حقايق پزشكي و ترسهاي مردم
پرستو پزشكزاد
ايسنا خبري را منتشر كرد: يك بازيكن فوتبال تركيه كودك خردسال خود را از ترس ابتلا به كرونا كشت. البته اين خبر ربطي به بيماري كرونا ندارد، كشتن يك كودك خردسال به خودي خود يك اورژانس روانپزشكي است چه برسد كه قاتل پدر كودك باشد.
اما بايد به حجم اضطرابي كه بخشي از مردم را در خود غرق كرده، توجه كرد. ويديويي از يك خانم پزشك مبتلا به كرونا پخش شد كه در آن اظهار كرد از كودكانش براي پس از مرگ والدينش نظرخواهي كرده كه ترجيح ميدهند، قيم بعدي آنها كدام فرد از خانواده باشد؟ تمام شرح حالي كه اين خانم پزشك از بيمارياش ميداد، فرقي با بقيه موارد آنفلوآنزا يا بقيه سرماخوردگيهاي شديدي كه همگان تجربه كردهاند، نداشت. شايد بهتر است يادي كنيم از آن آنفلوآنزاي شديد سال 95 كه بسياري از قربانيان خود را با يك بيماري شبهآسم شديد به جا گذاشت، آسمي كه تا بيش از 6 ماه ادامه يافت.
كرونا فرقي با بقيه سرماخوردگيها و يا آنفلوآنزاها ندارد. هر دو آنها طيف وسيعي از يك بيماري خفيف تا شديد دارند كه مبتلايان را به درجاتي درگير ميكند. در تعدادي از موارد كرونا و آنفلوآنزا باعث مرگ و مير ميشوند كه درصد زيادي از آن در بيماران مبتلا به يك بيماري زمينهاي مزمن است. تفاوت كرونا تنها در درصد اندكي مرگ و مير در افراد سالم است كه اغلب آنها هم در روزهاي اول بيماري خود را خفيف پنداشته و مراقبتهاي نگهدارنده را شروع نكردهاند. كرونا مثل بقيه سرماخوردگيها به سرعت منتشر ميشود. در هر زمستان چند نفر را سراغ داريد كه حتي يك سرماخوردگي را تجربه نكرده باشند؟
آيا تمام اينها معادل آن است كه كرونا را فراموش كنيم و به زندگي پيش از كرونا برگرديم؟ خير، تمام اينها معادل آن است كه از اضطراب بيهوده جلوگيري كنيم، تغيير ايجاد شده را بپذيريم و برنامه معمول زندگي خود را تغيير دهيم. از تجمعات انساني پرهيزكنيم، در مواجهات روزمره فاصله اجتماعي را رعايت كنيم و پوشيدن ماسك را بخشي از توجهات روزانه قرار دهيم و مهمترين نكته آن است كه از دريافت اخبار كرونا از هر منبعي پرهيز كنيم. اين اخبار براي عموم مردم نه تنها فايدهاي ندارد بلكه باعث بيماري اضطراب ميشود كه خود درمان پيچيدهاي دارد. اين اخبار باعث ميشود كه مردم در كنار اين بيماري، زندگي را از خاطر ببرند و تغيير موجود را درك نكنند. به عنوان مثال اخباري كه از انتشار ويروس از وراي ماسكها دست به دست ميشود هيچ اعتبار علمي ندارد. شما نميدانيد دو طرف ماسك چه افرادي نشستهاند. آيا افراد در فاز بيماري فعالاند؟ آيا ناقلهايي هستند كه در مرحله قبل از شروع علائماند؟ يا ناقلهايي كه علائم را نشان نخواهند داد؟ حتي در انتقال بيماري ايدز از طريق سوزن آلوده هم درصد ابتلا يكسان نيست چه برسد به بيمارياي كه اطلاعات ما از آن بسيار اندك است. پس اگر از اخبار فاصله گرفته شود و اين بيماري هم مثل بقيه جوانب زندگي پذيرفته شود، تطابق خود مردم راهكارهاي خلاقانهاي براي پيشبرد زندگي را نشان خواهد داد. در صدر تمام توجهات اميد است مردم درك كنند كه زندگي به اصطلاح مدرن امروزي، خطرات ناهنجار زيادي را به همراه دارد. شايد كرونا باعث تجمع نيروي مردماني شود كه ميفهمند فردا براي حفظ طبيعت دير است، مردماني كه ميدانند نگاهباني از طبيعت، نگهباني از سلامت انسان است، كه نگهباني از سلامت انسان از درمان او بسيار مهمتر است. در سايه بيمارياي كه بيشترين اثرش برانگيختن توجه انسان است براي جلوگيري از فاجعه فراگير احتمالي در آيندهاي نزديك.