• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4661 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۷ خرداد

شرمساري

محمد خيرآبادي

دوستان و آشناياني دارم و داريد كه طي 10 سال گذشته به روش‌هاي مختلف اعم از تحصيلي و كاري و... از ايران به كشورهاي مختلف دنيا مهاجرت كرده‌اند. خيلي از آنها بعد از گذشت اين چند سال توانسته‌اند جاي پاي خود را به نحوي محكم كنند و تابعيت، مليت يا شهروندي كشورهاي مقصد را با زحمت فراوان به دست بياورند. هر كدام خود را با قوانين آن كشورها هماهنگ كرده‌اند و به سختي‌هاي زيادي تن داده‌اند. چنان‌چه به پيشرفت تحصيلي نياز بوده خوب درس خوانده‌اند. چنان‌چه بايد كار نسبتا ثابتي به دست مي‌آورده‌اند يا درآمد ماهيانه خود را بالا مي‌برده‌اند اين كار را كرده‌اند. چنانچه محل سكونت‌شان نبايد از يك محدوده خاص بيرون مي‌رفته، حرف گوش داده‌اند و در همان‌جا كه براي‌شان مشخص شده سال‌ها زندگي كرده‌اند. چنان‌چه بايد آهسته مي‌رفته‌اند و مي‌آمده‌اند و كارنامه‌شان را از جرم و خطا پاك نگه مي‌داشته‌اند، به بهترين شكل مثبت بودن خود را نشان داده‌اند. درنهايت قانون تكليف‌شان را مشخص كرده و گفته يا اين شرايط را احراز مي‌كنيد و پاسپورت، كارت اقامت دايم و هر مدرك معتبر ديگر كشور ما را به دست مي‌آوريد يا اينكه ما از پذيرفتن شما معذوريم. كاري به اينكه چرا مهاجرت كرده‌اند و آيا مهاجرت خوب است يا بد ندارم. بحثم ارزش داوري در اين باره نيست. فقط دارم چيزي كه اتفاق افتاده، مي‌بينيم و مي‌شنويم را گزارش مي‌دهم. از طرف ديگر دوستان و آشناياني دارم و احتمالا شما هم داريد كه پدر و مادرشان بيشتر از30 سال قبل از افغانستان به كشور ما مهاجرت كرده‌اند، خيلي از آنها همين جا به دنيا آمده‌اند و هنوز حتي از معمولي‌ترين حقوق يك شهروند درجه دو هم محرومند. واقعا دردناك و تاسف‌انگيز است كه انسان‌هاي شريف بسياري هنوز در كشور ما نمي‌دانند چه بايد بكنند تا شهروند ايران باشند. واقعا ديدن و شنيدن برخوردهاي ناعادلانه و دور از انسانيت با آنها چيزي جز شرمساري به بار نمي‌آورد. انسان‌هايي كه نمي‌دانند ديگر چند سال بايد آهسته بروند و بيايند تا بتوانند مانند يك شهروند عادي درس بخوانند، كار كنند، به بانك و بيمه بروند و يك گواهينامه رانندگي بگيرند. انسان‌هاي شريفي كه نه تنها مصداق «هر كس به نزد باري تعالي به جاني ارزد البته بر اين خوان به ناني ارزد» هستند بلكه فراتر از اين، خيلي بيشتر از خيلي‌ها در كشور ما خدمت كرده‌اند، كار كرده‌اند و بار از دوش شهر و كشور ما برداشته‌اند. قطعا در بين مهاجران افغانستاني مجرم و خطاكار بوده و هست. اما همه آن افغانستاني‌هايي كه در جبهه براي ما جنگيدند يا در جهاد سازندگي ما كار كردند يا پروژه‌هاي عمراني ما را بر دوش خود گذاشتند، آنهايي كه سالم و شريف و بدون كوچك‌ترين جرم و ناهنجاري زندگي كرده‌اند و فرزندان‌شان در ايران به دنيا آمدند، درس خواندند و سخت‌ترين كارهاي ما را انجام دادند، اينها را ما براساس چه قانوني از حقوق ابتدايي شهروندي محروم مي‌كنيم؟ من هميشه ترجيح داده‌ام به جاي جوالدوز زدن به مسوولان، به خودمان سوزن بزنم. 
اما اين بار با اينكه از نگاه‌هاي تبعيض‌آميز و خودبرتربينِ بسياري از دوستان و هموطنانم نسبت به مهاجران افغانستاني ناراحت و دلگيرم، مي‌خواهم از رفتار ناعادلانه و غيرانساني ساختار قانوني كشور و مسوولان امر شكايت كنم. آن هم نه از منظر اينكه بسياري از كارهاي مثبت انجام شده را ناديده بگيرم و نه از بابت اينكه بگويم چيز زيادي از مباحث حقوقي مي‌دانم، بلكه مي‌خواهم بگويم حقيقتا شيريني موفقيت دوستان و عزيزان‌مان در آن سوي مرزها وقتي كه مليت و پاسپورت اروپايي و كانادايي و استراليايي مي‌گيرند (البته اگر در مجموع اين خروج سرمايه‌هاي انساني موفقيت محسوب شود) در كام ما محو و تلخ مي‌شود، وقتي كه سرنوشت مردم افغانستان را در ايران مي‌بينيم. چگونه شاد باشيم و هورا بكشيم؟ آنها نيز مردمند و ما نيز انسانيم. چگونه به خود بباليم كه بچه‌هاي ما و دوستان ما هر جاي دنيا رفته‌اند موفق بوده‌اند؟ وقتي كه مي‌بينيم مردماني ديگر به كشور ما آمده‌اند نه در پي بهشتي وعده داده شده كه در جست‌وجوي امنيتي و ناني و زندگي شرافتمندانه‌اي و آن وقت معلوم نيست چه زماني و بعد از گذراندن چه مراحلي و با چه شرايطي مي‌توانند مثل يك شهروند عادي زندگي كنند؟ بيشتر از 30 سال گذشته و هيچ‌كس زحمت اينكه براي آنها قانون روشن و شفاف بگذارد به خود نداده است. حقيقتا وقتي دوستي پيغام مي‌فرستد كه درخواستم قبول شده و حالا با خيال راحت در فلان كشور كار و زندگي مي‌كنم، نمي‌دانم چگونه بخندم و چشم بر زندگي سخت و دشوار مهاجران افغانستاني در ايران ببندم؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون