نمك نپاشيم، التيام ببخشيم
مصطفي درايتي
صدا و پيام جامعه را بايد شنيد. نبايد همواره با ناديده و نشنيده گرفتن اين نارضايتيها، زمينه تشديد آنها را ايجاد كرد. اگر حاكميت ميخواهد شرايطي را مديريت كند، نميتواند بدون درنظر گرفتن بازه زماني و خصوصيات و ويژگيهاي آن برهه دست به اقدام بزند. در جريان هر حركت اعتراضي هم كه رخ ميدهد نبايد آن را به سرعت به بالاترين جرم موجود وصل كرد و در نهايت با سنگينترين اتهام مجازات كرد. چرا كه در اثر تداوم اين رفتار حتما با حوادثي روبهرو خواهيم بود كه براي مردم و حاكميت پرهزينهتر خواهدبود. كما اينكه در هر كجاي دنيا هر چقدر راه بازتر بوده و صداي اعتراض شنيده شده، امكان مديريت آن روانتر و راحتتر بوده است اما زماني كه همه راهها بسته باشد و به جاي اينكه مردم به صورت طبيعي اعتراض خود را به گوش مديران برسانند، نارضايتيها را به شكل و شمايلي بروز ميدهند كه در مجموع هزينههاي سنگيني براي كشور به همراه خواهد داشت. نبايد فراموش كرد كه مردم در شرايط سختي به سر ميبرند و با گرفتاريها و مشكلات بغرنج زندگي دست به گريبان هستند. نبايد بگذاريم اعتراضهاي طبيعي به سرعت جنبه امنيتي پيدا كند. شايد برخي تصور كنند در اين شرايط هر چه شدت عمل بيشتري نشان دهند، سدي براي جلوگيري از تداوم اعتراض درست خواهند كرد اما در عمل هميشه شدت عمل جلوي اعتراض را نگرفته بلكه شدت آن را بيشتر و پرهزينهتر كرده است. چرا كه وقتي براي اتفاقي معمول شدت عمل نشان دهيم بايد منتظر اتفاقات شديدتر و غيرمنتظره باشيم.
علاوه بر مسائل مذكور در ماجراي صدور و تاييد حكم اعدام براي برخي معترضان آبان ۹۸ بايد به دو موضوع توجه كرد. اول اينكه وقتي مردم به امان آمده، فرصتي پيدا كرده و اعتراض ميكنند طبيعي است كه در اين ميان حوادث تلخي نيز به صورت معمول پيش ميآيد. بنابراين نبايد به سرعت اين جرايم و حوادث را امنيتي و سياسي كرد. ضمن اينكه گفته ميشود در جريان اين حوادث قتل نفسي صورت نگرفته است. از سويي در اين پروندههاي مربوط به معترضان آبان ۹۸ همهچيز مكنون و ناشناخته و بدون اطلاعرساني دقيق دستگاه قضا و بدون دادگاههاي علني پيش رفته است. بنابراين افكار عمومي چه در ايران و چه جهان كه نسبت به حكم اعدام اعتراض دارند، قطعا توجيه نشدهاند كه چرا بايد به اين معترضان حكم اعدام داد. كمااينكه در اين مورد برخوردهاي سخت و متصلب نه تنها افكار عمومي را قانع نميكند بلكه حساسيتها را افزايش ميدهد چرا كه مردم معترضند كه چرا حكم با جرم منطبق نيست. بنابراين اگر جايي نيازمند به كارگيري رأفت اسلامي باشيم دقيقا همين جا است تا حاكميت به مردم نشان دهد سر ستيز با مردم ندارد و مردم را دشمن تلقي نميكند. بنابراين در اين موارد قطعا گذشت اثربخشتر از شدتعمل است.
حساسيت امروز مردم و جامعه هم به همين تصلب در مواجهه با نارضايتيهاي اجتماعي بازميگردد كه براي افكار عمومي قابل قبول نيست. اگر نمك به زخم مردم بپاشيم آنها را به استيصال برسانيم تبعات سنگين و سختي خواهد داشت. بايد با عقل و تدبير و حكمت اين موج اجتماعي را مديريت كرد و صداي مطالبات مردم را شنيد كه ميگويند تنبيه و مجازات در نظر گرفته شده با جرم همخواني ندارد. البته اين اتفاق در جريان حوادث سال ۸۸ نيز رخ داد كه متاسفانه حاكميت به جاي التيام زخمها، نمك پاشيد. بنابراين بايد توجه داشتهباشيم كه اگر اينگونه حوادث اجتماعي مديريت نشود، آينده سياسي سخت و پرهزينهاي در انتظار ماست و در اين شرايط رأفت اسلامي بيش از خشونت و تصلب نتيجهبخش خواهد بود.