• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4676 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۵ تير

كرونا و فاصله

فاطمه باباخاني

پدر و مادرها خيلي زودتر از آنچه فكر كني پير مي‌شوند. يك باره نگاه مي‌كني و مي‌بيني كمرشان دو تا شده، دست‌شان مي‌لرزد، لك‌هاي قهوه‌اي روي پوست‌ دست‌شان زده. وقتي دور باشي و هر چند ماه يك‌بار ببيني‌شان اين فرآيند پير شدن خود را به شكل عيان‌تري نشان مي‌دهد. انگار كه لحظه‌اي چشم باز مي‌كني و مي‌بيني نه تو آن كودك سابقي و نه آن اقتدار در پدر و مادر هست، به يك‌باره قد كشيده‌اي و آنها در اين فرآيند خم شده‌اند، چونان جوانه‌اي كه از كنار گلي بيرون مي‌زند، زير سايه آن بالا مي‌آيد و گل آرام آرام مي‌پژمرد. 
آنها كه در شهر و كشور ديگري به دور از خانواده زندگي مي‌كنند، آنها كه زندگي‌شان در حبس مي‌گذرد و امكان ملاقات ندارند، اين گروه‌ها بيش از هر كسي در يك ملاقات، در يك تماس تصويري يا در يك سفر چند روزه مي‌بينند چه روزهايي را از دست داده‌اند. اين گروه‌ها همه يك دغدغه و تشويش دارند، تلفن زنگ بخورد يا خودشان تماس بگيرند و صداي پشت خط‌، اندكي لرزان باشد. دل‌شان به هزار راه مي‌رود وقتي تماس مي‌گيرند و آن سوي خط كسي پاسخگو نيست. آن زمان كه تنها هستند به اين فكر مي‌كنند يعني پدر و مادر را بار ديگر مي‌بينند. حتي در بدترين شرايط زيستن كه باشند، گوشه‌اي از ذهن‌شان هميشه اين است كه آيا از اين سختي كه مي‌كشند والدين‌شان هم آزار مي‌بيند؟ زندگي دور از پدر و مادر و داشتن سهم تلفن و ملاقات‌ها و ديدار‌هاي گاه به گاه زيستن در يك اضطراب هميشگي است، گاه اين ترس خود را كنار مي‌زند و روز ديگري با شنيدن خبر يك بالا رفتن و پايين آمدن فشار اوج مي‌گيرد و انسان را دچار استيصال مي‌كند. 
براي رهايي از اين تشويش است كه شايد خيلي‌ها از خير رفتن به شهر ديگري براي زندگي مي‌گذرند، برخي تن به مهاجرت نمي‌دهند و مي‌گويند دلار 20 هزار تومان هم كه باشد و زندگي هر چقدر هم سخت شود باز همين جا مي‌مانيم، برخي تصميم مي‌گيرند خيلي آرام و آهسته بيايند و بروند و با هيچ چيزي كاري نداشته باشند و ... با اين همه نمي‌شود گفت آنها كه مهاجرت مي‌كنند، آنها كه به اجبار يا براي تغيير به شهر ديگري مي‌روند، آنها كه در حبس هستند و روزگارشان پشت ميله‌ها مي‌گذرد كساني‌اند كه دغدغه والدين ندارند، همه اين افراد در اين روزها كه كرونا اوج گرفته، زماني كه پرخطرترين گروه‌ها سالمندترين هستند، بيش از پيش نگران خانواده‌ و به ويژه پدر و مادرشان هستند. اين روزها خط‌هاي تلفن و شبكه‌هاي اجتماعي پر از است از پيام‌هاي راه دور و نزديكي كه مراقب خودت باش، سعي كن زياد بيرون نروي، تماس‌هاي‌تان را كنترل كنيد، خودتان بايد مراقب خودتان باشيد، الكل در شهر پيدا مي‌شود يا نمي‌شود. آنها كه والدين‌شان در شهر ديگري هستند در موج دوم كرونا باز تصميم مي‌گيرند رفتن‌شان را به آينده موكول كنند، آنها كه در كشور ديگري زندگي مي‌كنند، از اين دوري دچار استيصالند، آنها كه زنداني‌اند به والدين‌شان توصيه مي‌كنند با وجود شوق ديدار به ملاقات نيايند. زندگي براي آنهايي آسان است كه خانواده‌شان در نزديكي آنها زندگي مي‌كنند گرچه در اين ايام چندان ساده نيست اما آنها اين شانس را دارند كه با اندكي هراس همچنان ديدارهاي هفتگي‌شان را داشته باشند. اين گروه با رعايت حداقل‌هايي از فاصله اجتماعي يا انتخاب وسيله نقليه امن‌تر همچنان به ديدار خانواده مي‌روند، آنها كه گرچه جمع‌شان اندكي تغيير كرده اما از اين فرصت برخوردارند كه بتوانند والدين‌شان را ببينند و بدانند چنانچه مشكلي پيش بيايد در كنار آنها خواهند ماند تا از اين مرحله بگذرند. 
موج دوم كرونا اين روزها كشور را در برگرفته در حالي كه ما ترس ابتداي اسفند را كنار گذاشته‌ايم و گمان مي‌كنيم زندگي به روال سابق خود بازگشته است. قربانياني كه هر روز به آمار فوت‌شدگان كرونا افزوده مي‌شوند به ما يادآوري مي‌كنند براي جلوگيري از مرگ كساني كه مي‌توانند پدر، مادر، عضوي از خانواده يا حتي خود ما باشند اندكي بيشتر احتياط كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون