• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4697 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۳۰ تير

شاملو و راه‌هاي تازه

ضيا موحد

من در شعر، همواره دنبال شعر ناب بوده‌ام و نه چيز ديگر. اينكه شعر، سياسي هست يا نه، اجتماعي هست يا نه، مساله من نيست. به نظر من، شعر دغدغه اين چيزها را ندارد اما اگر كار خودش را درست انجام دهد، تعبيرهاي مختلفي پيدا مي‌كند. من شعري را شعر ناب مي‌دانم كه ما را دعوت به خواندن كند و نه معني كردن. شعري كه نتوان توضيحش داد و تنها توضيحش، همان خواندن شعر باشد. مثل موسيقي. موسيقي خوب آن است كه مي‌شنوي اما نمي‌تواني توضيحش بدهي. نمونه اعلاي اين نوع كار در شعر، شعر شاملوست. به نظرم اين خاصيت را در چند شعر نيما هم داريم ولي در شعر شاملو زياد است. شعرهايي مثل «لوح»، «طرح»، «ماهي»، «باران» و ... مثل آنجا كه در شعر «طرح» مي‌خوانيم: 
«شب با گلوي خونين/ خوانده‌‌ست/ ديرگاه/ دريا نشسته سرد/ يك شاخه در سياهي جنگل/ به سوي نور/ فرياد مي‌كشد»
اين شعر ناب است و اگر از من بپرسند كه در ميان شاعران ايران چه كسي بيش از همه متوجه اين قضيه شده، خواهم گفت شاملو. ديگران ممكن است يكي، دو شعر در اين وضعيت داشته باشند اما شاملو كسي ا‌ست كه بيشترين تعداد شعر ناب را دارد. مساله ديگر در مورد شاملو اين است كه هيچ‌كس به اندازه او راه تازه در ادبيات نشان نداده. او با شعر سپيد نوشتن از نيما فراتر رفته و در جريان شعر سپيد هم در كتاب‌هايش، مثلا در «باغ آيينه»، باز امكانات وسيع‌تري ارايه كرده است. شعر سپيد گفتن اصلا كار ساده‌اي نيست. نمونه‌هاي زيادي داريم از كساني كه خواستند شعر سپيد بنويسند اما انشا نوشتند و من در اينجا از آنها كه معروف هم هستند، نام نمي‌برم. در حالي كه شاملو تنها در دو كتاب «باغ آيينه» و «هواي تازه» كه كتاب‌هاي مورد علاقه من هستند، اقلا 20 تا 30 شعر ناب دارد و در هر كدام از كتاب‌هاي ديگرش هم تعدادي ديگر و اين چيز كمي نيست. يك بار در گفت‌وگو با مجله كيان به‌طور مفصل در مورد شاملو و راه‌هايي را كه او در ادبيات گشوده صحبت كردم و معتقدم كسي به اندازه او راه تازه در ادبيات معاصر پيشنهاد نكرده است. من سابقه همكاري با شاملو هم دارم. زماني كه مجله ايرانشهر در لندن درمي‌آمد، غلامحسين ساعدي مرا پيدا كرد و گفت شاملو دست‌تنهاست و بيا با مجله همكاري كن. من هم يك ماهي با او در آنجا دمخور بودم. هر وقت هم كه همديگر را مي‌ديديم، از شعر حرف مي‌‌زديم و اين، صاحب امتياز مجله، آقاي باقرزاده را ناراحت مي‌كرد. مي‌گفت موحد كه اينجا مي‌آيد، شاملو را از كار مي‌اندازد. راست هم مي‌گفت. همين كه وارد مي‌شدم، شروع مي‌كردم به خواندن شعر. از حافظ بگير تا نيما و هر شاعر ديگري كه دوست داشتم يا از او ترجمه كرده بودم.
يادم هست در همان دوران يك بار به من گفت: «مرا چه به سياست كه افتاده‌ام در كارهاي سياسي!» يك‌سري كارهاي سياسي و شعاري هم دارد كه در كارنامه او آثار مهمي نيستند. به نظر من شاملو در شعرهاي غنايي خود موفق‌تر از آثار سياسي است. او مهم‌ترين شعرهاي خود را در «باغ آيينه» و «هواي تازه» چاپ كرده است و اين دو كتاب، آثار مهم شعر معاصر محسوب مي‌شوند. خيلي از شعرهاي او از نظر من يگانه‌اند اما بعضي‌ها از اين شعرها تفسيرهاي سياسي مي‌كنند و اشكالي هم ندارد. مهم اين است كه در آن شعرها مانند شعر «طرح»، شعريت است كه غلبه دارد.
شاملو جداي از شعر، كارهاي مهمي هم در زمينه‌هاي ديگر از جمله ادبيات فولكلور، ادبيات كودكان، ترجمه و ... انجام داده و غالبا هم موفق بوده. پرداختن به هركدام از اين زمينه‌ها خود مجالي ديگر مي‌طلبد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون