يادداشتهاي متفرقه كرونايي
محمد علي ابطحي
واقعا موج است؟ دومي است؟ يا همان اولي است؟ يا هنوز سبُك باران ساحلهاست و شب تاريك و بيم موجهاي اصلي در پيش است. هيچكس چيز قطعي درباره آينده كرونا نميداند. دكترها در همه جاي دنيا گيجطور به نظر ميرسند. يك ماه، يك سال، ۵ سال، در سرما، در گرما. كي تمام ميشود آيا؟ در اين ميان بايد قدر وزير بهداشت خودمان را بدانيم كه احتمالا با مرحوم نوستراداموس رابطهاش خوب است پيشبيني كرده كه بيترديد دوباره برميگرديم به روزهايي كه مردم عزيز كشورمان با سلامتي و شادماني در كنار هم زندگي كنند و ديري نخواهد پاييد و... ما كه بخيل نيستيم. انشاءالله بشود.
= هفته كرونايي سختي بود. هم سه رقمي. هم دو روز بالاي ۲۰۰ نفر فوتي. براي ما عادت شده بعدازظهرها پيجو ميشويم كه امروز چند نفر كرونايي رفتند؟ گاهي هر سه يا چهار دقيقه. يك نفر ايراني.
= بعد از يادداشت قبلي يكي برايم نوشته بود جناب ابطحي، به خاطر خاطراتي كه در ايام كرونا مينويسيد شما جاني دوستداشتني هستيد. از كوره در رفتم. نوشتم من جانيام؟ بعد ديدم مزه ريختن را از خودم ياد گرفته. يك بار در خاطرات روزانه كرونايي نوشته بودم كه كسي از من پرسيد روح و روان، چون يكي است، به جاي روحاني به شما ميشود گفت رواني؟ حالا اين آقا هم فكر كرده جان و روح يك معنا دارد، به جاي روحاني گفته جاني. ما آخوندها متلك خوردنمان ملس است. گفتم تازه اگر يك جاني اهل لار باشد ميشود لاريجاني. براي اينكه اشتباه نشود بگم كه برادران لاريجاني هيچ كدامشان لاري نيستند. آملي هستند. شر نشه برا ما. اين هم مزد خاطرات كرونانويسي. تازه آقاي موسوي لاري هم اهل لار نيست.
= اين هفته هم احوال چند تا دوستي كه كرونايي شدهاند را پرسيدم. از آقا ياسر خميني احوالات مادرش، عروس امام خميني را ميپرسيدم. ديروز بالاخره بعد از گذراندن روزهاي خيلي سخت، توانست به منزل برگردد. جداي از اينكه عروس امام و مادر حسن آقا و اينهاست. شخصا خيلي انسان محترم و اهل انديشه و متواضعي است. به صورت خانوادگي ارتباط فراواني داريم. تعريف دو را دور از يك
مقام نيست.
با محسن امينزاده هم تماس گرفتم. كرونا گرفته و قرنطينه است. دوست نازنيني كه در دوران طولاني زندان انتخابات ۸۸ خيلي مريضيهاي سختي را تجربه كرد. در دوران اصلاحات معاون وزير خارجه بود. الان هم تحليلهايش خيلي متفاوت و عميق است.
از مهدي فيروزان، رييس قديمي شهر كتاب هم كه خانوادگي كرونايي شدهاند، احوالپرسي كردم. داماد امام موسي صدر است و خدمات زيادي به فرهنگ و كتاب كرده است و مهمتر اينكه از قبل انقلاب دوستيم باهم. پروين خانم، همسر امام موسي صدر كه با اينها زندگي ميكند را زود فرستادند منزل يكي از اقوام كه مبتلا نشود. خداروشكر حال خودش و خانم حورا صدر، همسرش رو به بهبود است. از بعضيهاي ديگر هم احوالپرسي كردم. نميدانم چرا دوست ندارند كسي بفهمد كرونايي شدهاند.
= همزمان با كرونا گويا قرص x توهمزا توي آبها ريختهاند. من كه خيلي شبها فكر ميكنم كرونا شدهام. خانمم اخيرا ميگويد برو بخواب صبح خوب ميشي. خيلي به كرونا فكر نكنيم.
= با آن سختي انتخابات كرونايي مجلس برگزار شد. يادتان هست كه يكبار براي اينكه نمايندگان مجلس بتوانند انتخاب شوند، كرونايي شديم؟ خوب شد بي آنكه بفهميم چه كساني كانديدا شدهاند، انتخابات برگزار شد و توانستيم بعدش قرنطينه برويم. هنوز مجلس جديد رسمي نشده بود دو نفر از كرونا فوت شدند. ديروز هم يكي ديگر از نمايندگان كرونايي شد و فوت كرد.
= اثرات روحي - رواني كرونا را نبايد دست كم گرفت. بزرگ و كوچك و رييس و مرئوس هم فرقي نداره. كي فكر ميكرد احمدينژاد خودمان تفنگش را زمين بگذارد استاد شجريان را زمزمه كند؟
= توي اين هفته سريال سوئدي خلافت را ديدم. ماجزاي زنان اروپايي است كه به القاعده در شهر رقه ميپيوندند. دوستش داشتم. فيلم «فيلم mullholland را هم ديدم. حيرتانگيز بود.
= واقعا كسي ميدانست وقتي زينب خانم تلويزيون ميگفت هركس دوست نداره جمع كنه، بره. داره دلسوزي ميكند برايمان؟ آن روز دلار ۱۳ هزارتومان بود و سكه زير پنج ميليون. اين روزها، يا روزهاي آينده را ميديده.
تا گاهنوشت كرونايي ديگر.