براي وطنم مبارزه ميكنم
نيوشا طبيبي
فيلم مستند «بزم رزم» ساخته سيد وحيد حسيني را قبلا به همراهي دوستانم ديده و لذت برده بودم. خبر نمايش آنلاين و انتشار ديويدي آن را كه شنيدم، بلافاصله و دوباره نشستم به ديدنش. پرداختن به موضوع موسيقي ايراني از اين مدخل يعني حماسه جنگ به حد كافي جذاب است، اگر اين سوژه همراه با پژوهش دقيق، تدوين هنرمندانه و استفاده درست و بجا از تصاوير آرشيوي باشد، نتيجهاش فيلمي ديدني خواهد بود. نقش موسيقي در جنگها و لحظات حساس زندگي اجتماعي بسيار مهم است و دفاع مقدس از اين قاعده بيرون نيست، اگرچه موسيقي و موسيقيدانان در آن زمان سخت مورد بيمهري و حتي ظلم قرار گرفتند و با اينكه در هر بزنگاهي پا پيش گذاشتند و كنار مردم ايستادند و تنزه طلبي نكردند و در گوشه عافيت پنهان نشدند، ناديده گرفته شدند و كسي آن طور كه بايد دغدغههاي آنان را نديد و نشنيد. شاهد اين ادعا آهنگ ها و تصنيف هايي است كه در حافظه جمعي اغلب ايراني ها ثبت شده ولو اينكه خيلي از مردم ندانند اين آثار در چه موقعيتهاي سخت و طاقتفرسايي ضبط و توليد شده اند. كافي است به روايت بيژن كامكار، حسين عليزاده و مجيد درخشاني از كم و كيف توليد اين آثار گوش كنيد تا ببينيد اين بزرگواران كاري كرده اند كارستان بيآنكه از كسي توقع حمايتهاي مادي و معنوي داشته باشند.
اين فيلم با جستوجو در پي آهنگساز قطعهاي از موسيقي نظامي كه به «مارش پيروزي» يا «مارش حمله» در زمان جنگ معروف شده بود، آغاز ميشود. سالهاي جنگ، اين قطعه در پي پيروزينيروهاي ايران از راديو پخش ميشد. هميشه به اين صورت اتفاق ميافتاد: برنامه عادي راديو ناگهان قطع ميشد، صداي طبل نظامي و جمله «شنوندگان عزيز توجه فرماييد…» و مارش پيروزي پخش ميشد كه اجرايي بيكيفيت و ضبطشده در فضاي آزاد داشت. در آن زمان آنقدر گرفتاري بود كه كسي به صرافت ضبط پاكيزه و استوديويي آن قطعه بر نيامده بود، همين اجراي فالش و خراب براي شنوندگان مژدهبخش و شاديآور و هيجانانگيز بود. سالها نميدانستيم كه آهنگساز اين قطعه كيست و اصلا از كجا آمده. پاسخش را در اين مستند ميبينيد و از همين جا فيلم تماشاگر را صيد ميكند. خاطرات و حرفهاي بزرگترين هنرمندان موسيقي ايران در اين مستند، ديدني و شنيدني هستند. كساني كه بهرغم ظلم و تنگيهاي فراواني كه بيدليل بر آنها رفت، پشت به ميهن نكردند. در معاش و زندگي به سختي و تنگي و گرفتاري افتادند ولي هرگز وطن را ترك نكردند. آنها هنوز هم شريف و محترم باقي ماندهاند و البته گذر ايام قدر و منزلت و ارزش آنها را نزد ملت ايران بالاتر برد. اين مستند نام كساني را يادآوري ميكند كه زيباترين و ماندنيترين قطعات موسيقي شريف ايراني را ساختند و از سر بيمهري در گوشه عزلت بدرود حيات گفتند و بخت آن را پيدا نكردند كه در دوره زندگي خود قدر ببينند و بالا بنشينند. شخصيتي مانند «مجتبي ميرزاده» كه بيترديد از نوابغ آهنگسازي و نوازندگي موسيقي ايراني و كردي بود چنين عاقبت تلخي داشت. قطعا بسياري از ما نميدانستيم - يا اگر ميدانستيم فراموش كرده بوديم - كه سرود بسيار زيباي «شهيد» با مطلع «به لاله در خون خفته، شهيد دست از جان شسته…» ساخته اين استاد بزرگ است. اين موسيقي حماسي بسيار زيبا، با تنظيم فوقالعاده آن، در روزهاي انقلاب و جنگ شوري در دلها برپا ميكرد. آن را در اينترنت بجوييد و بشنويد. (فهرست بلند آثار او را هم ببينيد.)
حسين عليزاده و بيژن كامكار از جمله فرهيختگان شريف اين هنر پاكيزه و متعالي، سخنان و خاطراتي شنيدني از دوران مبارزه و همراهي با مردم و تلاش براي اداي دين به ميهن و البته كژمداريها و آزارهايي كه بيجهت ديدهاند، دارند. حسين عليزاده - كه واژه استاد براي ايشان كم است - جملهاي تاملبرانگيز ميفرمايند: «(اين گرفتاريها) و تضادهايي كه اتفاق ميافتد در جايي است كه من عاشقش هستم يعني ايران. پس اينطور نيست كه من خودم را از آن دور بدانم و بگويم در «آنجا» اين اتفاقات ميافتد... من در وطنم عليه وطنم مبارزه نميكنم، در وطنم ميمانم و براي (اصلاح امور) وطنم مبارزه ميكنم...».
آنها - عليزاده، كامكارها، ميرزاده و روشنروان- و ديگر موسيقيدانان محترمي كه در اين سالها ماندند و كار كردند، ميهن و فرهنگ ملي و مردم را از خواب و خوراك و رفاه خود و خانوادههايشان بيشتر دوست ميداشتهاند. آنها بيادعا به مردم و ايران خدمت كردهاند، زحمت كشيدهاند، سختيها ديدهاند. با آنكه موسيقيشان پيوندي عميق با تاريخ و ادبيات و هنر ايران داشت، مضايق فراواني بر آنها تحميل شد و ظلمها بر آنها رفت. اين فيلم اداي احترامي به تلاش اين فرهيختگان شريف است. اگر «بزم رزم» را نديدهايد، پيشنهاد ميكنم ببينيد.