مردسالاري در پوشش دين
فيلم داستان كشته شدن يك دختر به دست پدر و برادر كوچكش است كه در زيرزمين خانه قديمي خاك ميشود. دختري كه مردان خانواده مدعياند، او آبروي آنان را برده و لكه ننگ شده و بايد از ميان برود. فشار هنجاري از سوي عموي آن دختر به پدرش براي كشتن دختر، نمادي از ذهنيت مردان خانواده است همچنان كه در ماجراي رومينا نيز شاهد فشار مشابهي هستيم. داستان فيلم حول و حوش وجود گور و خاطره اين دختر در منزل و آگاهي اعضاي خانواده از اين ماجراست و 3 نسل با آن زندگي ميكنند و حوادثي رخ ميدهد كه موضوع بحث اين يادداشت نيست. البته در طول فيلم تعارض پدر و پسر قاتل از ارتكاب اين جنايت برجسته است. از يك سو از نظر احساسي از اين واقعه متاثر هستند و هر دوي آنان در ادامه روي قبر آن دختر بارها گريه ميكنند و در عين حال چقدر راحت و بيدغدغه او را كشتند و خاك كردند.
پيش از ديدن فيلم اين پرسش برايم مطرح بود كه چرا اين فيلم اجازه نمايش پيدا نكرده يا هنگامي هم كه پيدا كرد چرا چند روزي بيشتر طول نكشيد كه دو باره ممنوع شد؟ اكنون ميخواهم پاسخ اين پرسش را بدهم.
به طور دقيق نميدانم كه علت رسمي منع نمايش آن چيست؟ ولي دو مورد را شنيدهام. يكي سياهنمايي از وضعيت جامعه ايران، ديگري وجود صحنه خشن در ابتداي فيلم كه منظور همان صحنه كشتن دختر است. به نظرم هر كدام از اين دو باشد، علت اصلي نيست. آنها فقط بهانه هستند. بنده با هنر فيلم آشنايي ندارم ولي شايد بهتر بود كه صحنه زدن سنگ به سر دختر به صورت كامل نمايش داده نميشد و فقط پايين آمدن آن و ساكت شدن دختر به تصوير درميآمد. ولي اگر منظور از خشونت وجود همين صحنه باشد، راهحل وجود داشت به علاوه آن قدر مشابه اين صحنهها در فيلمها يا زندگي روزانه در فضاي مجازي ديده ميشود كه اثرگذاري خشونتورزي آن كمرنگ ميشود. درباره سياهنمايي نيز بايد گفت اين اتفاق در اصل مربوط به دهها سال پيش است و ربطي به جامعه امروز ندارد كه بخواهد مصداق سياهنمايي باشد. به علاوه حتي اگر به جامعه امروز هم مربوط باشد، واقعيتي است كه بايد به آن پرداخت. شاهد آن نيز با قتل رومينا از غيب هم رسيد، اتفاقا صحنه قتل رومينا خشنتر و سياهتر از صحنههاي اين فيلم است.
پس علت توقيف چيست؟ علت آن در فيلم پاسخ داده شده است. واقعيت اين است كه به لحاظ مباني شرعي بدون هيچ شك و شبههاي چنين كاري خلاف شرع و دين است. در اين ذرهاي ترديد نيست. اين جنايت حاصل فرهنگ مردسالار و سنتي است كه در عمل كوشيدهاند، توجيهات ديني نيز براي آن پيدا كنند و با گذشت زمان مرز ميان دو فرهنگ مردسالار و فرهنگ ديني را از ميان بردهاند. چون بسياري ديگر از رفتارهاي موجود و شايع در جامعه كه به نام دين انجام ميشود ولي هيچگونه ريشه ديني ندارد، سهل است كه به شدت ضدديني است. مثل همين اتهام به دختربچهاي كه مرگ او را رقم زده است. در واقع همانها كه به نام دين و با پنهان شدن پشت آن، فرهنگ مردسالار و زنستيز را بازتاب داده و دختر بيگناه را ميكشتند، امروز نيز از همان زاويه با پنهان شدن پشت دين با انتشار اين فيلمها مخالفت ميكنند و به نام دفاع از ارزشهاي ديني، مانع از طرح اين مسائل هستند. در حالي كه اتفاقا ارزشهاي ديني موافق طرح اين رويدادها و محكوم كردن آنهاست. قرآن هم كشتن بيدليل دختران را به پرسش كشيده. اتفاقا اين فيلم ميتوانست دستمايه آن قرار گيرد كه مرز ميان ارزشهاي اصيل ديني را با ارزشهاي مردسالار و زنستيز پررنگ و دامن ارزشهاي ديني را از اين رفتارهاي ضد ديني پاكيزه كند ولي طرفداران ارزشهاي جاهلي و سنت غيرديني برحسب شرايط زمانه، خود را پشت دين پنهان ميكنند.
مساله اساسي اين است كه سنت و دين چنان در ايران ممزوج شدهاند كه متمايز كردن آنها از يكديگر سخت شده است. حتي بسياري از متوليان دين نيز از تن دادن به اين ضرورت پرهيز ميكنند. در نتيجه بخشي از ارزشهاي سنتي كه در حال افول و از ميان رفتن است با پوشش دين خود را آرايش ميكنند تا بلكه با كمك قدرت ديني به بقاي خود ادامه دهند در حالي كه اين رفتار در درجه اول موجب تضعيف ارزشهاي ديني ميشود كه شده است. همچنان كه در قتل فجيع رومينا اين اتفاق افتاد و عدهاي سعي كردند اين رفتار را كه ريشه در سنت جاهلي و مردسالار دارد با ادبيات ديني توجيه كنند كه موجب انزجار مخاطب از نگاه ديني آنان شده است.