طلاي سرخ به بهايمس!
عبدالحسين طوطيايي
زعفران يا طلاي سرخ همواره زينتبخش اقليم خشك و نيمهخشك كشورمان بوده است. محصولي كه با نياز اندك خود به آب و برآمدن در اراضي كم بازده، نشاني از هوشمندي تاريخي كشاورزان كشورمان را با خود داشته است. كيمياگراني كه از رخسار زرد و مسين كوير، سرخي طلا برگرفته و بر طراوت زندگي افزودند. سطح كشت زعفران در كشورمان حدود 110 هزار هكتا ر و با عملكرد چهار و نيم كيلو در هكتار 95 درصد از توليد جهاني آن را به خود اختصاص ميدهد. صادرات فلهاي زعفران در سال 1398 حدود 350 تن و درآمد ارزي آن حدود 400 ميليون دلار برآورد شده است. در شرايطي كه زعفران را به مبلغ هر كيلوگرم هزار دلار صادر كردهاند كه قيمت همين كالا پس از فرآوريهاي تجاري در بازارهاي بينالمللي بين 3 تا 4 هزار دلار بوده است. در سالهاي اخير و در نوسانات شديد ارزش پول ملي، درآمد كشاورزان از فروش اين محصول تا كيلويي 500 دلار هم كاهش داشته است. در مروري از گزارشات رسانهاي سالهاي گذشته اين محصول طلايي همواره دو تنگناي عمده در قالب انتقاد، شكوه و گلايه مطرح بوده است. يكي از اين تنگناها وجود يك سيستم دلالي قدرتمند است كه محصول كشاورزان را به قيمت حدود 50 درصد فروش صادراتي ميخرد. مشكل كليدي ديگر عرضه فلهاي و ارزان اين محصول به بهاي معادل يك چهارم ارزش بينالمللي آن است. تنگناهايي كه توليدكنندگان زحمتكش به طور مستقيم و غيرمستقيم بازنده اصلي آن هستند و متاسفانه تاكنون براي آنها راهحلهاي كاربردي و كاملي ارايه نشده است. به عنوان مثال در شرايطي كه سهم اسپانيا در توليد جهاني زعفران كمتر از نيم درصد است اما 30 درصد صادرات جهاني اين محصول را در اختيار داشته و زعفران ايراني را بعضا به 20 برابر قيمت خريد آن صادر ميكند. جالب اينجاست كه سهم بيش از 90 درصدي ايران در توليد جهاني زعفران اين توانايي را ميدهد كه سياست قيمتگذاري و كنترل تمامي بازار اين محصول در دنيا را در اختيار داشته باشيم. انتظار اين است كه سازمان تعاوني روستايي و در آغاز به كار مديريت جديد خود بتواند براي حل اين دو تنگناي مزمن نقشآفرين بوده و طرحي نو دراندازد. مصاحبه اخير مديرعامل سازمان مركزي تعاوني روستايي با خبرگزاري فارس براي برونرفت از اين تنگناها اما چشمانداز روشني را ترسيم نكرد. ايشان ضمن برشمردن مشكلات موجود اظهار كرد:«متاسفانه دلالي خريد زعفران در دستان چند نفر است و آنها اين محصول استراتژيك و ارزآور را به كمترين قيمت از كشاورزان خريداري ميكنند و به دو برابر قيمت در بازار ميفروشند.» او سپس افزود: راهكار ما اين است كه زعفران را از كشاورزان خريداري و در بازارهاي ديگر صادر كنيم. سال گذشته 72 تن زعفران به مبلغ 672 هزار ميليارد تومان از كشاورزان خريد حمايتي شد و به دليل اينكه باعث افت قيمت در بازار نشود به مصرفكنندگان نفروختيم و قرار است به كشورهاي ديگر صادر كنيم.... آقاي غنيزاده نهايتا براي برنامه آينده اضافه كردند: زعفران تا چند وقت ديگر برداشت ميشود و اگر ببينيم ورود ما به نفع كشاورز است حتما خريد حمايتي را انجام ميدهيم و اگر قيمت در بازار مناسب نباشد، انجام نخواهيم داد.» فرازهاي قابل تامل در اين مصاحبه به چشم ميخورد. اولا انتظار از سازمان تعاوني روستايي، تدوين نقشه راه براي مقابله با نوسانات بازار است. همان طور كه اشاره شد، سهم بالاي كشورمان در توليد جهاني زعفران جايگاهي را فراهم ميكند كه خودمان بايد سياستگذار و برنامهريز بوده و نه اينكه منتظر نوسانات بازار باشيم. مورد ديگر آنكه چه نيازي است كه سازمان با استفاده از اعتبارات دولتي و به بهانه حمايت از توليدكننده، كار خريد و صادرات را خود انجام دهد؟ با توجه به راهبرد توليگري وزارت جهاد كشاورزي آيا بهتر نيست، شبكه توليدكنندگان طلاي سرخ را به امكانات صادرات مجهز كرده و تنها به صيقل دادن اين مسير و حذف بروكراسي اقدام كنيم؟ در چنين گزينهاي خود به خود نقش واسطهها كمرنگ و توليدكنندگان خود به امر صادرات خواهند پرداخت و كلام آخر آنكه اي كاش مديراني در اين تراز و قبل از اجرايي شدن به ارايه برنامههاي آينده خود مبادرت نكنند. بدون ترديد حلقههاي قدرتمند واسطههاي صادركننده و با اشراف به زير و بم قوانين موجود، چه بسا به خننثيسازي برنامههاي حمايتي مبادرت كنند. آيا هيچ فرمانده لايقي در جبهه جنگ به افشاي برنامههاي آتي خود اقدام ميكند؟ اميد است كه سازمان تعاوني روستايي بيش از اين از گذاشتن بار اضافي بر انبوه وظايف ريز و درشت وزارت كاسته و در مسير واگذاري تصديگري امور به ظرفيتهاي مردمي بكوشد تا بيش از اين طلاي سرخ كشورمان به بهاي مسي فروخته نشود.
پژوهشگر كشاورزي