نگاهي به فيلم مهمانخانه ماه نو، ساخته تاكفومي تسوتسويي
بحران ماهيت شخصيت
كامل حسيني
تا چه حدودي «مهمانخانه ماه نو» به عنوان محصول مشترك ايران و ژاپن در لايههاي آشكار و پنهان خود توانسته است از دگرگونيهاي رواني، درد و غم فراق، شادي حاصل از رفت و برگشت شخصيتهايش به دو اقليم ايران و ژاپن، روايتي هيجانانگيز بسازد؟ البته ظاهرا آغاز روايت از تنشها ميان نماينده دو نسل نزديك به هم يعني مادري جوان به نام نوشين و دخترش مونا شكل ميگيرد؛ يعني درست در نتيجه تلاشهاي نوشين به هدف بيدار كردن مونا از افتادن به چاهي كه پيشتر مادر در آن افتاده است. بعدها با پيشروي روايت، شخصيتي ديگر وارد ماجرا ميشود كه قدرتمندترين عامل تداوم بيشتر تنشهاست يعني «تاكشي». در اينجا احتمالا از همين نقطه از روايت يعني تلاش براي كشف راز چنين شخصيتي توسط مونا براي تماشاگران و حتي مونا در ماجراي وجود مردي ناشناس در زندگي نوشين تعليقها و غافلگيريهايي به دنبال خود ميآورد، اما ادامه ماجرا به گونهاي ديگر رقم ميخورد زيرا چه از سر دلسردي و نااميدياش در برابر حفرههاي روايت و چه به سبب غافلگير شدن و... باشد؛ برخي تماشاگران به دنبال باز شدن گره از بحران ماهيت شخصيت «تاكشي» از خود ميپرسند كه چرا و چگونه بيشترين تنش و اوج بحران فيلم به اين شخصيت گره خورده است؟ شخصيتي كه حضور عاطفي مبهمي در زندگي نوشين داشته است و جز آرزوي مثلا ديدن مونا كنش بسيار جدي ديگري از او ديده نميشود. در واقع با تداوم كشمكش و بحرانها در پس انگيزه عاطفي براي ديدن مونا توسط تاكشي ظاهرا اگر چه در يك فلاشبك باز هم راز پدر واقعي مونا آشكار نميشود اما در عين حال گره ديگر از حقيقت تاكشي باز ميشود ولي مشكل از اينجا آغاز ميشود كه مونا پرس و جو در مورد ماهيت پدر واقعياش را رها ميكند؛ چرا؟ حقيقتا همچنان نميتوان پاسخي چندان روشني براي اين موضوع پيدا كرد. البته احتمالا اين، تنها پرسش رها شده نيست، بلكه مواردي آشكارا براي تماشاگر بلاتكليف رها شدهاند و كمترين اطلاعات ممكن به عنوان دليل كه نشان دهد مواردي اينچنيني بايد پنهان شوند تقريبا به طور چشمگيري ديده نميشوند. هيچگاه معلوم نيست كه چه تهديد و موانعي وجود دارد كه نوشين ماهيت و اسم پدر واقعي را براي دخترش مونا بازگو نميكند آن هم مادري كه از طرز برخي رفتارهايش معلوم است با دخترش در عين نظارت سختگيرانه اما رابطهاي نسبتا دوستانه دارد. همچنين برگرفتن نام فيلم آن هم از نام مهمانخانهاي كه بهطور ضعيفي انگيزه نوستالژيكش در زندگي مادر مونا و حتي نوشين بيان شده است، اندكي عجيب به نظر ميرسد. از طرفي ديگر البته اين فيلم تا حدودي توانسته است فراسوي مرزها گونهاي از وابستگي دوستانه و پدرگونه انسانها (مثلا تاكشي به مونا) را نشان دهد؛ يا مثلا فضايي در دنياي امروزين را به تصوير بكشد كه در آن مانند برخي نماهاي تكثير و منعكس شده شخصيتها در آيينهها يا نمايش از پشت شيشهها؛ وجودشان به سبب دروغ گرفتن به همديگر و پنهان كردن حقايق وجودشان غيرحقيقي و به تصويرهاي دوگانه بدل ميشوند.