نگاهي به طنزپردازي فريدون توللي به بهانه سالمرگش
اختلاس با سين يا صاد؟
احسان رضايي
نهم خرداد، سالروز درگذشت يكي از شعراي معاصر بود كه به اندازه اهميتش، در بين عموم شناخته شده نيست: فريدون توللي. درباره توللي و تاثيرش بر احياي قالب چهارپاره، بايد جداگانه سخن گفت. اينجا ميخواهم درباره طنز او چيزكي بنويسم. توللي در دهه پرشور ۱۳۲۰ وارد فعاليتهاي سياسي شد و بعد از كودتاي ۲۸ مرداد هم از سياست كنار كشيد به كنج عزلت كتابخانه دانشگاه شيراز رفت. در اين فاصله او در نشريات مختلفي مطلب مينوشت. از جمله اين مطالب، ستون طنزي بود كه با اسم «التفاصيل» نوشت و سال ۱۳۲۴ مجموعهاي از 75 قطعه از اين مطالب طنزآميز در كتابي با همين عنوان منتشر شد. اين مطالب، در قالب نقيضه و پارودي نوشته شده. موضوع يا لغتي مطرح شده و سپس به شكل لغتنامهها و تذكرههاي قديم، در باب ريشه آن لغت و حكايات و اشعار مربوط به آن شرحي طنز آمده. كتاب از حيث اشتمال بر طنز اجتماعي و نيز احاطه توللي بر ادبيات كهن (آن هم در بيست و چند سالگي) بسيار اهميت دارد و نامش در تاريخ طنز ايران خواهد ماند. براي نمونه، مدخل «اختلاس» را از اين كتاب بخوانيد و ببينيد كه حدود هفتاد سال پيش در سال ۱۳۲۴ اوضاع از چه قرار بوده:
*
و اختلاس بر وزن اسكناس، اندر لغت سرقت را گويند و اخصِ آن سرقت ديوانيان است از خزانه و در تسميه اين كلمه عقايد متفاوت است؛ زمرهاي كتابت آن را با صاد كرده و ريشه آن را «خلوص» دانستهاند و حجت ايشان اينكه مامور مختلس را ارادت و اخلاص چنان است كه كيسه خويش را از خزانه ديوان فرق ننهد و جدايي در ميانه نبيند، چنانكه شاعر فرمايد:
قطعه
خلوصنيت و اخلاص چون به پيش آمد
ز جيب خويش منه فرق، جيب دولت را
ببر ز كيسه ديوان و قصر و كاخ بساز
به خويش راه مده خواري و مذلت را
گروهي ديگر اختلاس را از «اختلال حواس» گرفته و به همين علت مختلسين را از سياست و مجازات معاف دانستهاند.
قطعه
ز اختلال حواس است اختلاس، اي دوست
كه هوشيار بدين كار تن نخواهد داد
جنون محض بود، ورنه مرد روشنراي
تن از براي يكي پيرهن نخواهد داد!
خواجه علي طفيلي در رساله «مصباح المختلسين» اختلاس اندك را تحريم فرموده و حجتي كه آورده اين است كه چنين مختلس را ياراي ارضاي فراتران خود نيست و گاه باشد كه معترضين بر وي حسد برند و به زندانش اندازند.
قطعه
در پي دانه مرو همچو كبوتر كه ترا
عاقبت بهر يكي دانه به دام اندازند
صيد كن شيرصفت، نيم بخور، نيم ببخش
تا به هر جا كه روي بر تو سلام اندازند!
و بر مختلس است كه در امر اختلاس همت بلند دارد و از مسروقات خويش بخشي گران، نثار فراتران كند و بقيت آن به نام خويش و پيوند به كار ابتياع ضياع زند و عمر در شادكامي به سر آورد كه گفتهاند:
شعر
تو دزدي ميكن و در كيسه انداز
كه دزدان راست در اين ره سرودي
اگر دزدي نباشد در ادارات
در استخدام دولت نيست سودي