« اعتماد» از تاييد حكم اعدام سه جوان معترض تا مطالبه« اعدام نكنيد» مردم گزارش ميدهد
دست رد بر سينه بيگانه
بسياري از شخصيتها و مردم در توييتهاي خود تله بدخواهان و براندازان را افشا كردند
فضاي سياسي ايران اين روزها تحت تاثير حكم صادر شده براي سه جوان معترض آبان ۹۸ و مطالبه بدنه اجتماعي از سيد ابراهيم رييسي براي جلوگيري از اجراي اين احكام قرار گرفته است. پيامي كه شهروندان با هشتگ #اعدام_نكنيد در فضاي مجازي به دستگاه قضايي ارسال كردند با ورود دونالد ترامپ، بنيامين نتانياهو، سعوديها و جريانهاي برانداز و انتشار توييتهاي فارسي و بهرهگيري از هشتگ ترند شده، واكنشهاي متفاوتي را به دنبال داشت. كاربران شبكههاي مجازي كه پيش از اين با انتشار ديدگاههاي خود در فضاي مجازي خواستار اعمال ماده ۴۷۷ و جلوگيري از اجراي حكم اعدام سه جوان معترض آبان ماه شده بودند بلافاصله پس از دخالت شوم، نحس و بيربط ترامپ، نتانياهو، حكومت سعودي و جريانهاي برانداز براي جلوگيري از موج سواري و پررنگ شدن مرزهاي واقعي با آنان توفان توييتري به پا كردند و متفقالقول و به تعبيري نوشتند: «نخود نجس خود را داخل ديگ آش ملت ايران نيندازيد.» اما بهرغم مرزبندي جامعه مدني ايران با براندازان، هاديان و كاربران جريان طرفدار اجراي حكم اعدام، فرصت را براي دوخت و دوز شهروندان ايراني نگران با امريكا و اسراييل و مجاهدين خلق، مناسب ديدند و به بهانه حمايت امريكا و اسراييل و براندازان از اين كنش تودههاي اجتماعي ايران، آنها را پياده نظام و كيفكش و وابسته و ربات معرفي كردند. همين واكنش منجر به تشديد فضاي دوقطبي موجود ميان طرفداران و منتقدان سياستهاي كلي كشور شد. اما پرسش اصلي اين است: «علت اصلي ورود رهبر امريكا، رژيم صهيونيستي و جريانهاي برانداز به اين ماجرا چيست؟ چه كساني از راديكاليزه شدن سپهر سياسي ايران نفع ميبرند؟ چه جريانهايي تلاش دارند تا با هر لطايفالحيلي، فضاي روحي/رواني جامعه ايران را به خشم برسانند؟ اين حوادث چه سهمالقدر و نقشي در بازي قدرت و رقابتهاي نامريي مدعيان قدرت دارد؟و...». براي پاسخ به اين پرسشها و جلوگيري از وارونگي معنايي ابتدا بايد ماجراي #اعدام_نكنيد را يكبار ديگر بازخواني كرد: روز سهشنبه 24 تير 1399 غلامحسين اسماعيلي سخنگوي قوه قضاييه در نشست خبري خود از تاييد حكم اعدام سه جواني خبر داد كه در جريان حوادث آبانماه 98 دستگير شده بودند. پيش از اين نشست و حرفهاي سخنگوي دستگاه قضايي، اخباري درباره تاييد حكم اعدام آنان مطرح شده بود كه غلامحسين اسماعيلي در اين نشست، اين اخبار را تاييد كرد. شايد در نگاه اول قابل پيشبيني نبود كه ممكن است واكنش جامعه نسبت به تاييد اين حكم چگونه باشد. احتمالا به همين دليل هم بود كه سخنگوي قوه قضاييه تلاش كرد تا نقدهاي ممكن نسبت به اين احكام و شكل برگزاري دادگاه اين متهمان امنيتي را تا حد ممكن پاسخ دهد. اسماعيلي درباره احكام صادر شده براي سه جوان متهم در اعتراضات آبان ماه ۹۸ گفت: «دو نفر از اين مجرمان هنگامي كه مسلح به سلاح سرد بودند، اقدام به سرقت مسلحانه كرده بودند. بعد از دستگيري در موبايل آنها ديده شد كه در جريان اغتشاشات آبانماه، بانكها و اتوبوسهاي شهرداري را آتش ميزنند و دست به اغتشاش زدهاند. تمامي جلسات دادگاه فيلمبرداري شده و فيلم حضور متهمان و وكلاي آنها در جلسات دادگاه موجود است. در اين چند روز هم آقايي كه به عنوان وكيل اينها در رسانهها و فضاي مجازي اطلاعرساني ميكند كه موكلان نتوانستند از خود دفاع كنند، از منظر وكالت، وكيل خودخوانده است. اين شخص فرم وكالتي ندارد و تنها بعد از تاييد راي در ديوان عالي، نامهاي به ديوان ارايه داده مبني بر اينكه وكيل متهمان است و درخواست مطالعه پرونده را داده است.»
هرچند كه وكلاي اين سه جوان در روزهاي بعد، واكنشهاي متفاوتي را نشان دادند و بحثهايي را مطرح كردند، اما واكنش اصلي به تاييد حكم اعدام آنان در جاي ديگري اتفاق افتاد. از روز چهارشنبه به ناگاه در فضاي مجازي و شبكههاي مختلف اجتماعي با هشتگ «اعدام_نكنيد» حركت مدني درباره اين سه جوان و تاييد حكم اعدام آنان اتفاق افتاد. پستهاي مختلفي كه به تدريج از مرز 4 ميليون و 500 هزار هشتگ هم گذشت و همچنان (تا لحظه نوشته شدن اين مطلب) ادامه دارد. هشتگ «اعدام_نكنيد» شايد در وهله اول پيام امر به معروف و نهي از منكر حاكميت را در خود داشت كه از مسوولان امر درخواست ميكرد در اين قضيه به خصوص چندان اين شكل از قضاوت را برنميتابد. اما نكته مهمتري كه در دل اين بيان اعتراض در فضاي مجازي وجود داشت، تغيير شكل اعتراض در دل جامعه مدني ايران بود. به اين نكته بايد توجه كرد كه در بسياري از تحليلهاي اخير درباره جامعه مدني ايران حتي حكم مرگ آن نيز صادر شده بود. جامعهاي كه با مشكلات اقتصادي بسياري دست و پنجه نرم ميكند و در بنبست حركت براي تجربههايي چون حضور در خيابان، گويا ديگر راهي براي ارايه نداشت، اما اعلام تاييد حكم اعدام سه جوان حوادث آبانماه سال 1398 نشان داد كه بخشي از جامعه مدني ايران ممكن است به ناگاه به ميدان بيايد و تجربههاي به ياد ماندني را رقم بزند. اتفاقي كه به خوبي نشان ميداد جامعه ايراني همچنان مسائل را به دقت رصد ميكند و در موقع مقتضي با خلاقيت خاص خود به ميدان ميآيد. اما اين داستان همينجا ختم نشد، چراكه بعد از چهارشنبه شب و اعلام حضور ميليوني گروهي از جامعه ايراني و ترند شدن هشتگ «اعدام_ نكنيد» در توييتر و فراگيري آن در ساير شبكههاي اجتماعي همانند اينستاگرام و فيسبوك، شاخكهاي دولتها، گروهها و فعالان سياسي خارج ايران نيز به آن جلب شد؛ به گونهاي كه در نهايت دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا با نوشتن يك توييت به زبان فارسي و هشتگ «اعدام_ نكنيد» تلاش كرد خود را به جمع پرتعداد درخواستكنندگان براي جلوگيري از اين حكم قرار دهد. اين در حالي بود كه گروههاي معارض نظام در خارج از كشور هم با آيينها و عقايد مختلف بر اين موج جامعه مدني ايران سوار شدند و عملا براي گروههاي تندرو داخل ايران كه معمولا ترجيح ميدهند بدون توجه به موضوع ساز مخالف خود را كوك كنند، دستاويزي بدهند. توييت دونالد ترامپ همين دستاويز را به دست آنان داد و در حالي كه پيش از ورود ترامپ نزديك به 4.5 ميليون بار اين هشتگ در توييتر استفاده شده بود، حمايت ترامپ را دليلي براي امريكايي بودن اين حركت قلمداد كردند. اين در حالي است كه به نظر ميرسيد حتي قوه قضاييه و در راس آن سيدابراهيم رييسي براي اعمال ماده 477 يا اعاده دادرسي وارد عمل خواهند شد و جلوي اين حكم گرفته ميشود. اما باز هم اين دستاويز نه تنها در برابر حركت مدني بخشي از جامعه ايراني قرار گرفت، بلكه شرايط را براي تندروهايي كه همواره بدترينها را ميخواهند، باز كرد. اكنون به خوبي ميتوان با بازگشت به عقب از ابتداي اين ماجرا ديد كه بخشي از جامعه ايراني، در اوج بلوغ خود، از فضاي مجازي در قامت ابزاري براي بيان مستقيم خواستههايش از مسوولان نظام استفاده ميكند. راهي كه نه تنها هزينهاي چون حضور در كف خيابان را ندارد، بلكه زمينه را براي گفتوگو و تفاهم در جامعه نيز به وجود ميآورد. هر چند كه ورود ترامپ، گروههاي وابسته به سازمان مجاهدين خلق و سلطنتطلبان در اين ماجرا فضا را براي تندروها فراهم كرده كه اين اعتراض مدني را به بيراهه بكشانند، اما به نظر ميرسد اين بلوغ در مجموعه نظام و سيستم قضايي كشور نيز به وجود آمده كه تفاوت اعتراض مدني و همراهي توييتهايي مانند دونالد ترامپ را بدانند. اين همان نقطه افتراقي است كه ميتواند دستاويز گروهي تندرو شود تا يك حركت مدني بزرگ را به «ترند راه انداختن با ربات» تقليل دهد يا اين خواسته را به دليل حمايت ترامپ كلا نفي كند. اكنون آخرين فرصت در اختيار رييس دستگاه قضايي كشور قرار دارد تا ضمن توجه به خواسته بخش مهمي از جامعه مدني ايران، بدون توجه به آنچه در خارج از كشور و افراد و گروههاي مختلف با نظام مطرح ميشود، درباره اين سه جوان وارد عمل شود. سيستم قضايي در دوره جديد خود نشان داده كه قصد رويكرد متفاوتي دارد. به اين ترتيب آخرين اميدها براي بخشي از جامعه مدني ايران نيز زنده ميماند. جامعهاي كه تلاش ميكند همه راهها را براي تعامل با حاكميت در پيش گيرد. رويكردي كه شايد بيتوجهي به آن آسيبهاي بسياري را به بار آورد. گويا نگاه دوباره به حكم اعدام جوان حوادث آبانها حداقل مرهمي براي اين خواستههاي فراوان بخشي از جامعه ايراني باشد كه نشان داد نه تنها هنوز نمرده است، بلكه با جديت اتفاقات جامعه را پيگيري ميكند. از سوي ديگر جريانهاي ارزشي و اصولگراي كشور با رجوع به سخنان مقام رهبري درباره اهميت و ضرورت امربه معروف و نهي از منكر مسوولان و اركان قدرت ميتوانند در دستگاه تحليلي خود به اين نتيجه برسند كه #اعدام_نكنيد توصيه جامعه ايران به مسوولان قضايي براي انتخاب بهترين كار بوده است. اين همان امر مهمي است كه رهبري طي سخناني در دهه ۷۰ بر آن به مردم توصيه كرده بودند: «[مردم]بايد ما را به معروف امر و از منكر نهي كنند. مردم بايد از مسوولان كار خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا، بلكه بايد از آنها بخواهند.» البته ملت ايران از ابتداي انقلاب راه خود را براي دخالت بدخواهان جهاني و جريانهاي برانداز بسته است، اما شايد بايد دوباره گفت و دوباره تاكيد كرد كه ورود ترامپ، نتانياهو و اصحاب و وابستگان به آنان به ماجراي #اعدام_نكنيد در راستاي مسدودسازي توان جامعه مدني ايران است. آنها ميدانند با دخالتشان و همراهي بدليشان حساسيت دستگاههاي حاكميتي، امنيتي، قضايي و... را براي اتخاذ رفتاري بر خلاف مصالح كشور و مطالبه ملي برميانگيزند. اما واقعيت اين است؛ آنها شريك گفتن ظالمان جهاني و همراهي آنان وقتي ملت مرزهاي خود را روشن كرده، چه اهميتي دارد؟ چه كسي است كه نداند آنها همواره درصدد مصادره به مطلوب كردن خواست ملت ايران و سند زدن به نامخود هستند؟ اصلا يكي از اصليترين راهبردهاي آنان همين بوده كه ميآيند تا مصادره كنند. مهم آن است كه ما فريب جنگ رواني آنان را نخوريم و در زمين مينگذاري شده آنان، بازي نكنيم. پيام واقعي مردم ايران به براندازان و هاديان و اسپانسرهاي خارجي آنان كاملا واضح و شفاف و صريح است: «نخود نجس خود را داخل ديگ مطالبه ملت ايران نيندازيد».