگر امروز حدود 700 ميليون مترمكعب در روز گاز طبيعي و گازوييل صادر نميكرديم، اگر امروز بيش از 50 ميليارد تومان صادرات صنايع فلزي نداشتيم، از كجا و چطور ميتوانستيم كشور را بدون نفت اداره كنيم.
الان سوسياليستيترين كشور جهان كه چين است، اگرچه نظام بسته سياسي خود را حفظ كرده اما اقتصادش را جهاني و ليبرالي كرده است. اگر چين امروز يكي از قدرتهاي جهاني شده به دليل سياستهاي سوسياليستي نيست، بلكه به دليل سياستهاي تعاملي با دنياست. توسعه صادرات، سرمايهگذاري، واردات تكنولوژي و... در شكلگيري چين امروز تاثيرگذار بوده است. چين در 3 دهه بزرگترين واردكننده سرمايه و تكنولوژي بوده است و حجم زيادي از ماشينآلات و... وارد كرده تا بتواند اين اقتصاد را بسازد. كدام كشور سوسياليستي را ميشناسيد كه با اقتصاد دولتي، اقتصادي جهاني داشته باشد؟ الان چندين سال از فروپاشي شوروي ميگذرد اما آيا كالاي روسي در بازار ميبينيد؟ البته موضوع جديدي هم نيست، چراكه پشتوانه واقعي اقتصادهاي دنيا توليد است و توليد در سيستمهاي اقتصاد آزاد جواب ميدهد، نه اقتصادهاي بسته.