مسير تكراري صداوسيما
شايد بهترين روش براي رسيدن به هدف تنبيهي و تأديبي به جاي ترتيب دادن يك مصاحبه پرحاشيه اين باشد كه اعتماد را به دستگاه قضا و دادگاهها باز گردانيم تا به خروجي اين دادگاهها يعني احكام صادر شده نيز اعتماد كنند. در واقع اگر دادگاههاي متهمان جنجالي بهصورت كاملا علني و حتي با حضور هيات منصفه و طي فرآيندي شفاف برگزار شود، همچنين فرآيند بازجوييها بدون اعمال فشارهاي رواني و فيزيكي صورت گيرد يا متهمان در انتخاب وكيل آزاد باشند، اساسا نيازي به چنين برنامهسازيها و تبليغاتي نيست كه اتفاقا تاثيري معكوس دارند.
در حال حاضر مخدوش بودن جريان اطلاعرساني در كشور منجر به بياعتمادي در همه زمينهها شده است. فرار مغزها، فرار سرمايهگذاران، فرار كارشناسها، فرار روزنامهنگاران، فرار هنرمندان و... ريشه در همين بياعتمادي عمومي دارد كه گريبانگير بسياري از دستگاهها و سازمانها شده و شهروندان را از كشور فراري ميدهد. در مجموع بايد درمورد رويكرد صداوسيما به مسائل و پروندههايي پرحاشيه و جنجالي تاكيد كنم كه بايد طرحي ديگر دراندازند و راه و مسيري كه پيش از اينبارها طي كرده اما نتيجهاي از آن حاصل نشده را تغيير دهند.