ادعاهايي تازه مبني بر شهادت احمد متوسليان مطرح و توسط برادرش تكذيب شد
۱۳ هزار و ۸۷۹ روز پس از سفري بيبازگشت
مرجان زهراني| ۱۳ هزار و ۸۷۹ روز بعد، هنوز مدعياند كه زنده است و باز ميگردد كه رخت شهادت به تن نكرده است. اما درست در سالروز ربوده شدنش و درست ۳۸ سال از احتمال شهادت و براي بازگرداندن پيكرش هم زمزمههايي شنيده ميشود. حاج احمد متوسليان اگر زنده باشد قطعا شمايل يك جوان سپاهي ۲۹ ساله را ندارد. ۶۷ سال و اندي سن، گرد پيري بر صورت و موهايش نشانده و احتمالا نا و رمق آن رزمنده جوان را هم كه يكتنه جبهه غرب را مديريت ميكرد، ندارد. حاج احمد متوسليان در تمام اين سالها، فرمانده ربوده شده و يوسف گمگشتهاي بود كه قرار است به كنعان بازگردد. حالا درست در آستانه ۳۸ سالگي مفقود شدنش، صحبت از شهادت است و بازگرداندن جاني كه سالهاست، غريبانه مدفون مانده.
پايان انتظار ۳۸ ساله؟!
ابتدا يك كانال خبري تحت عنوان «نيمه محرمانه» كه گفته ميشود متعلق به يكي از نمايندگان اصولگراي مجلس است، يك روز مانده به سالگرد ربوده شده حاج احمد متوسليان مدعي شد كه «بنا بر خبرهاي رسيده، بالاخره انتظارها به سر رسيد و بعد از ۳۸ سال پيكر مطهر شهيد والامقام حاج احمد متوسليان و 3 همرزم او شهيدان سيدمحسن موسوي، تقي رستگارمقدم و كاظم اخوان پيدا شده است و به زودي به ايران بازخواهند گشت.» پس از آن احسان محمدحسني، مسوول سازمان هنري، رسانهاي اوج از موسسات نزديك به يك نهاد نظامي يادداشتي بلندبالا منتشر كرد كه در آن ربوده شدن حاج احمد و ۳ همرزمش نيز مدعي شد كه خبر آوردهاند «فاتح راستين خونينشهر» و ۳ همرزمش پس از ربوده شدن و سپري كردن ايام كوتاهي در اسارت نيروهاي شبهنظامي فالانژ وابسته به رژيم صهيونيستي در ساحل مديترانه تيرباران شدهاند و محل دفن ايشان هم مشخص است و اگر «منافعي در زندهنمايي و پيكرهاي دور افتاده از وطن براي عدهاي خاص نباشد حتما آن جريان مصلحتانديش و منفعتطلب هم برابر مطالبه عمومي مردم و اصحاب رسانه، مقاومت نخواهند كرد و تسليم اراده و پيگيري منسجم و يكپارچه خواهند شد» تا دستكم تير ۱۴۰۰ يعني ۳۶۵ روز ديگر سپاه قدس با همكاري وزارت خارجه و همراهي حزبالله لبنان با تفحص و آزمايش DNA اين پرونده قطور را به پايان برسانند و پيكر حاج احمد و يارانش را به وطن بازگردانند. ادعاي شهادت و يافتن پيكرهاي اين ۴ نفر تا ظهر ديروز از سوي هيچ مقام يا نهادي به صورت رسمي دستكم تا نگارش اين گزارش تاييد نشد و نه اطرافيان و خانواده متوسليان، نه سپاه پاسداران، نه وزارت خارجه و نه هيچ نهادي آن را تاييد نكرد. تنها بعدازظهر جمعه وزارت خارجه بيانيهاي صادر كرد و نوشت:«همانطور كه طي اين سالها اعلام شده، شواهد و قرائن گوياي آن است كه ديپلماتهاي ربوده شده در لبنان به نيروهاي اشغالگر رژيم صهيونيستي تحويل داده شده و متعاقبا به سرزمينهاي اشغالي منتقل شدهاند و اكنون در زندانهاي اين رژيم نامشروع به سر ميبرند.» همچنين وزارت خارجه در اين بيانيه ضمن قدرداني از همكاري و اقدامات دولت لبنان براي تعيين سرنوشت 4 ديپلمات مذكور ازجمله ارسال نامه براي دبيركل وقت سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۰۸، كه در آن بر ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني تاكيد شده، بار ديگر از مقامات لبناني همچنين از دبيركل سازمان ملل متحد و صليب سرخ جهاني و ديگر نهادهاي بينالمللي مجدانه خواسته تا به وظيفه ذاتي، حقوقي و انساني خود در پيگيري اين پرونده عمل كنند و تمام تلاش خود را براي روشن شدن وضعيت ديپلماتهاي ربوده شده به كار برند و در همين چارچوب، مجددا بر پيشنهاد خود مبني بر تشكيل كميته حقيقتياب از سوي صليب سرخ جهاني تاكيد كرده است. خبر شهادت احمد متوسليان و احتمال بازگرداندن پيكرش به ايران در فضاي مجازي بازخورد و واكنشهاي بسياري داشت. همچنين محمدمهدي همت، فرزند شهيد همت از همرزمان نزديك به حاج احمد در اكانت توييتري خود نوشت كه «خبر شهادت عموي عزيزم حاج احمد متوسليان و همراهان غريبش در همان ابتداي اسارت به گوش ميرسد. گويا محل دقيق پيكرها هم اعلام شده است. ميخواهيد مرد و نامرد را بشناسيد، ببينيد چه كسي پاي كار ميايستد.» هرچند تمامي اين ادعاها ساعاتي بعد از سوي امير متوسليان برادر حاج احمد تكذيب شد. او به باشگاه خبرنگاران جوان گفت كه بعد از اين همه سال آزمايش DNA ديگر براي حاج احمد معنا ندارد.
فرمانده ربوده شده
اگر زنده بود ۶۷ ساله بود. فروردين ۳۲ در محله مولوي تهران به دنيا آمد و در كودكي شاگرد شيرينيفروشي پدرش شد. پس از آن وارد هنرستان صنعتي شد، بعد از اتمام دوره به خدمت سربازي رفت. در شيراز دوره تخصصي تانك گذراند و پس از اتمام دوره به استخدام يك شركت خصوصي درآمد كه او را به غرب ايران منتقل كرد. همزمان مشغول فعاليت سياسي و انقلابي بود و در خرمآباد مدتي در بازداشت به سر برد. يكسال مانده به انقلاب در رشته مهندسي الكترونيك دانشگاه علم و صنعت ايران پذيرفته شد. پس از پيروزي انقلاب به سپاه پيوست و در اسفند ۵۷ كه ناآراميهاي كردستان آغاز شد به اين منطقه رفت. پس از آزادسازي سنندج و جاده پاوه -كرمانشاه مسوول سپاه پاوه شد. اوايل خردادماه 59 شهرستان مريوان را آزاد كرد و مسووليت سپاه مريوان را برعهده گرفت. در ديماه 60 عمليات محمد رسولالله از 2 محور مريوان و پاوه روي منطقه خرمال توسط او و ابراهيم همت رهبري شد كه اين عمليات سنگ بناي تاسيس تيپ ۲۷ رسولالله است. پس از موفقيتها در جبهه غرب، متوسليان از سوي محسن رضايي مسووليت گرفت تا راهي جبهه جنوب شود. او سال ۶۱ در عمليات بيتالمقدس منجر به آزادسازي خرمشهر شد. ماه بعد يعني در خردادماه ۶۱ او از سوي محسن رضايي، فرمانده وقت سپاه پاسداران ماموريت يافت تا همراه با هياتي رسمي از مسوولان سياسي و نظامي ايران راهي سوريه شود تا از آنجا براي ياري حزبالله لبنان و مبارزه با اسراييل به جنوب لبنان بروند. بر اساس اسناد موجود و صدايي كه از محسن رضايي براي نخستينبار در فيلم «ايستاده در غبار» (فيلم داستان زندگي احمد متوسليان به كارگرداني محمدحسين مهدويان) منتشر شد، امام خميني با اين تصميم مخالفت كرده و دستور بازگشت نيروهاي اعزامي را ميدهد. اما در آن شرايط متوسليان به بيروت رفته و از آنجا با سيدمحسن موسوي، كاردار ايران در لبنان براي بررسي وضعيت موجود همراه ميشود. چهاردهم تيرماه همان سال اتومبيل سفارت كه حامل احمد متوسليان و ۳ همراهش بود توسط فالانژها متوقف و توسط نيروهايي اسراييل ربوده و گروگان گرفته ميشوند. از آن زمان تاكنون هيچ خبري در مورد اين ۴ ايراني ربوده شده در دسترس نيست. تنها سمير جعجع يكي از رهبران فالانژها پس از آزادي از زندان اعتراف كرد كه گروگانهاي ايراني به نيروهاي او تحويل داده شده سپس توسط آنان كشته شدهاند. اين در حالي است عيسيالعيوبي كه مدعي است ۱۰ روز در يك سلول با 4 ديپلمات ايراني اسير بوده در مراسمي با حضور فرماندهان و همرزمان حاجاحمد متوسليان گفته بود: «پس از ۱۰ روز به زندان آمدند و بر سر ما كيسه مشكي كشيدند. با خودروي جيپ ما را به ساحلي كه صخرهاي بود، بردند. هوا سرد بود. در آنجا من صداي تيراندازي شنيدم و مجدد من را بازگرداندند.» با اين حال آيتالله هاشميرفسنجاني نيز در خاطرات خود به نقل از برخي منابع شهادت اين ۴ ديپلمات را تاييد ميكند. او در خاطرات سال ۶۷ خود نوشته كه فرستاده رييسجمهوري كنيا اطلاع داده كه گروگانهاي جمهوري اسلامي در همان لبنان سال ۶۲ شهيد شدهاند. او سال ۶۹ نيز در خاطراتش نوشته كه «اطلاعات امريكا» ميگويد، گروگانهاي ايراني همان روزهاي اول به دست مارونيها كشته شدهاند. از آنسو اما حسن دهقان، مشاور نظامي رهبري و وزير دفاع دولت يازدهم نيز سال ۹۵ خبر داده بود كه احمد متوسليان و ۴ همراهش زندهاند. كما اينكه سيدحسن نصرالله، دبيركل حزبالله لبنان نيز تاكيد كرده بود كه نميتوان به گزارشهاي اسراييل مبني بر شهادت اين ۴ نفر اعتنا كرد. با اين حال سال ۹۸ كتابي تحت عنوان «سيوهفت سال» نوشته حميد داودآبادي، پژوهشگر جنگ منتشر شد كه ادعا ميكرد، حاج احمد متوسليان در روز اسارتش در لبنان به شهادت رسيده و مسوولان كشور از بيان صريح اين مساله شانه خالي ميكنند. اين پژوهشگر جنگ همچنين در گفتوگويي با سايت خبري «مشرقنيوز» مدعي شده بود كه «من مستندات زيادي دارم كه تكليف حاجاحمد را معلوم ميكند اما جايگاه حقوقي ندارم كه بخواهم آن را بيان كنم. من به عنوان يك محقق اگر سندها و بيان افراد مختلف را رسانهاي كنم، فردا همان افراد زير حرفهايشان ميزنند و من نميتوانم پاسخگو باشم.»
شائبه داستان يك اختلاف
اختلاف يكي از فرماندهان سپاه با حاجاحمد متوسليان همواره مطرح بوده است؛ اگرچه بنا به مصالحي كمتر كسي از آن سخن ميگويد. فارغ از اينكه اين روايت در افواه چقدر درست يا غلط باشد. قاسم ميرزايينيكو از همرزمان متوسليان ۳ سال پيش اختلاف ميان اين 2 فرمانده را در جريان گفتوگو با روزنامه «قانون» روايت كرده و در بخشي از اين مصاحبه گفته بود: «متوسليان انتقاد شديد نسبت به اين فرمانده داشت. به هيچوجه با او نميتوانست كار كند ولي به هر حال به خاطر منافعي كه بين سپاه و ارتش ايجاد شده بود و اين دو نهاد به هم نزديك شده بودند، احمد ميگفت وقتي اين دو نهاد با هم مشكلات را كنار گذاشتند و كار ميكنند، جفاست اگر ما نتوانيم با وجود مشكلات با يكديگر كار كنيم.» قاسم ميرزايينيكو از كميتهاي گفته كه با مسووليت سيداحمد موسوي كه برادرش جزو گروگانها و كاردار ايران در لبنان بود، تشكيل شد. اين كميته با رهبري نيز در ارتباط بود و بودجه مشخصي داشت. اولين كار كميته اين بود كه با رفقاي گرمابه و گلستان حاجاحمد و خانوادهاش مصاحبههايي داشت و تمام خصوصيات اخلاقي او را استخراج و تبديل به كد كردند. در ادامه اين تيم به دو بخش تقسيم شده، عدهاي در تهران كار را ادامه دادند و عدهاي نيز به لبنان رفتند. به گفته ميرزايينيكو تيمي كه به لبنان رفت اين كدها را به تشكيلات حزبالله و نفوذيها در زندانهاي رژيم صهيونيستي داد تا بتوانند اثري از ۴ ديپلمات ربوده شده، بيابند. پيشنهاد شد كه روي فردي به نام «ديويد دج» كه رييس انديشكدهاي امريكايي در بيروت و فرد صاحبنفوذي در لبنان بود و همه گروهها او را قبول داشتند، سوار شوند تا هم اطلاعات استخراج كنند و هم گزينه مناسبي بود براي اينكه بتوان او را با متوسليان و ساير گروگانها مبادله كرد. ميانه راه آنطور كه ميرزايينيكو روايت كرده يك روز محسن رفيقدوست پيام آورد كه اين شخص(ديويد دج) را بدهيد تا ببريم. اگرچه كميتهاي كه جستوجوي متوسليان را مديريت ميكرد، مخالف اين كار بود اما درنهايت اصرار و پافشاري برخي باعث شد كه اين فرد به رفيقدوست تحويل داده شود. گفته شده بود كه به اسلحه نياز داريم و بايد با سوريها هماهنگ شويم. آنها هم قبول كردهاند كه دج را تحويل گرفته و با ۴ گروگان ما مبادله كنند. اعضاي اين كميته همراه با دج و رفيقدوست راهي سوريه شدند اما اجازه ندادند كسي از اعضاي آن كميته از هواپيما پياده شود و درنهايت دج به سوريها تحويل داده شد و مقداري سلاح به ايران دادند.»