ماندگاري در حافظه شعرخوانان
ماشاالله خطير
دكتر شفيعيكدكني اديب، نويسنده، پژوهشگر و در عين حال فقيه است اما پيش از همه اينها شاعر.
از كودكي بنا به رهيافتهايي كه از پدر ميگرفت به سوي جهان پر رمز و راز و سحرآساي شعر روانه شد. او نخستين جلوههاي آموزش را در حوزه دين و شعر توامان به خود ديد. او علاوه بر پدر از جانب مادر هم به ميراث و غريزه شاعري مهيا بود و مادرش هم-اگرچه نوشتن نميدانست- غريزه شاعري داشت و در شعر طبعآزمايي ميكرد.
از شفيعيكدكني كتابهاي شعر متعددي منتشر شده كه از آن ميان ميتوان به «زمزمهها، شبخواني، از زبان برگ، در كوچهباغهاي نِشابور، بوي جوي موليان، از بودن و سرودن، مثل درخت در شب باران، هزاره دوم آهوي كوهي و حالا طفلي به نام شادي» اشاره كرد.
در «هزاره دوم آهوي كوهي» و در بزرگداشت هزارمين سال سروده شدن اين بيت، سفري به قلمرو تاريخ ايران كرده و بدينگونه ارتباط و اتصال شعر خود را با ادبيات كهن فارسي بيان كرده است. «هزاره دوم آهوي كوهي» شعري است سرشار از اشارات، اعلام و اصطلاحات تاريخي. شاعر سعي كرده است در آن با استفاده از زبان ادبي فاخر، تناسب محكمي ميان صورت و محتوا ايجاد كند. اصولا شعر يك نياز دروني است كه در زبان شكل ميگيرد و به فعليت ميرسد. زباني كه از امكانات و عناصر خاصي بهره برده و به درجه هنري رسيده است. در سايه كاربست همين عناصر و امكانات است كه ساختار شعر شكل ميگيرد.
شاعر با كمك گرفتن از اين اصول، زبان شعري خود را از زبان عادي متمايز كرده و با استفاده از اين تمهيدات زيباشناختي، وحدت خاصي ميان صورت و محتواي شعر برقرار كرده است. راز مقبوليت شعر «هزاره دوم آهوي كوهي» در استفاده بجا و مناسب از همين روابط ساختاري در كليت شعر است.
در تقسيمبندي اين مجموعهها، بيشتر، حال و هواي شعري ملاك بوده است تا زمان سرودن.
به همين دليل تك و توك نمونههايي از دهه 40 هم در ميان اين مجموعهها ميبينيد؛ با اينكه بخش اعظم شعرها مربوط به سالهاي آخر دهه 50 و تمامي دهه 60 است و 5 سالي از دهه 70.