نگرش نفتي مجمع تشخيص
حميدرضا شكوهي
بهتازگي علي آقامحمدي، عضو بانفوذ مجمع تشخيص مصلحت نظام كه نقشهاي مهم و استراتژيكي در حوزه مشورتي و اجرايي در كشور داشته، سخناني درباره صادرات نفت مطرح كرده كه بسيار قابل تأمل است. او گفته: «بايد توليد نفتمان را به ۸.۵ ميليون بشكه در روز برسانيم. البته با توجه به تحريمها و اعمال فشارها اين امر نشدني به نظر ميرسد ولي زماني كه قرارداد خود را با كشورهايي نظير چين محكم منعقد كرده باشيم قطعا پشتوانه توليد خواهيم داشت. بايد توليد را افزايش دهيم چرا كه عربستان به ۱۱ ميليون بشكه، امريكا ۱۰ ميليون بشكه و روسيه به ۱۰ ميليون بشكه توليد ارتقا يافتهاند.» او چين را مشتري بالقوه نفت ايران توصيف كرد كه به پشتوانه همين مشتري عمده ميتوانيم توليد نفت خود را بالا ببريم. اين سخنان همزمان با انتشار خبرهايي درباره قرارداد راهبردي 25 ساله ايران و چين مطرح شده و اغلب از اين منظر به آن نگاه كردهاند اما زواياي ديگري هم دارد. براي بررسي موضوع بايد اندكي به عقب بازگرديم. اوج توليد نفت ايران در مقطعي كوتاه، پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، 6 ميليون بشكه در روز بود. اما به مرور زمان، ابتدا به خاطر اعتصابات نفتي، بعد ناآراميهاي پس از انقلاب و سپس جنگ 8 ساله، شاهد كاهش توليد نفت ايران بوديم. در زمان دولت سيدمحمد خاتمي و همچنين در پسابرجام، توليد نفت روزانه ايران به 4 ميليون بشكه در روز رسيد كه در سال 84 از اين ميزان هم فراتر رفت. اما تحريم، همواره مانعي اساسي در مقابل افزايش توليد و بهتبع آن صادرات نفت ايران بود؛ هر چند تنها مانع نبود. مشكل اساسيتر از تحريم، مشخص نبودن چشمانداز توليد نفت در ايران در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. در واقع هيچگاه توازني بين صادرات نفت خام و تبديل نفت به فرآوردههاي نفت و پتروشيمي و صادرات آن ايجاد نشد و به همين دليل هم عدم افزايش توليد و صادرات نفت، حتي با وجود تاكيد برنامههاي 5 ساله توسعه و سند چشمانداز 20 ساله، هيچگاه با انتقاد همراه نبود! درست مثل قراردادهاي نفتي با شركتهاي خارجي كه اگر قرارداد ميبستيد تا ميدانها را توسعه دهيد بايد توضيح ميداديد اما اگر قراردادي نميبستيد كسي از شما نميپرسيد كه چرا معطل ميكنيد! حالا در شرايطي كه تحريم نفتي، ميزان توليد نفت ايران را نسبت به 2 سال پيش نصف كرده، دوباره اظهارنظرهاي مخالفان خامفروشي شروع شده كه فيالمثل صادرات خرما را بايد جايگزين نفت كنيم! يا رييس سازمان توسعه تجارت كه كلا از فتحالفتوح سخن گفته كه «به بستن چاههاي نفت نزديك شديم!» گويا برخي مدعيان فراموش كردهاند كه اولا مشكل صادرات غيرنفتي ما اين نيست كه نفت صادر ميكنيم و توجه به يكي از اين دو، ديگري را نفي نميكند! ثانيا اگر نفت نباشد و در چاههاي نفت را ببنديم ديگر خبري از مواد اوليه براي توليد بسياري از صنايع ما كه از پتروشيمي حاصل ميشود نخواهد بود! اين گونه اظهارنظرها حاصل فقدان نگرش جامع و دقيق درباره اهميت افزايش توليد و صادرات نفت در ايران است. امروزه توليد نفت، يكي از مظاهر قدرت اقتصادي و حتي ديپلماتيك در جهان است و اصلا به همين دليل هم هست كه امريكا و روسيه در سالهاي اخير به اولين و دومين توليد كننده نفت جهان تبديل شدهاند و عربستان را پشت سر گذاشتهاند. آنها اهميت نفت را درك كرده و براي آن سند جامعي ترسيم كردهاند. اما ما هنوز در دعواي فروش نفت خام يا تبديل آن به فرآورده ماندهايم و توازني هم بين آن نميخواهيم - يا نميتوانيم - برقرار كنيم. حالا اينكه در چنين فضايي يك عضو پرنفوذ مجمع تشخيص مصلحت نظام از اهميت توليد روزانه 8.5 ميليون بشكه نفت سخن بگويد ميتواند نشاني روشن از تمايل نظام به افزايش قدرت نفتي ايران باشد كه هم از منظر اقتصادي و هم از منظر ديپلماتيك بسيار حائز اهميت است. ارزش نفت هر روز در دنيا كمتر، و توجه به گاز و انرژيهاي تجديدپذير بيشتر و بيشتر شده است. نفت، ديگر در زيرِ زمين يك ثروت محسوب نميشود و اگر قصد داريم آن را به ثروتي داراي ارزش افزوده تبديل كنيم بايد آن را استخراج كنيم. ماندن نفت در زيرِ زمين، يك خسارت بزرگ است. البته همچنان دو مانع بزرگ داريم، اولين مانع تحريم است و دومين مانع مشكلات قراردادي كه هنوز نتوانستهايم به مدل جذاب قراردادي با شركتهاي بزرگ برسيم. افزايش توليد نفت نيازمند جذب فناوريهاي جديد توليد و توسعه همهجانبه ميادين نفتي است و اين فناوري و سرمايه زماني جذب ميشود كه خبري از ريسك تحريم نباشد. سخن گفتن از توان توليد روزانه 8.5 ميليون بشكه نفت در روز، گام اول حركت در مسيري است كه بايد موانع ديگر آن را هم رفع كنيم. در غير اين صورت چند سال ديگر باز هم حسرت ميخوريم كه چرا فرصتها را از دست داديم.