پايان راه...
سروش صحت
مسافري كه عقب تاكسي كنارم نشسته بود، نگاهم كرد و گفت: «چند وقت پيش ديدم يه مطلبي يه جايي نوشتيد كه توش گفته بوديد «همه راه يه جا ميره، اين يعني چي؟»» گفتم: «يه جملهاي هست كه ميگه «همه راهها به رم ختم ميشود، اين همون بود.»» مرد گفت: «آخه اينجوري نيست، هر راهي يه جايي ميره.» راننده گفت: «اتفاقا درسته، همه راهها يه جا ميره.» مرد گفت: «كي گفته؟ يه راه ميره شمال، يه راه ميره جنوب، يكي ميره چپ، يكي ميره راست، يكي بالا، يكي پايين.» راننده پرسيد: «بعدش چي؟» مرد گفت: «بعدش دوباره يكي ميره اينور، يكي ميره اونور، يكي اينطرف، يكي اونطرف.» راننده گفت: «بعدش چي؟ هركي هرجا بره بعدش چي؟... آخر همه راهها يكيه.» مرد گفت: «ببخشيد من پياده ميشم.» و موقع پياده شدن گفت: «راه من از شما جدا شد.» راننده راه افتاد و گفت: «آخرش راه اون هم با ما يكيه... ته همه راهها يكجاس.»