سينماي ما و فيلمهاي مستند
بابك بهداد
سينماي مستند ايران امروز نه تنها نسبت به ديگر گونههاي سينمايي پيشروتر است كه فيلمسازان به موضوعات جسورانهاي هم ميپردازند كه اين موضوعات وقتي در قالب فيلم مستند قرار ميگيرد بسيار جريانساز ظاهر ميشود. شما به فيلمهاي مستند تاريخي، سياسي و اجتماعي كه در سالهاي گذشته ساخته شده، نگاه كنيد درخواهيد يافت كه چقدر نسبت به فيلمهاي داستاني كه در بدنه سينما اكران ميشوند موفقتر و تاثيرگذارتر بودهاند. من معتقدم موضوعاتي كه در فيلمهاي مستند روايت ميشود آبشخوري است براي كساني كه ميخواهند به سينماي اجتماعي داستاني ورود كنند. فضايي كه سينماي مستند براي فيلمسازان سينماي داستاني ايجاد ميكند يكجور مطالعات اجتماعي هم تلقي ميشود و فيلمسازان از اين منظر هم ميتوانند به موارد و نكات جذابي هم دست پيد اكنند. به نظر من سينماي مستند ايران خصوصا در سالهاي اخير به يك سينماي آگاه و هوشياري تبديل شده كه با پژوهش و بررسي زياد به لايههاي درونيتر اجتماع نگاه ميكند كه به جرات ميتوان گفت چنين آگاهي و دقت نظري در فيلمهاي سينماي داستاني ما وجود ندارد. در حال حاضر نسل جديد از مستندسازان مانند محسن استاد علي، آيدا پناهنده، مهدي گنجي، آزاده بيزارگيتي، پژمان مظاهريپور هستند كه با سينماي خاص خود بر جريان سينماي متفاوت ايران تاثير ميگذارند. من به همان اندازه كه فيلم مستند ميبينم به همان اندازه روي سينماي داستاني اشراف دارم. متاسفانه بايد گفت در سينماي داستاني ما نگاه متفاوت به انسان و جامعه ديده نميشود و در اغلب فيلمها از آنجايي كه فيلمسازان به ماجرا تكبعدي نگاه ميكنند يك نوع خلأ نگاه فلسفي جريان دارد . به نظر من فيلمهاي آقاي فرهادي با موضوع اجتماعي كه در حوزه داستاني دارند يك اتفاق در سينماي ايران حساب ميشوند كه ضمن جريانساز بودن توانستند روي سينماي داستاني ما هم تاثير بگذارند، اما دقت كنيد كه اين مسير پيشتر توسط فيلمسازاني مثل محمدرضا اصلاني، سهراب شهيدثالث، ناصر تقوايي، پرويز كيمياوي طي شده بود. سينماي اجتماعي ما در گذشته خاصيت جريانسازي قوي داشت بهطوري كه وقتي فيلم داستاني توسط اين بزرگان ساخته ميشد نه فقط روي سينما بلكه روي ادبيات و هنرهاي ديگر هم حتي روي هنر نقاشي اثر ميگذاشت و گاهي هنرمندان و روشنفكران ما از طرز تفكر فيلمساز مربوطه ايده ميگرفتند. نمونهاش فيلمهاي امير نادري است كه برگرفته از مستند و آميخته با سينماي داستاني بود ولي در حال حاضر اين تاثيرگذاري به هيچوجه ديده نميشود و صراحتا بگويم هر آنچه ما از سينماي جهان بسيار عقبيم؛ سينماي ايران بدون تعارف احتياج به نگرش و تحول فكري دارد گرچه در اين حكم كلي فيلمسازان و فيلمهايي را بايد استثنا كرد.