فرناز حيدري
مرگ ۷ نفر در عمليات اطفاي آتشسوزيهاي اخير زاگرس آن هم تنها در ظرف كمتر از يك ماه، بسياري را در بهت و حيرت فرو برده است. مصيبت بزرگي كه تيغ تيز آن نهتنها عرصههاي طبيعي كشور بلكه حتي جان انسانها را هم به مخاطره انداخته و گويا رغبتي به عقبنشيني ندارد. كارشناسان اطفاي حريق در عرصههاي طبيعي هشدار ميدهند كه آتشسوزيهاي طبيعي جداي از نيروهاي آتشنشاني و تجهيزات گسترده چه در بخش هوايي و چه در بخش زميني به شدت نيازمند آتشنشانهاي كارآزموده و نيروهاي امدادي هستند كه مهارتهاي لازم را در طول دورههاي مختلف آموزشي كسب كرده و با برنامهريزي دقيق وارد عمل شوند.
آرش مزباني، مدير منابع طبيعي شهرستان درهشهر استان ايلام چندي پيش در وبيناري كه به ميزباني پايگاه خبري گلوني برگزار شد از تجربههايش در برخورد با آتشسوزي در عرصههاي طبيعي گفت. اين كارشناس منابع طبيعي عنوان كرد كه اطفاي حريق در عرصههاي طبيعي بايد كاملا سيستماتيك و برنامهريزي شده باشد. آنچه در ادامه ميخوانيد مروري بر مهمترين نكات و خط قرمزها پيرامون حفظ جان افراد در عمليات اطفاي حريق است.
عدم آموزش پرسنل منابع طبيعي
نخستين چالش است
آرش مزباني، از سال ۱۳۸۳ در اداره منابع طبيعي استان ايلام شهرستان درهشهر مشغول فعاليت است. او كليه بحرانهاي آتشسوزي را كه از سال ۸۳ تاكنون شاهد بوده، زمينهاي براي تعمق بيشتر ميداند: «اول از همه بايد بدون تعارف بگويم كه در سازمان جنگلباني ايران و سازمان حفاظت محيط زيست تاكنون هيچ آموزشي براي پرسنل منابع طبيعي در خصوص اطفاي حريق داده نشده. در حالي كه وقتي در كشوري مانند امريكا و استراليا آتشسوزي اتفاق ميافتد، تيمهاي تخصصي آتشنشاني وارد عمل ميشوند.
جنگلهاي ما در زاگرس از نظر شيب و توپوگرافي بافت خشني دارند و جزو مناطق صعبالعبور هستند بنابراين اطفاي حريق در اين منطقه نيازمند دورههاي آموزشي و تبعيت از يك برنامه كاملا مشخص است، چراكه ما جداي از خود آتشسوزي با مشكلاتي مانند مارگزيدگي، پرت شدن سنگ از بلندي و حمله گوشتخواران مواجه هستيم.
در اطفاي حريق نهتنها بايد به منطقه اشراف كامل داشت، بلكه بايد دانست كه قدم صحيح بعدي چيست؟ كجا بايد توقف كرد و كجا نبايد توقف كرد، بدون رعايت همه اينها بحران در كمين است. متاسفانه تاكنون هيچ كتاب مدوني در مورد آموزش اطفاي حريق در عرصههاي طبيعي منتشر نشده، به علاوه ما پايگاههاي تخصصي اطفاي حريق نداريم كه در فصل خشك بتوانند امدادرساني كنند و متشكل از افراد آموزشديده باشند.»
آتشسوزي در زاگرس بيانگر چيست؟
مزباني درباره آتشسوزي در زاگرس ميگويد: «واقعيت اين است كه وقوع آتشسوزيها در زاگرس به ما هشدار ميدهد كه جنگلهاي اين منطقه به مرحله كليماكس يا پيري نزديك ميشوند و حجم تودههاي خشك و خشكهدارهاي داخل جنگل در حال حاضر به حدي زياد است كه تاييد ميكند جنگل در حال از بين رفتن است.
ما در ۱۰۰ سال گذشته چنين آتشسوزيهايي در زاگرس نداشتهايم، اگر هم داشتهايم، در كمترين زمان ممكن توسط عشاير جنگلنشين مهار ميشد. اما از قريب ۲۰۰ سال پيش روندي آغاز شده كه جنگلهاي زاگرس را هر چه بيشتر آسيبپذير كرده. در گذشته رطوبت زياد بود، دما هم به اين اندازه بالا نرفته بود، از سوي ديگر طول دوره خشكي هم كم بود؛ بنابراين با كمترين زمان و ابزار، مهار آتشسوزي ممكن بود اما الان دوستاني كه براي اطفاي حريق ميروند، به ما ميگويند كه بافت و تودههاي خشك داخل جنگل حتي در فصل بهار بيداد ميكند.
در واقع استرسي كه به جنگلهاي زاگرس وارد شده، اين حجم از خشكي را در پي داشته و اين يك هشدار جدي است به مسوولان منابع طبيعي كه بدانند جنگلهاي زاگرس در شرف نابودي هستند. جبران اين ضرر يا احياي جنگل هم برخلاف صحبتهايي كه برخي مطرح ميكنند، براي كشور هزينههاي ميلياردي به همراه خواهد داشت.»
مزباني در مورد احياي جنگل ميگويد: «درخت بلوطي كه الان در زاگرس خاكستر ميشود را شايد نتوان با صدها ميليارد تومان دوباره احيا كرد. از سوي ديگر احياي چندين هكتار از جنگل به دليل برهم خوردن شرايط اكولوژيكي منطقه مقدور نيست. در يك آتشسوزي به ظاهر ساده، تمام مواد آلي خاك و لاش برگها ميسوزند در نتيجه سال بعد فقط گياهان يكساله امكان رشد خواهند داشت. چطور انتظار داريم كه در اين شرايط امكان به بار نشستن بذر بلوط يا بذر درختان جنگلي مانند بنه فراهم باشد؟ بذر يك گياه وقتي روي لاشبرگ قرار ميگيرد تا زمان بارندگي يعني فصل پاييز و زمستان منتظر ميماند و نخست آب را از اين لايه اسفنجي جذب ميكند و سپس مراحل رشدش آغاز ميشود. در خاك سوخته چطور ميتوانيم جنگل را احيا كنيم؟»
اين كارشناس منابع طبيعي به بازديدهاي خود از مناطق مختلف زاگرس اشاره ميكند و ميگويد: «متاسفانه در بازديدي كه از جنگلهاي سمت كردستان و سردشت تا انتهاي دنا داشتيم، متوجه شديم كه در زيستگاههاي جنگلي زاگرس نهال كمتر ديده ميشود و بالعكس شاهد حضور درختان همسن هستيم كه نشان ميدهد رويش در خيلي جاها متوقف شده.
شرايط اقليمي، ريزگردها، حضور مستمر دام، ارتباط تنگاتنگ مردم محلي و معيشت آنها با جنگلها همه دست به دست هم داده و باعث شده كه رويش ديده نشود. استرس به جنگلهاي زاگرس از حدود ۲۰۰ سال پيش شروع شده و الان زماني است كه تاثير اين استرسها خودش را نشان ميدهد. ما در كشور از نظر پوشش گياهي در مضيقه هستيم و تنها ۵ ناحيه رويشگاهي عمده متشكل از خزري، زاگرس، خليج عماني، ارسباران و ايران توراني داريم و زاگرس در حال حاضر بزرگترين رويشگاه ماست كه از نظر تنوع گونهاي هم در دنيا بينظير است.»
براي اطفاي حريق چه بايد كرد؟
اين كارشناس منابع طبيعي ميگويد: «در آتشسوزي ۳ ضلع يك مثلث را داريم يعني ۳ فاكتور كه بايد كنار هم قرار بگيرند تا آتشسوزي شكل بگيرد. ضلع اول مواد سوختني است كه طبيعتا در جنگل به وفور مهياست، ضلع دوم اكسيژن و ضلع سوم هم دماست.
حال شايد پاسخ به اين پرسش كه چرا بيشترين آتشسوزيها در فاصله خرداد تا تير و مرداد رخ ميدهند را بهتر متوجه شويد.
البته در شهريورماه هم آتشسوزي در عرصههاي طبيعي داريم، درست است كه تعداد آن گاهي بيشتر هم هست، اما در مجموع پيشروي كمتر و خسارت كمتر ميزند، چراكه دما در شهريور شروع به افت ميكند. در اطفاي هر حريق بايد يكي از اضلاع مثلث را حذف كرد و بهترين راه هم دور كردن مواد سوختني است.
البته يك راهكار هم آتشبر و راهكار ديگر هم كم كردن حرارت است كه براي اين منظور از آب، دمنده، خنككنندهها و آتشكوب استفاده ميشود. اگر بخواهيم كلي بگوييم، تيمهاي اطفاي حريق در هر آتشسوزي سه كار انجام ميدهند: ۱) مهار، ۲) تثبيت و ۳) جلوگيري از گسترش آتشسوزي در عرصه.»
خط قرمزها در اطفاي حريق
مزباني با تاكيد بر اينكه مهمترين نكته در اطفاي حريق اين است كه به محض اعلام وقوع هر گونه آتشسوزي، عجولانه تصميم نگرفت و مهمتر از آن سريع عازم محل آتشسوزي نشد، توضيح ميدهد: دستپاچگي باعث ميشود كه وسايل، تجهيزات و امكاناتي را كه متناسب با مقياس آتشسوزي هستند، نتوانيد با خود همراه ببريد. او همچنين در توضيح اين دستورالعمل خود ميافزايد: «براي ورود به عرصه دچار حريق عجله نكنيد، با پاوربانك قابل شارژ به منطقه برويد چون هر لحظه ممكن است اتفاقي بيفتد و بايد امكان ارتباط را داشته باشيد.»
اين كارشناس منابع طبيعي ميافزايد: «همكاري تيمي يكي از راهكارهاي خيلي مهم در اطفاي حريق است. ما در استان ايلام آموزش را از سال ۸۳ شروع كرديم و در اين آموزشها مدارس، شوراها و دهياريها، عشاير و روستاهاي جنگنشين همگي را مدنظر قرار داديم.
براي كار اصولي از ستاد اطفاي حريق شهرستان كمك گرفته شد و تمام عشاير تا به امروز گروهبندي شدهاند. در حال حاضر دهياران روستاها به عنوان سرپرست اطفاي حريق مسووليت پذيرفتهاند و شمارههاي تمامي افراد مستعد به ادارههاي منابع طبيعي اعلام شده، چراكه اغلب آتشسوزيها با مركز شهرستان فاصله دارند و انتقال نيرو در زمان آتشسوزي ممكن نيست و ضمنا زمان را هم از دست ميدهيم. در زمان بحران با تماس تلفني با سرگروهها تيمها فعال ميشوند.»
او در مورد نحوه آموزش به تيمها ميگويد: «تيمها بايد آموزشهاي اطفاي حريق ببينند، تجهيزات و امكانات لازم در اختيار داشته باشند تا احتمال اتفاقات ناگوار كاهش يابد، چراكه ما مسوول جان مردم هستيم. تيم واكنش سريع از پرسنل منابع طبيعي و محيط زيست و همياران تشكيل ميشود و اين تيم بايد با تمام امكانات اوليه شامل كولهپشتي، چكمه مناسب، چراغ قوه، مواد غذايي براي ۲۴ ساعت، طناب، آمپولهاي ضروري بالاخص براي درمان مار و عقربگزيدگي عازم شود. در ضمن يك نفر هم بايد حتما آشنا به كمكهاي اوليه باشد.
ما در ايلام براي گروهمان هر ساله كلاس آموزش تجهيزات پزشكي ميگذاريم و در ظرف اين سالها از پرسنل بيمارستانها براي آموزش اوليه همكارانم كمك گرفتهايم. آموزش آتلبندي، تزريقات سرپايي همه از آموزشهاي ضروري است تا افراد بتوانند جان همگروههاي خود را در زمان خطر نجات دهند. هيچگاه فراموش نكنيد كه در اطفاي حريق نجات جان انسانها هميشه در اولويت است.»
آتش زدن زمينهاي كشاورزي بلاي جان
زاگرس شده
مزباني در مورد دليل آتشسوزيها ميگويد: «متاسفانه يك مشكل كه در خردادماه اغلب با آن مواجه هستيم، اين است كه كشاورزان، مزارع را آتش ميزنند تا دوباره در پاييز بتوانند كشت كنند. آنها اميد دارند كه با انجام اين كار محصولشان بهتر شود، اما اين بدعت بدي است مخصوصا كشاورزاني كه زمينشان پاي كوه است، با انجام اين كار مشكلات جدي ايجاد ميكنند. در حالي كه همين كاه و كلشي كه آنها آتش ميزنند، ميتواند در صنايعي مانند كاغذسازي و توليد علوفه دام مورد استفاده مجدد قرار گيرد.
سازمان جهاد كشاورزي بايد كشاورزان را موظف كند كه اگر روزي ناچار بودند، زمين را آتش بزنند، حتما دور زمين كشاورزيشان آتشبر بزنند تا آتش به ديگر مناطق كشيده نشود. همه ميدانيم كه مهار آتشسوزي در زمينهاي كشاورزي راحت است اما آتش وقتي به مناطق مرتفع سرايت كند، ديگر نميتوان جلوي آن را گرفت و مصيبت روزهاي اخير ايجاد ميشود.»
اين كارشناس منابع طبيعي در مورد چگونگي گسترش حريق در نواحي جنگلي ميگويد: «حريق در جنگل ابتدا به صورت دايرهاي شكل ميگيرد و سپس به صورت نامنظم در داخل جنگل و مناطق اطراف پخش ميشود. موقعيت و وزش باد در پخش شدن آتش اوليه موثر است.
بنابراين تيم اطفا در اولين هشدار آتشسوزي مناطق جنگلي و عرصههاي طبيعي، بايد موقعيت دقيق منطقه را پيدا كند. اگر هم كه موقعيت دقيق مشخص نيست بايد حتما از راهنماهاي محلي كمك گرفت. آتشسوزي در شب و در شرايطي كه شما به وضعيت منطقه آگاه نيستيد، قطعا تلفات به بار ميآورد. در اطفاي حريق، تيم واكنش سريع بايد جلو برود و تيم امدادرسان دوم و سوم كه آذوقه و مواد غذايي را به منطقه حمل ميكنند، در پشت سر بروند در غير اينصورت كاراييشان را از دست ميدهند. تيمهاي اطفاي حريق حداكثر دو يا سه ساعت توان دارند و اگر برنامهريزي درست نداشته باشند، نهتنها كاري از پيش نخواهند برد، بلكه اگر حتي لحظهاي جايي به اشتباه درنگ كنند، ممكن است كه برايشان اتفاقات ناگوار رخ بدهد. در نتيجه كار تيمي، امدادرساني و پشتيباني هميشه در اولويت است.»
مزباني در مورد آتشسوزي در بيشهزارهاي نزديك رودخانهها ميگويد: «در خصوص بيشهزارها شرايط متفاوت است. ورود به بيشهزارهايي كه كنار رودخانه هستند، اشتباه است چون ورود شعلههاي آتش به اين بيشهزارها به صورت تاجي است، بنابراين اگر كسي وارد آنها شود، قطعا احتمال خطر جاني براي آن فرد هست. بيشهزارها را بايد از كنارهها اطفا كرد و ورود به داخل بيشهزار اشتباهي است كه خطر جاني به همراه دارد. دور بيشهزار را بايد با ادواتي مانند تراكتور شخم زد كه آتش به جايي ديگر سرايت نكند.
كوهستاني بودن، باد و شيب در گسترش آتشسوزي موثر هستند بنابراين بايد گزارشها را از هواشناسي گرفت. گسترش آتشسوزي در شيب اگر باد باشد، بيشتر و مهار آن سختتر است.
ضمن اينكه هر فرد در شيب زياد، دستكم ۶ يا ۷ ليتر آب بيشتر با خودش نميتواند ببرد. اين را هم بگويم كه بعضي بطريها بايد يخزده باشند چون به هر شكل ممكن است كه آب كم بيايد و قرار باشد كه خودتان را نجات دهيد.»
تجارب مهم
آرش مزباني در عين حال به تجاربي اشاره ميكند كه شايد تا به امروز كمتر مورد توجه تيمهاي اطفاي حريق قرار گرفته است: «همانطور كه ميدانيد شهرستان ايلام يكي از صعبالعبورترين مناطق در زاگرس است، ما اغلب براي اطفاي حريق بايد ۶ تا ۷ ساعت در جايي كوهنوردي كنيم و مسيرها هم ماشينرو نيستند چون اصولا هيچ جادهاي وجود ندارد.
در يكي از برنامههاي عملياتي خاطرم هست كه تيمي متشكل از حدود ۱۵ نفر در شيب بالاي ۶۰ درجه بوديم، از پايين شروع به اطفاي حريق كرديم و شعلهها از پايين داشت به سمت بالا و صخرهها ميرفت. ما جوري آتش را برخلاف جهت باد مهار ميكرديم كه به منطقهاي وارد شود كه خودش خاموش شود. بعد از چند ساعتي تصميم گرفتيم كه داخل يك قسمت سوخته استراحت كنيم، چون در داخل سوختگي معمولا مار و عقربي وجود ندارد. خاطرم هست كه بين ساعت دو يا سه بامداد ناگهان با صدايي مهيب به خودمان آمديم، تكه سنگهايي به وزن چندين كيلوگرم را ميديديم كه از اطرافمان با سرعت رو به پايين ميرفتند.
علت هم اين بود كه در بالادست هوا گرم و سرد ميشد و تكههاي صخره از كوه جدا و بر اثر رانش به سمت پايين ميآمدند. بر اساس اين تجربه توصيه جدي ميكنم كه وقتي آتش در ارتفاعات است، تيم اطفا هيچگاه از پايين شروع به اطفا نكند. تيمها بايد كناره شيب و رو به بالا باشند. تحت هيچ شرايطي هيچ نيرويي را در داخل سوختگي مستقر نكنيد، چراكه اگر يك درخت هم كنار شما شعلهور شود، با هزار ليتر آب نميتوانيد آن را خاموش كنيد.»
او در مورد كساني كه تلاش ميكنند، جلوي سوختن حتي يك درخت را به تنهايي بگيرند، ميگويد: «مشكل ما در اطفاي حريق اين نيست كه جلوي سوختن يك درخت را بگيريم، هدف اين است كه از توسعه آتشسوزي جلوگيري كنيم، بنابراين پيشنهادم اين است كه به محض ورود تيم اول كه دور حلقه آتشسوزي را ميگيرد، تيم دوم كه تيم پاكسازي حريق است، كنارهها را مهار كند، چراكه تيم اول با عجله و شتاب نميتواند آتش كنارهها را بگيرد.
ضمنا تيم اول در زمان آتشسوزي توان بازگشت از شيب را ندارد، بنابراين تيم دوم مسوول پاكسازي است يعني با بيل، اره، اره موتوري و تمام ادوات حتي دمنده بايد لبههاي سوخته را جارو كند چون حتي اگر يك كنده هم شعلهور بماند، ميتواند دوباره آتش را شعلهور كند. باز هم تكرار ميكنم كه تيم اول فقط مهار اوليه را انجام دهد و بعد از اينكه تيم دوم به صورت حلقهوار آتش را مهار كرد، تيم سوم وارد عمل شود.
تيم سوم هم از كنارههاي آتشسوزي صرفا درختاني كه ۱۰درصدشان دستخوش سوختگي شده را خاموش كند و به هيچوجه سمت درختاني كه ۷۰ الي ۸۰درصدشان در حال سوختن است، نرويد چون انرژي شما را ميگيرد. افراد حاضر در تيمها بدانند كه اكسيژن داخل منطقه سوخته خيلي كم است و بايد به صورت جدي مراقب بود كه دچار شوك ناشي از كمبود اكسيژن نشويم.»
مزباني ميگويد: « در نظر داشته باشيد كه تيم يك و دو نبايد درخت روشن را خاموش كنند، بلكه تيم سوم وظيفهاش مهار درختان است. در اين شرايط بهترين راه براي مهار آتش، استفاده از خاك و سنگچين است. تنها با اين شرايط ميتوان جلوي اشتعال مجدد كندههاي سوخته را گرفت. مهمتر از همه فراموش نكنيد كه تمام افرادي كه وارد كار اطفاي حريق ميشوند، بايد افرادي ورزيده، آموزشديده و از نظر بدني قوي باشند چون ما در آن شرايط نيرو كم داريم و نميتوانيم زمان را بيدليل از دست دهيم.»
اين كارشناس منابع طبيعي در مورد عامل اصلي گسترش حريق ميگويد: «انتقال نيرو به عرصههاي طبيعي زمانبر است و آتش هم با سرعت در حركت است.
بهعلاوه در شيب زياد زماني ممكن است كندهاي شعلهور از بالا به پايين حتي تا ۱۰۰۰ متر پايينتر پرت شود، در اين شرايط نياز است كه يك تيم در پاييندست باشد و يك آتشبر ايجاد كند كه اگر به ناچار در طول زمان درختي سقوط كرد، داخل آن آتشبر بيفتد و حريق ديگري جايي شكل نگيرد.
متاسفانه در ارتفاعات و داخل جنگل حريق دايرهاي گسترش مييابد و به صورت نامنظم پخش ميشود، قربانيها هم اغلب به صورت ناخواسته وارد حريق ميشوند. در حالي كه اگر تيم اول از زبدهترين افراد تشكيل شده باشد، هيچگاه اين اتفاق نميافتد. تيمها وقتي وارد منطقه آتشسوزي ميشوند، از هم جدا ميشوند، اين جدا شدن به اين دليل است كه از كنارهها آتش را خاموش كنند.
هيچكس مجوز ورود به داخل آتشسوزي را ندارد تا مهار اوليه صورت بگيرد. هميارهايي هم كه به تيمها ميپيوندند بايد مطابق ضوابط و برنامه تيمها پيش بروند تا اتفاق ناگواري رخ ندهد. فراموش نكنيد كه گاهي آتش با سرعت ۱۰۰ متر بر ثانيه حركت ميكند پس اصلا و تحت هيچ شرايطي نبايد داخل حريق و سوختگيها برويد، بلكه آتش بايد از كنارهها خاموش شود.»
در صورت گيجي و تهوع از محل خارج شويد
آرش مزباني تاكيد ميكند كه افراد حاضر در تيم مراقب سلامت خود باشند: «برخي افراد كه غلظت خون دارند، ممكن است در زمان اطفاي حريق، دستخوش سرگيجه و تهوع شوند كه اينها نشانه مسموميت با مونوكسيدكربن است.
متاسفانه خيلي افراد اين موضوع را جدي نميگيرند و دو يا سه ساعت بعد دچار استرس، شوك و حتي كما ميشوند.
افراد تيم در داخل سوختگي حتما بايد از ماسكهاي فيلتردار، عينك، دستمال گردنهايي كه با آب مرطوب ميشوند، استفاده كنند تا آن استرسي كه به بدن وارد ميشود، كمتر شود. گاهي افراد در كناره آتشسوزيها ممكن است، دچار مار يا عقربگزيدگي شوند، چراكه عقربها و مارها در زمان آتشسوزي در شاخههاي خشك پناه ميگيرند و وقتي شما آن چوبهاي خشك را از محل جابهجا ميكنيد، احتمال خطر هست. پس بهتر است كه حتما دستكشهاي محكم چند لايه دستتان باشد. اين را هم بايد بدانيد كه اگر كسي دچار مارگزيدگي شود، قطعا انتقال آن فرد به پايين سريع امكانپذير نيست.»
احتياط در استفاده از دمندهها
مزباني در مورد دستگاههاي دمنده ميگويد: «اين دستگاهها در خاموش كردن آتش، خيلي موثر هستند اما استفاده از آنها نيازمند آموزش است. دوستان بايد بدانند كه ما ميتوانيم ۱۰ درخت را فدا كنيم، اما يك جنگل را نجات دهيم. بنابراين در نظر داشته باشند كه زمان استفاده از دستگاه دمنده چون با بنزين و روغن كار ميكند، بايد خيلي مراقب باشند و خود را اسير يك درخت نكنند. كسي كه دمنده روي دوش دارد، به هيچوجه نبايد بچرخد و حركتش بايد روي امتداد خط كناره باشد.
ضمن اينكه اين فرد تحت هيچ شرايطي نبايد وارد مناطق سوخته شود و آتش را بايد در كنارهها خاموش كند و هر دو ساعت يكبار هم بايد به دمنده استراحت داد. انتقال دمندهها به منطقه بايد حتما از طريق چهارپايان باشد نه از طريق انسان، چراكه ما نبايد انرژي افرادي كه ميخواهند در اطفا شركت كنند را بيدليل هدر دهيم.
ورود به منطقه سوخته خط قرمز است و كسي نبايد بيدليل وارد عرصههاي سوخته شود.» آرش مزباني در خاتمه تاكيد دارد كه تمام افرادي كه در اطفاي حريق هستند، بايد همراهشان يك ليزر باشد چون نور ليزر تا ۱۰ الي ۲۰ كيلومتر ميرود و اگر در شرايطي خاص كسي گم شود، نور ليزر به پيدا كردن فرد گمشده كمك ميكند. در شب افراد حتما بايد جليقههاي شبرنگ بپوشند چون هم پيدا كردن آنها را راحت ميكند و هم مانع حمله حيوانات درنده به آنها ميشود.
البرز زارعي، مختار خنداني، ياسين كرمي، بلال اميني، محمدجواد مختاري، احسان عزيزي و حالا سيد محمد حسيني اينها نام 7 تن از نيروهاي مردمي، تكاور سپاه و امدادگر هلالاحمر است كه جان خود را فداي آتشسوزيهاي زاگرس كردند. آتشهاي زاگرس از نخستين روزهاي خرداد ماه سال جاري آغاز شد و تاكنون تقريبا هر روز يك نقطه از زاگرس درگير آتش بوده است. سيد محمد حسيني آخرين قرباني اطفاي حريق در ارتفاعات زاگرس است. او بر اثر ريزش سنگ در زمان خاموش كردن آتش در جنگل «بلوط بلند» شهر اردل چهارمحال و بختياري جان باخت. با اين حال همچنان سريال آتشسوزيهاي جنگلهاي زاگرس به قسمت پاياني نرسيده است و بيم اين ميرود كه دير يا زود نفر هشتمي به جمع اين جوانان اضافه شود. حالا حدود 2 ماه از شروع آتشسوزي در جنگلهاي زاگرس ميگذرد، 7 تن جان باختهاند و به گزارش سازمان فضايي ايران بيش از 40 هزار هكتار از جنگلها و مراتع زاگرس طعمه آتش شدهاند، با اين حال همچنان از سوي سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت از محيطزيست آتشسوزيهاي زاگرس آن گونه كه بايد جدي نگرفته شده است. در غياب يك طرح ملي براي مقابله با آتشسوزيهاي جنگلها و مراتع پس از اين نيز شاهد چنين اتفاقات تاسفباري خواهيم بود. نيروهاي مردمي در غياب امكانات كافي براي اطفاي حريق جان خواهند داد اما همچنان نه آتش جنگلها خاموش خواهد شد و نه حتي آماري دقيق از ميزان خسارات و گستردگي آتشسوزي منتشر خواهد شد.
مزباني: واقعيت اين است كه وقوع آتشسوزيها در زاگرس به ما هشدار ميدهد كه جنگلهاي اين منطقه به مرحله كليماكس يا پيري نزديك ميشوند و حجم تودههاي خشك و خشكهدارهاي داخل جنگل در حال حاضر به حدي زياد است كه تاييد ميكند جنگل در حال از بين رفتن است. ما در ۱۰۰ سال گذشته چنين آتشسوزيهايي در زاگرس نداشتهايم، اگر هم داشتهايم، در كمترين زمان ممكن توسط عشاير جنگلنشين مهار ميشد. اما از قريب ۲۰۰ سال پيش روندي آغاز شده كه جنگلهاي زاگرس را هر چه بيشتر آسيبپذير كرده