تكثر سياسي و احزاب فعال راهي براي رسيدن به انتخاباتي پرشور
ابراهيم اميني
تجربه فعاليتهاي سياسي در ايران نشان داده كه با وجود افت و خيزهايي كه وجود داشته است، هرگونه تغيير و تحولي در اداره جامعه از طريق صندوقهاي راي تحقق پيدا ميكند. اين امر در انتخابات دوم خرداد سال 76 و پس از آن در انتخابات مجلس ششم به وضوح روشن بوده است. حتي در انتخابات خرداد سال 92 با توجه به اينكه فضاي خاصي بر كشور و فعاليتهاي سياسي حاكم بود ، ديديم كه باز از طريق همين صندوقهاي راي ميتوان در روش اداره كشور تغيير ايجاد كرد. و با طي همين مسير بود كه حسن روحاني به رياستجمهوري رسيد و نگرشها در اداره كشور به سمت عقلانيت، اعتدال و اداره كارشناسانه سوق پيدا كرد. در واقع در همه جاي جهان روال همين گونه است و براي تغيير فضاي سياسي كشور بهترين مسير صندوق راي است. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هم اين حق را به شهروندانش داده است. حق حاكميت بر سرنوشت يك موهبت خدادادي است كه خداوند به بندگانش اعطا كرده است و كسي نميتواند اين حق را در خدمت شخص يا گروه خاصي قرار دهد. فلسفه جمهوريت و مردم سالاري نيز اداره كشور بر مبناي آراي مردم است كه قانون اساسي ما آن را مورد شناسايي قرار داده است و همين اصل تاييدي است بر اينكه احزاب و گروههاي سياسي فعاليتهاي خود را براي كسب قدرت از طريق مشروع گسترش داده و در همين راستا ديدگاهها و برنامههاي خود براي اداره كشور را در زمان انتخابات به مردم ارايه دهند تا مردم در ميان سلايق و ديدگاههاي مختلف، مفيدترين آن را انتخاب كنند. فراموش نكنيم كه اين احساس از سوي شهروندان كه در تعيين سرنوشت و اداره كشور سهيم هستند براي تقويت مشروعيت و مقبوليت نظام سياسي لازم و ضروري است. به وجود آمدن اين حس در شهروندان يك كشور نيازمند فعاليتهاي سياسي و فرهنگي بر مبناي يك برنامهريزي منسجم است. براي تحقق اين مهم نميتوان نقش احزاب و گروهها را ناديده گرفت. به ويژه در دوران انتخابات اين نقش پررنگتر ميشود. در واقع اين احزاب و گروهها هستند كه موتور انتخابات را در جامعه روشن و توجه مردم را به مساله انتخابات جلب ميكنند؛ راهحلي منطقي و معقول كه همه سيستمهاي سياسي پيش رو در جهان از آن بهره ميجويند. دست يافتن به اين فضا نيازمند اين است كه امكان و فرصت كافي به همه جريانات سياسي كشور داده شود تا به بيان برنامهها و ديدگاههايشان بپردازند و به تدريج خود را به جامعه معرفي كنند. تكثر در جريانات سياسي كشور و به وجود آوردن اين امكان كه همه گرايشات خود را به جامعه عرضه كنند، ميتواند به نشاط سياسي در يك كشور بينجامد. به وجود آمدن فضاي يك انتخابات رقابتي، آزاد و عادلانه كمك ميكند تا شايستهترين افراد به كرسيهاي انتخابي راه پيدا كنند زيرا تجربه نشان داده است ضريب خطاي عقل و خرد جمعي پايين است و
تنها راه بسيج كردن خرد جمعي در جامعه ايجاد فضايي رقابتي و با نشاط است كه با حضور و فعاليت احزاب و همه جريانات سياسي دستيافتني خواهد شد.
امسال با توجه به اينكه انتخابات مجلس شوراي اسلامي و خبرگان پيشروست داراي اهميت فراوان است. بر هيچكس پوشيده نيست كه اصلاحطلبي و اصولگرايي دو جريان مهم و فعال در فضاي سياسي كشور هستند و رقابت اصلي ميان اين دو جريان است. ولي اين بدان معني نيست كه هر يك از اين دو جريان به راحتي به ائتلاف كامل خواهند رسيد، همچنان كه درانتخابات سال 92 تمامي تلاش بزرگان اصولگرا نتوانست به انسجام آنها منجر شود و همين اختلافات ميتواند در آرايش سياسي اصولگرايان براي انتخابات آينده تاثيرگذار باشد. اخيرا شاهد تحركات جرياني بوديم كه در راس آن محمود احمدينژاد حضور دارد. جريان احمدينژاد به خوبي ميداند كه سبد راي خوبي ندارد و به همين دليل تمايل به ائتلاف با اصولگرايان خواهد داشت اما با توجه به اختلاف نظرهاي زيادي كه ميان اين جريان و اصولگرايان سنتي وجود دارد و از نظر آنها جريان احمدينژاد امتحان خود را به خوبي پس نداده و كارنامه مطلوبي ندارد، ائتلاف ميان آنها بسيار بعيد است. با اين حساب جريان احمدينژاد تلاشش را به كار خواهد بست تا چهرههاي مطرحش را در قالب چهرههاي مستقل يا در ليستي جداگانه به جامعه معرفي و روانه مجلس كند. اما جريان ديگري كه امروز در مجلس هم حضور دارد جبهه پايداري است كه رهبري معنويش را آيتالله مصباحيزدي عهدهدار است، كسي كه جمله معروف «اطاعت از احمدينژاد اطاعت از خداست» را بيان كرد و هنوز هم اين جمله در ذهن جامعه فراموش نشده است. جبهه پايداري نزد اصولگرايان سنتي نسبت به جريان احمدينژاد مقبوليت بيشتري دارد و از همين رو شايد بتوان گفت احتمال ائتلاف ميان آنها و اصولگرايان سنتي خيلي بيشتر خواهد بود. اما جريان ديگري از اصولگرايان به رهبري علي لاريجاني تمامي تلاششان را خواهند كرد تا چهرهاي معتدلتر از خود به نمايش بگذارند و با بخشي از حاميان دولت به ائتلاف برسند.
در جبهه مقابل اما انسجام بيشتري به چشم ميخورد. هر چه باشد حاميان دولت و اصلاحطلبان تجربه موفقيتآميز انتخابات 92 را در توشه دارند و تمايلشان به ادامه دادن اين اتحاد و وحدت بيشتر است. تشكلهاي اصلاحطلب همانطور كه مصلحت ايجاب ميكند با وجود همه اختلافنظرهايشان ميتوانند به يك ائتلاف و انسجام كامل حول چهرههاي اصليشان كه در انتخابات 92 نقشآفريني كردند، دست پيدا كنند.
در هر صورت بايد گفت تا روزهاي انتخابات راه درازي باقي مانده است كه ميتواند دستخوش اتفاقهاي ديگري در آينده شود؛ پس قضاوت را به آينده موكول ميكنيم و چشم به راه روزهاي سرنوشتساز پيش رو ميمانيم.